به نام قدرت مطلق الله
سخنان استاد:
سلام دوستان سحر هستم همسفر
قبل از شروع دوست دارم به نوبه خود، روز معلم را در رأس به جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان، به راهنمایان و کمک راهنمایان و تمام کسانی که با عشق در کنگره خدمت میکنند، تبریک عرض مینمایم و بهترینها را برای این عزیزان آرزومندم.
در رابطه با دستور جلسه "دنور"؛ دنور به معنی بخشنده و به مفهوم رها کردن است. چه کسانی در کنگره بخشنده هستند؟ کسانی که علم بالایی دارند و با عشق و محبت و با تمام وجود میبخشند. ایمان چیست؟ ایمان چیزی است که؛ شخص با دل و جان و با عصاره وجودش بتواند ببخشد و رها شود، بخشش صرفاً فقط به مال نیست و بسیاری از موضوعات دیگر را شامل میشود. من همسفر در کنگره ۶۰ یاد گرفتم کسی ایمان دارد که میکارد، به این صورت که خدمات را انجام میدهد؛ ولی انتظار بازگشت ندارد. به نظر من؛ راهنمایی که در کنگره ۶۰ با تمام وجود به رهجوی خود آموزش میدهد تا به رهایی برسد، یک بخشنده است؛ زیرا عشق و محبت و ایمان را به رهجوی خود انتقال میدهد و سعی بر این دارد که تمام خوبیها و زیباییهای وجودی خود را به دیگر انسانها هدیه کند.

من اولین بار بخشندگی را در جشن گلریزان دیدم که بخشی از همسفران یک تکه از طلاهای خود را هدیه میدادند و آن زمان این قضیه برای من سوال بود که چطور این عمل را انجام میدهند؟! به خصوص خانمها که بسیار به طلا علاقه دارند و حاضر هستند که دو برابر پول طلا را بپردازند ولی بسیار برایشان سخت است که از آن طلا بگذرند و این بخشندگی برای من جای سوال داشت تا به این نکته رسیدم که؛ آنها به آن درجه از علم و آگاهی رسیده اند که توانستند این عمل بخشندگی را انجام دهند؛ بنابراین من همسفر با رهاکردن و گذشتن از چیزهایی که دارم، میتوانم بخشنده باشم.
زمانی که من میخواستم عضو لژیون سردار شوم، با خودم گفتم؛ تو شش میلیون تومان داری که ببخشی؟ میتوانی از این پول بگذری؟ یک ترسی با من بود که اجازه نمیداد عضو لژیون سردار شوم؛ یعنی من آن مبلغ پول را داشتم ولی نمیتوانستم ببخشم و زمانی که با خانم مژگان (نگهبان لژیون سردار) مشورت کردم، ایشان کمک بسیاری به من کردند و فرمودند؛ پول مال تو نیست و باید یاد بگیری که ببخشی، واقعاً دیدگاه و زاویه دید من نسبت به پول خیلی عوض شد و زمانی که افکار و اندیشه ام را نسبت به این موضوع تغییر دادم، توانستم به ترس از بخشش غلبه کنم و این برای من ارزش بسیاری داشت و خدا را شکر می کنم که توانستم عضو لژیون سردار شوم و آموزش بگیرم و از این بابت از خانم مژگان سپاسگزارم که کمک بسیاری به من کردند و من متوجه شدم که؛ پول مال من نیست.
از خداوند میخواهم که به این توفیق دست پیدا کنم که بتوانم دنور شوم و سپس در جایگاه پهلوانی قرار بگیرم. واقعاً هیچ چیز در زندگی من اتفاق نیست و حتماً حکمتی دارد و من باید به آگاهی و علم و به آن جایگاه برسم تا بتوانم آموزش بگیرم و در زندگی کاربردی نمایم، بخشندگی به کلام آسان است؛ ولی من باید با تمام وجود ببخشم، حتی اگر یک خودکار باشد و بدانم با بخشیدن آن، باعث خوشحالی طرف مقابلم میشوم، این نیز بخشندگی است که ارزش دارد و هر انسانی میتواند داشته باشد.

مشارکت اعضای لژیون سردار:
مشارکت کمک راهنمای محترم همسفر وجیهه:
با نگاه به دستور جلسه امروز به یاد این صفت خداوند افتادم که اصولاً همه صحبتها را با نام همین صفت خداوند شروع مینماییم و میگوییم؛ «به نام خداوند بخشنده مهربان» بنابراین من که بنده خدا هستم، باید صفات خداوند را در خودم پیدا بکنم. ما از بخشیدن، میترسیدیم و آقای مهندس در سیدی ایمان به ما یاد دادند که؛ هر چیزی را که از آن استفاده نکنیم، از دست میدهیم؛ بنابراین ما هم اگر نتوانیم از مال خود استفاده نماییم و نبخشیم، کم کم آن مال را از دست میدهیم.
مشارکت کمک راهنمای محترم همسفر مریم (ش):
«تا نبخشی به شما بخشیده نمیشود» منظور این است که؛ اگر دستت بسته باشد، چیزی به شما داده نمیشود. من زمانی که وارد کنگره شدم با برخی حسهای منفی؛ ناامیدی و ترس وارد شدم، اگر افراد قبل از من این جایگاهها را حفظ نکرده بودند، در حال حاضر من به رهایی و حال خوش نمیرسیدم؛ بنابراین باید الگو بگیرم و همانطور که آنها بخشیدند، من نیز ببخشم و خدمت کنم تا دیگرانی که پشت در هستند، وارد کنگره شوند و به رهایی و حال خوش برسند. استاد امین در سیدی غار میفرمایند؛ من فکر میکردم که خدمت کردن من فقط در آموزش دادنم است. من نیز چنین فکری میکردم که کمک راهنما شدن من یک خدمت است و لازم نیست کار دیگری انجام دهم، استاد فرمودند؛ اگر میخواهی تغییری در درونت به وجود بیاید، باید این تغییر را در بیرون برای دیگران ایجاد بکنید.
مشارکت کمک راهنمای محترم همسفر صفورا:
همه اعضای لژیون سردار بخشندگی را به خوبی درک کردیم و به آن ایمان داریم. استاد امین در سیدی غار در مورد پیچکهایی مثال زدند؛ اگر پیچکها بخواهند سرزنده باشند باید به یک درخت سرزنده وصل شوند، روانشناسان میگویند؛ انسانها نه تنها به سلامتی جسمی نیاز دارند بلکه به سلامتی روحی هم نیاز دارند؛ یکی از صفات خداوند بخشندگی است و من دوست دارم از درون صفت بخشنده بودن را در خودم تقویت نمایم و از بیرون به اعضای لژیون سردار وصل باشم. صفت بخشنده بودن مثل غواصی میماند که اگر به شناگر بودنش ایمان نداشته باشد، هیچ زمان نمیتواند داخل آب برود و در جستوجوی مطلب مورد نظرش باشد.
مشارکت کمک راهنمای محترم همسفر مریم (ص):
در مورد بخشنده بودن اولین موضوعی که به ذهن من آمد؛ معنی بخشندگی بود که آیا مریم واقعا به معنی بخشندگی رسیده یا نه؟ بخشش یعنی ببخشی و فراموش کنی که چقدر بخشیدی، مریم آیا یادت هست یا نیست؟ هدف از عضو لژیون سردار شدنت چیست؟ یک شخصی میگفت؛ اگر با پول من یک آجر در این مکان مقدس ساخته بشود و یک نفر احیا بشود؛ من احیا کردن را به معنای واقعی درک میکنم زیرا مسافر من توسط روشهای غلط به حد مرگ رسیدند؛ با خود گفتم پولی که پرداخت میکنم بسیار ناچیز است ولی اگر یک نفر را احیا نماید بسیار زیبا است، به همین دلیل تکتک آجرها که انسان ها باعث ساخته شدن آنها شدهاند مقدس هستند. آقای مهندس میفرمایند؛ من نمیگویم فقط به کنگره ببخشید، من قبل از ورود به کنگره کارهای بسیاری انجام میدادم ولی همیشه تا یک مشکلی پیش میآمد، میگفتم خدایا، من همیشه کارها را انجام میدهم پس چرا به خواستهام نمیرسم ولی حقیقتا در لژیون سردار اینچنین نبود. در یکی از سیدیها شنیدم که گفتند؛ اگر ادعا میکنی که ذات اکبر و انسان هستی باید شما هم مثل خداوند بشوید و خداوند بخشنده بودن و ستارالعیوب بودن را به شما میدهد، زمانیکه دستور جلسه بخشندگی را دیدم، گفتم من باید به این موضوع برسم. من توانستم یک مبلغی از پولم را ببخشم زیرا پول مال من نبود ولی آیا من توانستم بقیه صفات یک بخشنده را داشته باشم؟ ستارالعیوب و مهربان بودن و بسیاری از صفاتی که یک بخشنده میتواند داشته باشد.
مشارکت همسفر بتول:
بارها در مشارکت هایم این مطلب را گفتم و باز هم می گویم؛ چون از صمیم قلبم شاکر خداوند هستم که به من اذن داد در کنگره ۶۰ قرار بگیرم. مدت کمی بعد از ورودم به کنگره، جشن گلریزان بود و همان زمان من تصمیم گرفتم در لژیون سردار شرکت کنم و اولین همسفر خانمی بودم که شرکت کردم چون این بخشندگی حالم را خیلی خوب می کرد و یک انرژی عجیبی در درون من ترشح می کرد که آن را با هیچ چیز در این دنیا عوض نمی کنم. قبل از ورود به کنگره از اعتیاد و معتاد متنفر بودم و تصور می کردم فرد معتاد یک آدم کارتن خواب و غیر مفید است ولی با ورود به کنگره فهمیدم یک پزشک، مهندس، بازاری و یک فرد ضعیف می تواند معتاد باشد، پس نمی شود اسم این افراد را غیر مفید و انگل جامعه گذاشت. کنگره کاری کرد که این افراد احیا بشوند. خیلی خوشحالم که توانستم در لژیون سردار شرکت کنم و می دانم پولی که پرداخت می کنم جای خوبی خرج می شود و یک انسان احیا می شود و یک نفر که احیا می شود خانواده و همه فامیل او خوشحال می شوند و از پرتو او آیندگان او خوشحال می شوند و همان بذری است که قبلا توسط آقای مهندس در کنگره کاشته شده و ما از آن استفاده کردیم و ایشان سختی های بسیار زیادی را با جان و دل کشیدند و ما اینک در قسمت های راحت آن قرار داریم، بخشندگی هایی که در حق همه کردند و ما به اینجا رسیدیم و ما هم به امید خدا این بخشندگی را داشته باشیم، من تمام لحظات واقعا از صمیم قلبم می گویم و توی نوشته هایم هم می نویسم که؛ خدایا! من باید پهلوان بشوم و از صمیم قلبم از خداوند می خواهم این خواسته مرا برآورده کند که من بتوانم یک پهلوان بشوم.
مشارکت همسفر نسیم ( پیشکسوت):
دستور جلسه بخشنده بسیار سخت است، همانطور که بسیار راحت است به همان نسبت بسیار سخت است چون بخشندگی یکی از صفات خداوند است که اگر به انسان داده بشود؛ فضیلت محسوب می شود و یکی از فضایل می شود. بخشندگی فقط به پول نیست، گاهی به انتقال یک حس خوب است، وقتی کنار همدیگر که می نشینیم انرژی مثبت داشته باشیم؛ بخشندگی محسوب می شود و من فکر می کنم بخشندگی را سحر یاد گرفت که یک دختر مجرد توی یک خانواده که گاهی اوقات باید هزینه خانواده اش را بدهد و با این شرایط عضو لژیون سردار شد. بخشندگی یعنی سحر، بخشندگی یعنی دنورهای عزیزمان که اینطور نبود که پول کنار گذاشته داشته باشند و یک قسمتی از آن را به عنوان دنور بدهند، بلکه مبلغ را فراهم کردند و دنور شدند. این یعنی بخشندگی. بخشندگی؛ یک دانایی لازم دارد که ان شاءالله همه ما به آن دانایی برسیم. جلسه قبل خانم مریم شمس بیگی گفتند من امسال یک حس خیلی خوبی نسبت به همه اعضای خانواده و حتی نسبت به فامیل داشتم و این یک بخشندگی است. ان شاءالله همه ما بتوانیم این بخشندگی ها را یاد بگیریم. ما وارد کنگره شدیم و مفهوم بخشندگی را یاد گرفتیم. بخشندگی این نیست که من پول هنگفتی داشته باشم و ذره ای از آن را ببخشم؛ بخشندگی این است که من در کمال آن که احتیاج دارم آن را ببخشم. ببخشم برای کی؟ برای کسانی که؛ می دانم در آینده می آیند به صلح و آرامش برسند؛ همان طور که من به آرامش رسیدم. ان شاءالله که همه ما بتوانیم از این صفات خداوند کمال بهره را ببریم و بتوانیم یک بخشنده واقعی بشویم.
مشارکت همسفر زهره:
در زمان کودکی هر وقت کار نیکی انجام می دادیم می گفتند داری برای خودت در بهشت یک خانه می سازی و اکنون این بخشندگی که ما در کنگره داریم نمونه همان مورد است و همان بار کوله پشتی است که همراه خود به بُعد بَعدی می بریم. من به جز بخشندگی باید چیز دیگری در آن کوله پشتی داشته باشم برای این که بگویم کاری انجام دادم. بخشندگی باید به گونه ای باشد که دنبال به دست آوردن چیزی نباشیم. ممکن است در کنگره بشنوم که؛ اگر ببخشی چیزی به دست می آوری. پس چرا من آن خواسته ای که داشتم را به دست نیاوردم؟ در اینجا به نتیجه می رسم که بخشیدن من باید خالص باشد و به دنبال چیزی نباشم و فقط به خاطر حال خوش خودم ببخشم، همانطور که آقای مهندس در هفت سی دی حال خوش عنوان می کنند که برای رسیدن به حال خوش چه کارهایی انجام بدهیم؟ قبلا که جلسات لژیون سردار با مسافران مشترک بود، من گفتم دوست دارم بتوانم از پس انداز خودم در لژیون سردار شرکت کنم و دیده بان محترم آقای منصوری فرمودند: شما و مسافرتان یک نفر هستید، وقتی تو ببخشی انگار او بخشیده و وقتی او ببخشد انگار تو بخشیدی و این نکته برایم بسیار آموزنده بود و کمی عذاب وجدان مرا کاهش داد، چرا که هنوز وادی پنجم را نتوانسته بودم اجرایی کنم. بخشندگی در کنگره نباید فقط به پول باشد، همه کمک راهنمایان علم و حال خوش خود را می بخشند که من همسفر با کوله باری از دلواپسی، استرس و ناامیدی در لژیون می نشینم و به قدری از راهنمای خود انرژی دریافت می کنم که پر از انرژی از این در خارج می شوم. نکته دیگری که در حال تمرین روی آن هستم این است که؛ بتوانم دیگران را راحت و بی دلیل ببخشم و فراموش کنم که چه اتفاقی افتاده است؟ امیدوارم خداوند کمک کند بتوانم در تمام موارد این بخشندگی داشته باشم.
مشارکت مرزبان محترم همسفر مریم:
صفت بخشندگی در کنگره بسیار به چشم دیده میشود. خانم سحر همیشه دوست داشتند عضو لژیون سردار شوند و امسال با پرداخت مبلغ شش میلیون عضو شدند و بخشنده بودن خود را ثابت کردند، ایشان یک دختر مجرد هستند که شاید مثل هر جوان دیگر، برای پساندازهای خود برنامههای خاص خود را داشتند اما؛ ترجیح دادند در این راه صرف شود و بهای حال خوش خود را اینگونه پرداخت نمودند. یکی از مسافران، فرد بسیار بخشندهای هستند اما تا به امروز اذن عضویت در لژیون سردار برای ایشان صادر نشده است و خود ایشان فرمودند: در طی این سال ها مبالغ زیادی به دستم رسیده و خرج شده، اما شجاعت پرداخت شش میلیون پول جهت ورود به لژیون سردار را نداشتهام، درحالیکه بیش از این مبلغ برای درمان من هزینه شده است و بهتازگی متوجه شدهام که؛ در گذشته فقط به جهت دیده شدن بخشش میکردم، من در پاسخ به ایشان گفتم؛ همینکه شما به فکر فرو رفتهاید، تلنگر خوبی است. خانم محبوبه، خانم مژگان و امثالهم که جزء اولین نفرات لژیون سردار بودند، اشخاصی بسیار بخشنده هستند زیرا؛ در آن زمان لژیون سردار برای افراد تعریف نشده بود و این عزیزان در آن زمان با پرداخت پنج میلیون تومان عضو لژیون سردار شدند و الگوی مناسبی برای ما شدند. اگر ما در کنگره هزینهای پرداخت میکنیم، صرفاً برای حال خوش خودمان است. بخشنده بودن فقط به مال و پول نیست، ما در کنگره حس خوب خود را به دیگران منتقل میکنیم و این خود نوعی از بخشندگی است. یکی از تازهواردین به من گفتند: امروز حس خوبی به من بخشیدی و ارزش حرف ایشان برای من از مادیات بیشتر بود. گاهی اوقات از ما خرده میگیرند که چرا فقط در کنگره پولهایتان را خرج میکنید؟ درحالیکه در بیرون هم تعداد مستضعفین بسیارند، این افراد حرفشان درست است اما من اعتقاد دارم اگر ستونهای کنگره پابرجا باشند چندین هزار خانوار به درمان میرسند و این زنجیره به خانوادههایی که واقعاً نیازمند هستند خواهد رسید. لژیون سردار و دستور جلسههای این لژیون از وسعت بالایی برخوردار است و امیدوارم هرکس خواسته عضویت در این لژیون را دارد به خواسته خود برسد.
مشارکت مرزبان محترم همسفر ملیحه:
سی دی خواب رفتن و غار من را به یاد سی دی بخشش از آقای امین فرو برد، گاهی ما انسانها نسبت به بخشیدن یکدیگر به خواب فرو رفتهایم و در آن زمان نیروهای بازدارنده بسیار قوی عمل میکنند. همه ما انسانها تصور میکنیم اعمال ما درستترین اعمال است و دیگران مقصر همهچیز هستند، به همین دلیل است که نمیتوانیم یکدیگر را ببخشیم. گاهی نمیدانیم کجا و چگونه باید ببخشیم! ما در کنگره ۶۰ از وقت، مال و انرژی خود میبخشیم اما آیا بیرون از کنگره هم این کار را انجام می دهیم؟ زمانی میتوانم سایر انسان ها را ببخشیم که؛ از خواب بیدار شویم و از غار بیرون بیاییم. من هم مانند آقای امین نسبت به دسته ای از افراد حس بدی داشتم و از آنها کینه به دل داشتم و با خود فکر میکردم آنها را بخشیدهام، اما با گوش دادن به سی دی بخشش از آقای امین متوجه شدم به معنای واقعی نتوانستم ببخشم زیرا؛ با هر بار دیدن آنها حال من خراب میشد. با خود سعی کردم از درهای دیگر وارد شوم تا اطرافیانم را ببخشم و بهمرور زمان این اتفاق افتاد، در حال حاضر اگر با همان افراد سر یک سفره بنشینم، هیچ احساس بدی نخواهم داشت و با خود میگویم اشخاصی که به من ضربه زندند از جهل آنها بود و راحتتر توانستم آنها را ببخشم. من بخشش بدون حساب و کتاب و بخشش از اعماق وجود را در کنگره یاد گرفتم. امیدوارم همه عزیزان در این لژیون پایدار باشند.
مشارکت کمک راهنمای محترم همسفر مهدیه:
به یاد دارم اولین مرتبه که بهعنوان مهمان در لژیون سردار حضور داشتم، به موضوع بخشش بسیار تفکر کردم و از خود پرسیدم بخشش یعنی چه؟ این صفت از کجا میآید؟ همیشه برای من سؤال بود چه اتفاقی باعث شده است که امام حسین، حر را ببخشد و اجازه دهد در رکابش باشد؟ برای بخشش باید از مسیر ضد ارزشها بازگشت کنم و ارزش ها را درک کنم، هنگامیکه این خواسته در درون من شکل گرفت، محبت خداوند شامل حال من میشود و مسیر برای من باز میشود و این برای کسی که بخشش را انجام میدهد، دستاورد زیبایی است. فراموشی بدیها، اولین دستاورد بخشش است. فراموشی بدیها یکی از موهبتهای الهی است که شامل حال همه اشخاص نمیشود. انسان اگر بخواهد خود را بشناسد باید در مسیر تکاملی خود، بخشش را یاد بگیرد. شاید قبل از ورود به کنگره بخشش بدون تفکر داشتیم، اما بعد از آموزش وادی اول یاد گرفتیم که برای همان بخشش هم باید تفکر داشت و برای تمام مسائل باید تفکر، مشورت و مشارکت نمود. با عضویت در کنگره قبل از این که چیزی را به دیگران منتقل کنم، قرار است خود من در این راه آموزش بگیرم و بهره ببرم.
مشارکت کمک راهنمای محترم همسفر فاطمه (الف):
جناب مهندس در سخنان روز چهارشنبه فرمودند؛ در بررسی نتایج امتحان، شعبی که لژیون سردار قوی دارند نتایج بهتری در امتحان ارائه دادهاند، این موضوع من را به تفکر وادار کرد که در سال نود و هشت بیست و دو نفر از همسفران شعبه سلمان فارسی در جایگاه کمک راهنمایی و ده الی پانزده نفر در جایگاه کمک راهنمای تازه واردین قبول شدند، این مطلب باعث افتخار شعبه سلمان فارسی است که حاصل زحمات بسیاری از عزیزان می باشد و بحث کبر و تکبر و منیت نیست، بلکه نشان دهنده این است که وقتی انسان تزکیه و پالایش را شروع میکند مانند، ساختن ساختمان است که ابتدا شروع به ساختن پایه ها و ستون های قوی، نازک کاری، لوله کشی، برق کاری، تزئینات داخلی و... می نماید ولی ما متوجه آن نمیشویم، فقط عبور می کنیم و تنها چیزی که می بینیم چند کارگر مشغول به کار هستند، زمانی این ساختمان را به زیباترین شکل میبینم که؛ نمای بسیار زیبا برای ساختمان طراحی و انجام شود و در آنجا متوجه زیبایی ساختمان میشوم، زمانی که انسان نیز تزکیه و پالایش درونی را انجام می دهد، روی تمام ساختارهای ضدارزشی کار می کند. چه زمانی نتیجه می دهد؟ زمانی که به صورت ساختاری عمل می کند و شخص به صفت زیبای بخشیدن می رسد و در آنجا وقتی شخص به صفت بخشیدن رسید به این معنی است که من حرکت خود را شروع کردم و روی ساختارهای ضدارزشی کار می کنم و این صفت مهم بخشیدن؛ "همان نمای زیبای ساختمان من" می شود و دیگران این ساختمان را می ببینند و لذت می برند و به این ساختمان رشک می برند. بخشیدن در کنگره، نباید به صورتی باشد که به دیگران تفاخر بفروشیم. علت حضور و مشارکت و فعالیت در لژیون های سردار به این دلیل است که؛ بخشندگی را در تمام صفات خود متجلی کنیم و در پی گسترش آن باشیم و در سکون نباشیم. دیگران حرکت من را از بخشندگی ام متوجه می شوند، پس اگر کسی عضو لژیون سردار یا دنور می شود باید به او تبریک گفت و اگر پهلوان شده من شخصا سر تعظیم در مقابل صفت بخشندگی او فرود می آورم.
مشارکت همسفر زهرا:
این بخشش شما است که من امروز در این مکان هستم، نه به دلیل اینکه عضو لژیون سردار هستم بلکه به دلیل حال خوب و آرامشی که دارم و محصول بخشش شما بزرگواران است. من تا قبل از ورودم به کنگره معنای واقعی عشق، محبت، ایمان، کفر و شرک، کلمه ارزش ها و ضد ارزش ها را اشتباه دریافت کرده بودم. با وجود به هم ریختگی خودم و قرار گرفتن در کنار یک مصرف کننده، به هم ریختگی من چندین برابر شده بود اما با ورودم به کنگره واقعا معنا و مفهوم واقعی و حقیقی این کلمات را درک کردم و بیشترین مفهومی که برای من بسیار زیبا و با عشق واقعی همراه بود بخشش بود. زمانی که ایستادگی و ماندگاری و بخشندگی کمک راهنمایان را با وجود مشغلههایی که دارند دیدم، متوجه شدم که من هم باید از آنها بیاموزم. در حدود یک سالی که به کنگره میآیم، تعداد دویست سیدی نوشته ام، با خود به فکر فرو رفتم که؛ اگر کسی بیرون کنگره از من بپرسد این دویست سی دی را در یک خط توضیح بده به او چه بگویم؟ میگویم؛ من را با خودم آشتی داد و آرامشی درونی را به من بازگرداند.
مشارکت کمک راهنمای محترم همسفر طیبه:
زمانی که متوجه دستور جلسه شدم یاد صحبت جناب آقای مهندس افتادم که در اکثر سیدیها می گویند؛ ما باید از طبیعت الگو بگیریم، خورشید با تمام عظمتش بدون هیچ چشم داشت و منّتی میدرخشد و نور خود را به همه چیز، چه انسان های خوب و چه انسان های بد به صورت یکسان می بخشد و میتابد، یا اگر به شب توجه کنیم اکثر انسانها در دل شب به آرامش میرسند، اینها همه نشات گرفته از عشق بلاعوضی است که در درونشان وجود دارد، پس من هم به عنوان یک عضو در جهان هستی می توانم آن محبت را در درون خود ایجاد نمایم و بالا ببرم و به عشق تبدیل کنم که در مقابل همه چه از لحاظ مادی، چه معنوی و چه جانی بتوانم یک بخشنده باشم. زمانی که به کنگره نگاه میکنیم میبینیم که در کنگره با همنوعهای خود در کنار یکدیگر هستیم، زمانی که می بینم خودم و مسافرم به رهایی و حال خوش رسیدم، چرا این حال را به دیگران نبخشم و دیگران هم در مقابل به سایر اعضا ببخشند. لژیون سردار، لژیونی است که ما از این طریق کمکی که می خواهیم را انجام دهیم ولی هیچ زمان نمیتوانیم آن چیزی که از کنگره دریافت کردهایم را جبران نماییم، امیدارم بتوانیم سرسوزنی از محبتهای جناب آقای مهندس را جبران نماییم.
مشارکت همسفر اعظم:
امروز حس بسیار خوبی دارم چون به یاد گذشته افتادم که با خانم سحر و خانم مژگان و خانم فاطمه عزیز در یک لژیون بودیم و من بخشندگی را از خانم فاطمه یاد گرفتم و واقعا هر زمان که به کنگره پا می گذاشتم می گفتم که؛ راهنماها چقدر بخشنده هستند و وقت و انرژی شان را صرف رهجو می کنند و در واقع انسانی را احیا می کنند؛ احیا شدن فقط به این نیست که یک مسافر وارد کنگره شود و احیا شود و حضور همسفران هم به نوعی احیاشدن است؛ ما انسان هایی بودیم که مانند مرده متحرک بودیم و امروز احیا شده ایم؛ وقتی دوستان در مورد بخشندگی مشارکت می کردند من به یاد پدرم افتادم که واقعا انسان بخشنده ای بودند؛ 16 سال است که فوت کرده اند ولی همیشه فکر می کردم که یک انسان چطور می تواند اینگونه بخشنده باشد، ایشان نه تنها از نظر مالی بلکه از نظر زبانی در موقعیت مشکلات به دیگران انرژی مثبت می دادند و از نظر عملی هم آنچه در توان داشتند برای دیگران مایه می گذاشتند و بخشندگی در وجودشان بسیار پررنگ بود و هر زمان سر مزار ایشان می رویم افرادی را می بینیم که اصلا آنها را نمی شناسیم و از کمک های پدرم به خودشان تعریف می کنند؛ من در کنگره متوجه شدم که این بخشندگی پدرم به خاطر حال خوش خودشان بوده و این صفت بخشندگی برای من ناآشنا نبود اما در جلسات کنگره توانستم پاسخ تمام سوالاتم را در این زمینه به صورت کامل دریافت نمایم و اینجا مانند یک دانشگاه آموزش می گیریم؛ در کنگره صفت بخشندگی را درک کردم و فهمیدم که انسان ها می بخشند تا حالشان خوب شود و مطلب دیگر این که ما مال دنیا را نمی توانیم همراه خودمان ببریم اما می توانیم تمام صفات ارزشی که در کنگره یاد گرفتیم را به عنوان توشه و کوله بار، همراه خود ببریم و واقعا خدا را شکر می کنم که متوجه این مسائل شدم و امیدوارم من هم بتوانم مانند شما فرد بخشنده ای باشم و هم از لحاظ عملی و زبانی و هم از نظر مالی انسان بخشنده ای باشم.
مشارکت همسفر مژگان ( نگهبان لژیون سردار):
خیلی دوست دارم که دنور و پهلوان بشوم، من یاد گرفته ام که؛ کلام انرژی دارد و من تکنیکی را به فرزندان خودم یاد دادم چون به نظرم بخشنده بودن یک صفت نیست، یک تکنیک است یعنی جایی که احساس کنیم یک گرفتگی داریم. زمانی که استاد جلسه جشن گلریزان بودم این مطلب را مطرح کردم و اثر کلام و انرژی را در خانم مریم دیدم و همان لحظه ایشان عضو لژیون سردار شدند و خدا را شکر روز به روز پله های ترقی را با سرعت طی میکنند، پس بخشندگی یک تکنیک است یعنی اول باید ببخشم بعد پشتم برای انجام کار قرص قرص باشد؛ باور کنید اینقدر اسم دنور و پهلوان را می آورم تا به آن جایگاه ها برسم و انشاءالله همه ما سعادت حضور در این جایگاه ها را داشته باشیم؛ وقتی مبلغ کوچکی از مال خود را می بخشید، باز شدن گره ها را به وضوح متوجه می شوید و گره اصلی به بخشیدن در صور ظاهر گیر کرده است و وقتی می بخشی این گره اصلی باز می شود، چرا که خداوند اولین صفت خود را در بسم الله الرحمن الرحیم و بخشندگی اعلام نموده است و من به عنوان بنده خدا باید متجلی این صفت باشم؛ کره زمین در برابر کهکشان ها مانند یک کف دست است یا کشور ایران به اندازه یک چهار خانه است، پس من انسان در برابر هستی چیزی نیستم، فقط با گفتن کلمات خوب و درست مانند بخشنده بودن، مهربان بودن، دنور بودن، پهلوان بودن می توانم تجلی صفات خداوند باشم و باید اجازه بدهم این صفات در بقیه بنده ها ایجاد شود؛ در سی دی ایمان می فرمایند: من به این راه ایمان دارم، به بخشنده بودن، طبیعت و کائنات ایمان دارم و اگر چیزی را ببخشیم هزار برابر آن را دریافت می کنیم و آقای مهندس فرمودند: به عشق، به بخشندگی و به هر چیزی ایمان داشته باشیم، به آن می رسیم.
جلسه با دعای کنگره به اتمام رسید.

با تشکر از اعضای محترم لژیون سردار
تایپ و ویرایش: گروه سایت همسفران سلمان فارسی
تنظیم گزارش: همسفر فاطمه
- تعداد بازدید از این مطلب :
5970