ما در این دستور جلسه، با سه پارامتر بسیار مهم و ضروری مواجه هستیم که جزء وظایف اصلی ما است تا توسط آنها بتوانیم به حیاتی ایدهآل برسیم. اگر کسی در بیرون از کنگره با این سه پارامتر روبهرو شود، به این فکر میافتد که بین کار و تحصیل یکی را انتخاب کند و معتقد است که کار بهتر است چون توسط آن میتواند پولدار شود و به قدرت مالی و موفقیت برسد. اینها باید در کنار هم باشند چون اگر کار باشد ولی تحصیلات و دانش کافی نباشد، قطعاً آن کار به نتیجهای نمیرسد. اگر هم تحصیلات باشد ولی کار نباشد نمیتواند دانش خود را به نمایش بگذارد تا به انرژی برسد. کنگره نیز با این افراد کمیاب هم عقیده است و میداند که در کنار داشتن کار و تحصیل است که انسان به قدرت میرسد.
حالا این کار و تحصیل چه هست؟ کار در واقع یعنی انجام فعالیتهایی که با آن به انرژی و احساس رضایت از خویش برسیم که البته مقصد ما همان فعالیت سالم است.
تحصیلات هم یعنی کسب آموزش و تجربه و در نهایت بالا بردن دانایی و جهانبینی نسبت به آن فعالیت، حرفه یا شغل.

حالا این کار و تحصیل وقتی در کنار هم قرار بگیرد، انجام فعالیت از روی دانایی است و به عمل سالم تبدیل میشود. هر چه این تحصیلات بالاتر برود قطعاً در حرفه و خدمت و کار خود در جایگاه بالاتری قرار میگیرد. وقتی از کار صحبت میشود اکثراً یک درآمدی هم به ذهنمان میآید. در صورتی که همیشه قرار نیست کار، پاداش یا پولی داشته باشد. بعضی از کارها مانند خانه دار بودن، خدمت در راه خداست که همان خدمت به خلق است. مادر بودن و خدمت به اعضای خانواده پاداش معنوی دارد و این را فراموش نکنیم که در پرتو معنویات، در مسیر زندگی راههای رسیدن به مادیات هم برای انسان گشوده میشود.
منظور از قدرت چیست؟ قدرت یعنی رسیدن به یک عشق انسانی، یعنی رسیدن به جایگاهی که مالمان را بی دلیل و بیمنت ببخشیم؛ هم از جان و هم از مال، تا همنوعانمان در راحتی و آرامش به سر ببرند. این کمک میتواند به صورت خدمت به خلق و یا اعضای خانواده باشد. یکی از خدمتهای به خلق، حضور در جایگاههای مختلف کنگره ۶۰ است. یکی از این جایگاهها که نقش بسیار پراهمیتی در اداره کنگره دارد لژیون سردار است. اعضای این لژیون در کنار کار خود که رسیدن به رهایی بود، به کسب آموزش و تجربه از دیگران پرداختند و آن قدر تحصیلات و جهانبینی آنها بالا رفت که توانستند گوشهای از مال و درآمد خود را ببخشند تا بتوانند حال خوش خود را با دیگران سهیم باشند. این قدرت یک ویژگی غریزی است که کمک بسیاری به انسان میکند تا در جایگاههای مختلف پیشرفت کند که راه رسیدن به آن کسب دانایی و انجام کاری است که ما را به حال خوش میرساند. علاوه بر اینها باید با قوانین استفاده از آن آشنا باشیم یعنی بدانیم که در چه جایی و در چه زمانی از قدرت خود استفاده کنیم. یک تفاوتی هست که بین تحصیلات دانشگاهی و تحصیلاتی که در پرتو کسب تجربه و در یادگیری مهارتهای مورد نظر به وجود میآید، یعنی این که در دانشگاه یکسری علوم را به صورت مکتوب و تئوری آموزش میگیریم که ممکن است مفهوم خیلی از آنها را ندانیم ولی تحصیلاتی که در پرتو کسب تجربه باشد، مهارتها را هم به ما آموزش میدهد و تنها این مهارتهاست که ما را به موفقیت در انجام کار و در نتیجه به قدرت که همان احساس رضایت از خویش و بالارفتن اعتماد به نفس و در نتیجه آرامش است میرساند. باید بدانیم هیچ بشری پیدا نمیشود که به طور مطلق و منسجم و یکجا در هر زمینهای تحصیلات لازم را داشته باشد. در طول زمان با قرار گرفتن در شرایط مختلف به ما میآموزد که خودت را باور داشته باش و بگو که هیچ گاه برای یادگیری و تحصیلات دیر نیست.
کمک راهنما همسفر طیبه لژیون دهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
1320