جلسه جشن همسفر از سری کارگاه های آموزشی عمومی کنگره 60، در نمایندگی آکادمی با دستور جلسه " هفته همسفر" با استادی خانم شانی و نگهبانی خانم سپیده و دبیری آقای احسان، روز شنبه مورخ 94/8/30 رأس ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
فرصت را غنیمت میشمرم و از این که در خدمت مسافران سفر اول هستم خوشحالم. دو نکته به ذهنم رسید که در شعبه آکادمی مطرح کنم؛ در مورد همسفر و مسافر بودن و تبریکات همه بسیار میشنویم و از آن لذت میبریم برای این که به یک لذتی دست پیدا کنیم باید بهای آن را بپردازیم. آن چیزی که از خانواده خودم یادم هست؛ هم پدرم و هم مادرم در رنج بودند؛ نمی توانم بگویم کدام یک رنج بیشتری متحمل شدند.
چند وقت هست که در کنگره مشاهده میکنیم که مسافران وقتی به درمان میرسند می گویند همسفران حالشان خراب است. در این که همسفران از مسافران در بخش سفر دوم ضعیفتر عمل میکنند شکی نیست. البته در سفر دوم این گونه میشوند؛ ولی در سفر اول نمیشوند؛ اما باید ببینیم چکار باید بکنیم که وقتی وارد سفر دوم میشویم در ادامه سفر دوم بتوانیم یک سفر خوبی در کنار مسافران داشته باشیم. شما عزیزان همه در سفر اول هستید کسی که اهل راه باشد در کنگره بیست هزار نفر به درمان رسیدند و شما هم به درمان خواهید رسید. مشکل اصلی سفر دوم هست که پایههای آن در سفر اول هم برای مسافر و هم برای همسفر پیریزی شود.
دو نکته خیلی مهم در این پیریزی نقش دارد: اولین نکته این است که رنج و عذاب همدیگر نباشیم همدیگر را دوست داشته باشیم مسافر میخواهد به خواهرش، دخترش و همسرش عشق بورزد، ببوسد؛ ولی وقتی میخواهد نزدیک شود پس زده می شود. یا احساس میکند با یک دیوار مواجه خواهد شد. همسفر هم همینطور؛ میگوید عاشق برادرم هستم عاشق همسرم هستم؛ ولی به محض این که همدیگر را میبینیم دعوا میشود و کتک کاری میکنیم. زبان من را نمیفهمد با من نمیتواند ارتباط برقرار کند و متقابلاً مسافران، خانم شانی! همسفرم مرا درک نمی کند بهش میگویم سه روز سقوط آزاد دارم ولی مرا درک نمیکند توقع دارد باهاش خوب حرف بزنم. اینها همه از چیزهایی منشا می گیرد؛ اولین چیزی که داریم و همان طور که در جهانبینی استاد امین مطالعه کردید رنج هست؛ وقتی یک نفر باعث رنج میشود قبل از اینکه بخواهیم از دست او عصبانی شویم -مسافر یا همسفر- باید ببینیم که آن شخص خودش از دورن خودش در عذاب هست. یعنی چه؟ انفجاری در او صورت گرفته و بازتاب و تشعشات او به شما هم خورده است؛ یعنی وقتی یک مرد وقتی از در وارد میشود همسفر مثل بمب میترکد قطعا یک رنجی دارد؛ البته کسانی که حبی بین آنها هست و از راهنما های خود کمک میخواهند؛ ولی از کوره در می رود، کار نمیکند، بدنش خسته است. باید ببینید آن شخص خودش در چه رنجی است تا این تشعشات را به آن نفر منتقل کند. همسفر در سفر دوم باید ببیند وقتی شخص مصرف کننده بوده تخریب دو طرفه بوده و نمیخواهیم این را در کنگره جا بندازیم که مسافر بیشتر دچار تخریب شده یا همسفر.
وقتی پیوندی برقرار است در صور پنهان پیوندشان به هم تنیده می شود و مساله فقط طلاق گرفتن نیست هر چند کنگره با طلاق گرفتن مخالف است. زمانی دو نفر می توانند از هم جدا شوند باید حسابشان و احساسشان نسبت به همدیگر صفر شود. و حتی می توانند آرزوی خیر و خوشی برای همدیگر بکنند. این افراد در صور پنهان اصلا از هم جدا نمی شوند. آنقدر آسب دیدند و آنقدر حساب و کتاب با هم دارند تا این حسباها تسویه نشود، هر چند برگه طلاق امضا شود ولی هیچ کدام روی خوش نمی بینند. این ناراحتی و این شک و بدبینی برای آقایان و متقابلاً برای خانمها بی اهمیتی، بی عاطفگی و یخ زدگی در پی خواهد داشت.
نکته دیگر که خیلی مهم است ؛ حتما چیزی در قلبهایمان هست که همدیگر را ول نمی کند مساله تنهایی و ترس از تنهایی نیست؛ یک محبتی و یک احساسی این وسط رد و بدل شده بین خواهر و برادر، بین زن و شوهر و بین فرزند و پدر یک چیزی وجود داشته و نمی توانیم به این راحتی به نیروی القا اجازه دهیم که بین ما قرار گیرد و به این راحتی همه چیز را از بین ببرد. اگر از عواطفمان حمایت کنیم و مثل یک سردار جنگی از قلب خود و قلب خانواده دفاع کنیم اینکه حریمها وقتی مشخص باشد بین اشخاصی که همدیگر را دوست دارند ولو با هر رابطه ای حتی خواهر با خواهر وقتی حریم مشخص شده باشد دیگر آن اتفاق نمی افتد که دیگر از هم دلخور شوید؛ البته حریم مشخص کردن در فرهنگ ما به معنای خط و نشان کشیدن جا افتاده و این مبحث و زمان دیگری می طلبد. امیدوارم لذت برده باشید.
- تعداد بازدید از این مطلب :
4516