English Version
English

وظایف رهجو ...؟

وظایف رهجو ...؟

وظایف رهجو یکی از کلیدی ترین دستور جلسه ها می باشد.دامنه و وظایف رهجو آنقدر گسترده است که به یک نوعی به تمامی دستورجلسه ها مربوط می شود؛به دلیل اینکه رهجو باید عمل به ظاهر نیک و عمل سالم را تشخیص دهد؛رهجو باید از صورت مسئله اعتیاد آگاهی داشته باشد؛باید بداند برای چی باید ورزش کند؛باید صبر و استقامت در راه خود به پیش گیرد؛باید بفهم نقش خدمت و آموزش در رهایی چه تاثیری دارد و ده ها مورد دیگر ؛بنابراین کلیه دستور جلسات به وظایف رهجو برمی گردد و وسعت و حیطه آن فراتر از آن است که ما تصور می کنیم ؛چون همه این دستور جلسات برای رهجوست و بدون آنها به درمان و تعادل رهجو نایل می گردد و عدم انجام تک تک آنها باعث بروز مشکلات در روند درمان او می شود و به همین دلیل حایز اهمیت است.اما از آنجا که ما در کنگره همه چیز را به صور آشکار و صور پنهان تقسیم می کنیم ؛این دستور جلسه هم مستثنی از این قاعده نیست و وظایف رهجو را به دو دسته صور آشکار و صور پنهان تقسیم می کنیم.

همه ما می دانیم اعلام سفر؛حضور به موقع در جلسات؛انجام تکالیف و گوش به فرمان بودن از وظایف اولیه رهجو می باشد اما هر کدام برای خودش بار معنایی خاص خودش را دارد ؛بر فرض مثال مشارکت کردن؛به منزله تحمیل نظرات و عقاید و افکارمان به دیگران نیست؛یا در مشارکت کردن ازنقل قول کسی صحبت نمی کنیم بلکه هر کس تجربه خودش و نظر خودش را در آن مورد با هدف سازندگی مطرح می کند چون نوع نگرش ما همیشه آن چیزی نیست که فکر می کنیم ؛ و نه صرفا بر اساس احساسات؛یا در ورزش کردن مساله برد و باخت مطرح نیست و به قول آقای مهندس یا می بریم یا می آموزیم.بنابراین صرف انجام تکالیف مطرح نیست ؛خیلی ها تکالیفی را که راهنما برایشان محول می کند صرفا برای رفع تکلیف انجام میدهند و این کافی نیست ؛باید هدف از انجام آنها را بدانیم و به مرحله عمل برسانیم.با یک مثال ساده در جهت تبیین روشن هر چه بیشر این دستور جلسه می پردازم به امید اینکه به دانایی موثر برسیم به طوریکه هر آنچه می گوییم ؛خودمان اول آنرا انجام بدهیم.

بر فرض مثال شما دچار بیماری جسمی شده اید مثلا حس می کنید معده شما درد می کند؛وظیفه شما در این مقطع رفتن به بیمارستان و مراجعه به پزشک هست؛پزشک بعد از انجام معاینه به شما می گوید مشکل از آپاندیس شماست و هر چه سریع تر باید مراحل انجام عمل را فراهم کنید و عمل کنید؛با این مثال ساده در می یابیم که انسان حتی در صور آشکار خود دجار سردر گمی است و حتی نمی داند دقیقا کدام قسمت از بدنش دچار بیماری است و این پزشک است که بعد از سالیان سال تحصیل به این تشخیص رسیده است که درد شما را درمان کند ولی خود ما اگر با اصطلاحا سر خودمان راه برویم ؛می بینیم ممکن است حتی به مرگ ما منتهی شود ولی بایک معاینه ساده این مشکل عظیم به راحتی حل می شود؛حالا همین سوال ؛در صور پنهان سخت می شود؛به قول مهندس کار در صور پنهان ؛به مراتب سخت تر است.حال این سوال پیش می آید پزشک عقل کیست؟و چه کسی درمانگر فکر و روح من است ؛آیا کسی جز طبیب جان یا طبیب روح نیست.همان گونه که ما برای بیماریهای جسمی به پزشک جسم خودمان را می سپاریم همان طور هم باید برای بیماری های فکری ؛خودمان را به طبیب فکر بسپاریم مثل حکیم نظامی ؛حافظ؛مولانا؛انبیا؛فلاسفه که کارشان همین است.دلیلش هم پر واضح است که کسی می تواند در صور پنهان درمانگری کند که خودش از قید زمان و مکان عبور کرده است و به حقایقی دست یافته است که مردم عادی از آن بی بهره اند و این جاست که ما باید دست به دامان کسانی شویم که به طور مستقیم یا غیر مستقیم این راه را رفته اند و یا کسانی که سالیان سال در این زمینه به تحقیق کرده اند.نکته مهم در این است که شما وقتی به پزشک تن مراجعه می کنید؛پزشک نسخه شما را می پیچد نه ما نسخه پزشک را.شما نمی توانید به پزشک مراجعه کنید و امر و نهی کنید که مثلا فلان دارو را برای شما تجویز کند یا چه مقدار و از چه نوعی تجویز کند؛شما آنجا فقط فرمانبردارید ؛همین مساله در مورد عقل هم صادق است ؛شما خودتان نمی توانید شعر یا کتاب شریف را بدون اینکه سررشته در این زمینه داشته باشید؛تفسیر کنید و باید کار را به کاردان سپرد؛چون او هم سالها در این حوزه خاک خورده است و به زیر و بم کار آشنایی دارد و آدم عادی چون فقط با علم خودش نگاه می کند و فقط ظاهر قضیه را میبید قطعا اشتباه می کند.تو مو می بینی و او پیچش مو.مثال کاربردی دیگر در این زمینه این است که شما مثلا برای یک مساله شرعی به مرجع تقلید مراجعه می کنید و اصلا اسمش روی آن است یعنی فقط تقلید می کنیم و اجازه دخل و تصرف و مداخله نداریم و فقط حکمی که می دهد را به اجرا در می آوریم و مثلا نمی گوییم که من خمس را می خواهم یک چهارم یا یک ششم پرداخت کنم یا به جای گندم چیز ذیگری بدهیم ؛ما فقط اطاعت می کنیم و همین طور مسایلی که شما بهتر از من میدانید.

سخن به درازا کشید ولی ذکر ایم مطلب خالی از لطف نیست که تمام مسایل فوق که بیان شد به منزله این نیست که بگوییم این ها به درد کار اعتیاد ما نمی خورد و اگر به درد می خورد شما این جا نبودید ؛دلیل آن به نظر من این است که ما در جنب یک حقیقت هم سلیقه ای عمل می کنیم و همین مطلب اگر در جای دیگری گفته می شد کاملا صحیح و منطقی بود مشکل از این جا ناشی می شود که اگر کسی مخالف نظر ما صحبت کرد نباید مقاومت نشان دهیم طاقت ضربات چکش را داشته باشیم و اصولا رشد از ضد یک چیزی ناشی می شود چون شناخت بر مبنای اضداد صورت می گیرد و اگر به قول حافظ رند و نکته بین باشیم ما از همه مطالب نکات بنیادی استخراج می کنیم و جز آموزش چیز دیگری نیست . یکی از وظایف رهجو این است که معرکه گیری نکنیم و آموزش پذیر باشیم و انعطاف پذیر باشیم تا بتوانیم وظایف خودمان را به نحو احسن انجام دهیم و ببیند اگر معقول است بپذیرد و کلام آخر اینکه رهجو باید در صور آشکار و پنهان از راهنمای خودش تبعیت کند تا به سرمنزل مقصود رهنمون یابد.

از اینکه حوصله به خرج دادید و مشارکت من را خواندید از همه شما صمیمانه تشکر می کنیم و آرزوی توفیق و سربلندی برای تک تک اعضای نمایندگی دارم.

 

نویسنده: مسافر مهدی طالب صفا

منبع: نمایندگی سمنان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .