English Version
English

جایگاه مرزبانی توانست خیلی از نقاط ضعفم را نشانم دهد

جایگاه مرزبانی توانست خیلی از نقاط ضعفم را نشانم دهد
همسفر آزیتا مرزبان شعبه صائب تبریزی،حدود یک‌سال است در این سمت مشغول خدمت است. وی به تازگی صاحب دو فرزند شده و هنوز با این وضعیت مشغول خدمت کردن است. با او گفت و گویی کرده ایم که در ادامه می خوانید.
 
 
یک‌بار دیگر قدم نورسیده‌های زیبایتان را تبریک عرض می‌کنم و از شما به خاطر وقتی که برای این مصاحبه اختصاص دادید سپاسگزارم.
 
اولین بار که وارد کنگره شدید چه حس و حالی داشتید و دریافتتان از محیط و جو آن چگونه بود؟ و الان بعد از گذشت چند سال آن حس و حال به چه سمتی تغییر کرده و چگونه است؟
در بدو ورودم به کنگره همه چیز خیلی برایم جدی نبود ولی بعد از گذشت مدتی به مسیر کنگره 60 ایمان آوردم و به این باور رسیدم که تنها راه درمان اعتیاد در کنگره 60 امکان پذیر است  خیلی کم حوصله شده بودم و ناامید از همه جا و به نظرم تمام راه‌های ترک اعتیاد مسخره‌آمیز بود  به مسائل مسافرم بدبین بودم و زود جبهه می گرفتم و سریع از کوره در می‌رفتم ولی از زمانی که وارد کنگره 60 شدم به نکاتی که راهنمای عزیزم می‌گفتند گوش فرا می‌دادم و عمل می‌کردم و دیگر صفات قبلی در من دیده نمی‌شد و بسیار راحت و آرام زندگی می‌کردم و تمام تلاشم را می‌کردم که جسم در کنار روان و جهان‌بینی سلامت باشد و به تعادل نسبی برسد.
 
 
آقای مهندس دژاکام بنیان کنگره ۶۰ راجع به آموزش جهان‌بینی و تغییر دیدگاه در زندگی شخصی و اجتماعی تاکید ویژه‌ای دارند این تغییر دیدگاه راجع به مصرف کنندگان مواد مخدر و طریقه ارتباط خانواده با ایشان و اصلا خود مواد مخدر برای شما چگونه بوده است؟ واضح تر بگویم تفاوت دیدگاه و عملکردتان قبل و بعد از کنگره چگونه بوده و هست؟
 
کنگره به کل زندگی مرا تغییر داده است اگر بخواهم در تمام ابعاد برایتان مثال بزنم قبل از انجام هر عملی به من یاد داد تا تفکر کنم و بعد کاری را انجام دهم  ما می‌توانیم در کنگره با دریافت آموزش و گوش کردن به سی‌دی‌ها و مطالعه جزوه‌ها دیدگاهمان را تغییر دهیم و با تغییر دیدگاه ما به زندگی و هستی مطمئناً حس‌های درونی ما تغییر می‌کند و نقطه تحمل ما بالا می‌رود و این باعث می‌شود ما مشکلات و سختی‌ها را با آغوش باز پذیرا باشیم و با آرامش فکری که در کنگره آموخته‌ایم به حل آن بپردازیم. با تجسس کردن در تمام امور مسافرم که نفعی برایم نداشت و فقط باعث می‌شد حالم خراب شود زود قضاوت می‌کردم حکم صادر می‌کردم و سریع حکم را اجرا می‌کردم بدون اینکه به عواقب آن پی ببرم همیشه در هر مکان و جایگاهی بودم فوراً دیگران را نقد می‌کردم اما الان به لطف آموزش‌های کنگره 60 و راهنمای عزیزم از خیلی از این کارها کناره‌گیری می‌کنم.
 
 
 
با توجه به شرایط ویژه‌ای که وجود دارد و طولانی‌تر شدن خدمت بیش از یک سال است که به عنوان مرزبان نمایندگی صائب تبریزی در کنار خانم نسترن در حال خدمت هستید. خدمت در این جایگاه چه دستاوردی برای شما داشته است؟
 
مطمئناً تمام جایگاه‌های خدمتی کنگره 60 توام با حال خوش و آموزش هست و من در جایگاه مرزبانی توانستم خیلی از نقاط ضعفم را پیدا کنم و روی آنها کار کنم و واقعاً مرزبانی در کنار راهنمای مرزبانی خانم لیلا و خانم نسترن انرژی‌بخش بود و چنانچه در آموزش‌ها یاد گرفتم وعده خداوند دروغ نیست.  پاداش خدمت در جایگاه مرزبانی را من از خداوند متعال گرفته‌ام و اگر خداوند اجازه خدمت در این جایگاه را برایم بدهد هر چند طولانی‌تر باشد باز هم برایم لذبخش است و جنبه آموزشی دارد.
 
 
خانم آزیتا علی‌رغم اصرار اسیستانت مبنی بر استراحت شما در منزل چه عاملی باعث ایجاد چنین انگیزه نیرومندی شد که شما تا سه روز قبل و مدت کوتاهی بعد از زایمان در کنگره حاضر و با اشتیاق و عشق و علاقه و لبخند همیشگی‌تان مشغول خدمت باشید؟
 
موفقیت در کنگره و رسیدن به آرامش و حال خوشی در زندگی باعث شد که من همیشه با شوق و اشتیاق بیشتری در کنگره خدمت کنم و با اینکه از بدو ورود به کنگره ایمان و اعتقاد کامل داشتم و در جایگاه مرزبانی میوه و ثمره‌اش برایم شیرین و لذت‌بخش بود و به خدمت صادقانه در کنگره 60 باورم چندین برابر شد.
 
 
اگر به سال‌ها قبل برگردید با توجه به آموزش‌ها و تجربیاتی که در کنگره کسب نموده‌اید چگونه عمل می‌کردید؟ منظورم این است آیا رویه خاصی هست که در جهت موفقیت و رشد خود و خانواده حتما در پیش می‌گرفتید؟ و یا برعکس از برنامه زندگی خود حذف می‌کردید؟
 
همیشه سعی بر این داشتم که در آرامش باشم و برای حل مسائل و مشکلات راه حل آن را پیدا کنم و برای بهتر بودن و در کنار هم بودن بهترین عملکرد را داشته باشم و در جهت رشد و خود و خانواده حتماً سعی بر آن داشتم که بعضی از رفتارهایی که همیشه خودم و اطرافیانم را اذیت می‌کرد آنها را کم رنگ‌تر کنم و برای حذف آنها تلاش کنم و بهترین ها را که از کنگره آموخته بودم را جایگزین آن افکار و اندیشه کنم.
 
 
خانم آزیتا شما جزو همسفران بی‌شماری هستید که به کانون گرم خانواده و انسجام آن اهمیت می‌دهید و در این جهت از هیچ کوششی فروگذار نکردهاید با توجه به اینکه یکی از اهداف کنگره تحکیم بنیان خانواده‌هاست با همسفرانی که دچار یاس و ناامیدی شده‌اند و امکان دارد در گوشه ذهن خود به جدایی فکر کنند چه توصیه‌ای دارید؟
 
تجربه من در مورد امید و ناامیدی زمانی آغاز شد که دیگر از درمان اعتیاد مسافرم قطع امید کرده بودم احساس می کردم هر چه خودم را به این در و آن در بزنم بی فایده است و احساس می کردم کانون گرم خانواده ام از هم پاشیده خواهد شد ولی با ماندن در کنگره و آموزش دیدن و کاربردی کردن آموزش ها روز به روز استحکام پایه های خانواده محکم و محکم تر شد و مطمعناً برای به هم ریختن زندگی زمان لازم نیست ولی برای ساختن یک زندگی مستحکم به طول زمان نیاز است و انشاالله تمام همسفران که در یاس و ناامیدی به سر می بردند با فرمانبرداری به روزهای خوش خواهند رسید.
 
لطفا با همسفرانی که به تازگی وارد شعبه ما شده اند چند جمله دوستانه و صمیمانه بگویید.
 در اوایل ورود به کنگره به دلیل تخریب بالا و حال بدی که داریم قضاوت و نظرات اشتباه می دهیم که باعث می شود حالمان خراب شود باید کمی صبر تحمل داشته باشیم و آن  هدفی را که انتخاب کردند به دنبال رسیدن به هدفشان باشند و همواره سعی و تلاش کنند و در این مسیر به مواردی که از سوی راهنما به ایشان انتقال می یابد این نکات را اجرا نمایند. عزیزانی که به عنوان یک تازه وارد وارد کنگره 60 شدند امیدوارانه به مسیری که انتخاب نموده اند ایمان کامل داشته باشند و مطمئن باشند که پایان شب سیه سپیده است و بدانند که وعده خداوند دروغ نیست.
 
 
 آقای مهندس همیشه از پیوند محبت و نیروی عشقی که بین اعضای کنگره برقرار است صحبت می کنند شما این نیرو و انرژی را چگونه حس و دریافت کرده اید؟
 
 وقتی به کنگره 60 نگاه می کنم می بینم که هیچگونه رابطه فامیلی و دوستی وجود ندارد اما پیوند محبتی وجود دارد که هیچ جای دنیا پیدا نمی شود و بدون هیچ کم و کاستی کاملاً بین تمامی افراد برقرار است. در کنگره 60 تمامی افراد با جان و دل و بدون هیچ منتّی از وقت و زندگی خود مایه می گذارند و بیشترین محبت را ابراز می کنند تا فردی که گمراه و در ظلمات بوده تا در نهایت با آرامش ، سالم و کامیاب به پایان سفر اول برسد و خط دیگری آغاز نماید و من در هر جایگاهی که باشم پا جای پای گذشتگان و عزیزان می گذارم تا بتوانم ذره ای از عشق و محبت را به هم نوعان خودم انتقال بدهم.
 
  
 
و حرف آخر؟
 
 در آخر از جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر می کنم که خود و خانواده گرامیشان را برای درمان بیماران اعتیاد وقف کرده اند و بعد از راهنمای عزیزم خانم پریسا و راهنمای مرزبانی خانم لیلا نهایت تشکر را دارم که با انتقال علم کنگره به بنده کمک کرده تا در کنگره 60 ماندگار شوم و این حال خوش را مدیون این عزیزان هستم و در آخر هم به تمام عزیزان مسافر و همسفر می گویم قدر جایگاهی که داریم را برآنیم و رسیدن به این جایگاه بدون اذن قدرت مطلق امکان پذیر نیست و انشاالله به امید رهایی تمام سفر اولی ها و رسیدن به آرامش و حال خوشی برای تمام عزیزان و خدای خودم را هزاران هزار بار شکر گذارم به خاطر هدیه های گران بها و فرشته های نازنینی که نصیب ما کرد تا مسیر زندگی ما را تغییر بدهد ، شکر شکر شکر....
باز هم از شما و خانواده محترمتان تشکر میکنم و از درگاه خداوند برای شما و دختران عزیزتان سلامتی و شادی خواستارم .
 
 
تهیه گزارش: کمک راهنمای محترم همسفر لیلا
تنظیم: همسفر مریم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .