حال خوش برای من چیست ؟
حال خوش برای من چه معنا دارد ؟
خیلی با خودم فکر میکنم،منی را که تازه یافتهام،آشنایی با او اندکی مشکل است و این آشنایی تازه مرا وادار میکند،که فکر کنم به تکتک آموزشها و الفبای شناخت خودم بهعنوان یک انسان.
حال خوش بیشتر مرا بازمان وزندگی در لحظه پیوند میزند و گویی این هشداری است به من که مالک هیچ نیستم ،مگر همان لحظاتی که سپری میکنم و بهسادگی از دست میدهم. من حال خوش را در دوردستها میجستم. حال خوش به من تفاوت حقیقت و واقعیت را فهماند و به من آموخت که وجودم، صور پنهانم، نفسم، روحم، عقلم، خداوند و تمام قوانین حاکم بر هستی حقیقتاند، که بودهاند و هستند و خواهند بود. همهی آنچه دارای صور آشکار هستند و ماده و فناپذیرند، و واقع میشوند، واقعیتاند؛ مانند هستی،کهکشانها،جسمها و...
حال خوش به من گفت که اگر بخواهمش باید در زندگی عمل سالم را بهکارگیرم و این مهم هم سخت است. باید تلاش کنم تا عمل سالم را بازشناسم ، زیرا نتیجهی عمل سالم پشیمانی و ضرر و زیان نیست و عاقبت آن صلاح انسان است و آرامش را به همراه دارد .
حال خوش به من گفت که بستر وجودم تعیین میکند که چه بذری در من روئیده شود و من چه صفاتی را جذب میکنم و در خود رشد و نمو میدهم. و آیا برای خوبی آماده است و یا بدی؟ اگر وجودم بد باشد بین بذرهای پراکندهشدهی خوبی و بدی، ضد ارزش و بدی میپرورد و اگر خوب باشد بذرهای خوبی و ارزشها رشد میکند پس باز همهچیز به خودم بازمیگردد.
حال خوش برایم گفت که نیروهای تخریبی و بازدارنده همهچیز را وارونه برای ما به نمایش میگذارند و به تباهی و عدم تعادل رهنمونمان میکنند.
حال خوش لب گله و شکایت مرا به هم میدوزد و جستجوی مقصر در بیرون از خودم بینتیجه میماند و متوقف میشود که همین امر آرامش خاصی برای من دارد.
شکر در وجودم ریشه میکند و انگار بیشتر خود را دوست دارم و خالق خود را و فرصتی به نام زندگی را ،که هدیهای بیمنت است و جریانی است که باید در آن بیاموزم و خدمت کنم .
از وقتیکه سایهام را شناختهام تکلیفم با خودم روشنتر شده و فقط به این فکر میکنم که دوستی و نزدیکیام را با او، یعنی من بیشتر کنم.
نگارنده:همسفر نرگس ربیعی
کنگره 60 نمایندگی پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
3812