هشتمین جلسه از دور بیست و دوم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره60 ویژه مسافران و همسفران نمایندگی ایمان روزهای شنبه مورخ 09/09/98 به استادی دیدبان آقای زرکش و نگهبانی مسافر فرشاد و دبیری مسافر فرهاد با دستور جلسه نقش سی دی ها و نوشتن آن ها در آموزش در ساعت 17 آغاز بکار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوشحال هستم که امروز در کنار شما عزیزان هستم. دستور جلسه آنقدر مهم است که میتواند یک نفر را به رهایی برساند و یا نرساند، یا اینطور بگوییم یک نفر با لذت به رهایی برسد و یا با سختی و ذلت، که این رهایی مطمئناً برگشت خواهد داشت به اعتیاد. ما در بحث دانایی تفکر، تجربه و آموزش را داریم. ما در کنگره60 ابتدا آموزش میبینیم، بعد تجربه میکنیم و بعد تفکر و این چرخه همیشه در جریان است تا بتوانیم از آن مسئله عبور کنیم. من میخواهم بگویم راهنمای همه ما آقای مهندس دژاکام است و همه آنهایی که در این مسیر خدمت میکنند در واقع دارند کمک میکنند به آقای دژاکام؛ چه در مسافران و چه در همسفران.
همه ما هفتهای یکبار یا دو بار پای سیدیهای مهندس دژاکام مینشینیم و آموزشها به ما القا میشوند و از آنها الهام میگیریم و باعث میشود که ما کمی فکر کنیم و تغییر ایجاد نماییم. مطلب اول اینکه ما باید سیدیها را در هفته بگیریم مانند هفتهنامه که اگر رد بشویم از مطلب عقب میمانیم. دوستانی که تازه وارد کنگره60 میشوند باید سی دی بنویسند. گوش کردن به سی دی یک حس است، وقتی میشنویم میشود دوتا حس و وقتی مینویسیم میشود سه حس. ما یکچیز را یکیک دریافت کنیم بهتر است یا سهتایی؟ کسانی که سی دی مینویسند و گوش میکنند، بعد میبینند خیلی تفاوت میکند. بعضی از دوستان میگویند که ما از سیدیها چیزی متوجه نمیشویم. به نظر من آن چیزی که در این سیدیها به درد من میخورد، چیزی است که من میتوانم بفهمم و با آن همزادپنداری کنم.
کسانی که از مطالب سیدیها استفاده میکنند حتماً از سفر خود لذت خواهند برد. سفر تدریجی بسیار سفر دشواری است ولی یکسری عوامل است که آن را لذتبخش و سهل میکند. امیدوارم که همه ما بتوانیم از این سیدیها بهرهمند بشویم و کلام خداوند را بشنویم و فرار نکنیم از این قضیه. یکجایی، یک روزی این اتفاق باید بیفتد. هر کس هم باید سی دی خود را بخرد چه مسافر و چه همسفر. ما باید بهای آموزش و بودن خود را بدهیم. هفته گلریزان قرار شد که سه هفته آینده برگزار شود. ما باید مشارکت کنیم و آنچه در توان داریم را بگزاریم.
تولد هفت سال رهایی مهدی عزیز را تبریک میگویم. هفت سال رهایی و آموزش خیلی زیاد و گرانبهاست. کنگره 60 این اجازه را به تکتک ما میدهد که آن چیزی که خوردیم و لذت بردیم را بتوانیم به دیگران بدهیم. ما اینجا جسم ، جان و مال خود را با کنگره 60 پیوند میدهیم. مهدی انسان بسیار احساسی است و اولین چیزی که با شما برخورد میکند حسش است. من به مهدی و همسر گرامیاش تبریک میگویم.
اعلام سفر مسافر مهدی: آنتی ایکس تریاک و شیره مدت 11ماه سفر کردم به روش dst با اپیوم خوراکی به راهنمایی آقای زرکش رهایی 7 سال 4 ماه ورزش کوهنوردی.
آرزوی مسافر مهدی:
روز جشن دیدهبان، سرکار خانم آنی بزرگ تشریف آورده بودند و ایشان گفتند از خداوند میخواهم که آنقدر زنده باشم تا آکادمی و دانشگاه کنگره 60 را ببینم و من آرزو میکنم که سایه آقای مهندس و خانواده محترمشان آنقدر بالای سر ما باشد تا خودشان هم در تأسیس دانشگاه اعتیاد کنگره 60 باشند انشا الله.
خلاصه سخنان مسافر مهدی:
از همه دوستان ممنون هستم. از استاد عزیزم جناب آقای زرکش خیلی متشکرم که تشریف آوردند. من از دوسال رهایی دیگر قسمت نبود که تولد بگیرم ولی بسیار دلم برای راهنمایم و اینکه کنار او بنشینم و بچههای شعبه شمس تنگشده بود و خداروشکر که فرصتی شد تا من یکبار دیگر بتوانم آنها را دورهم جمع کنم. تولد اولین سال و دومین سال رهایی من یکسری خاطرات غمگینی را بازگو کردم والان نمیخواهم آنها را تکرار کنم. من مثل خیلی از شما عزیزان حال بسیار خرابی داشتم و عید سال 90 آمادهشده بودم که بروم کمپ و ساعت 8 شب بود من ساکم را بسته بودم که بروم و خداوند خواست که ساعت 10 همان شب کنگره60 به لطف خداوند به من معرفی شد.
یکسری اعجازها از طرف خداوند وجود دارد که در مخیله انسان نمیگنجد. یکجایی زلزله میآید و زمین دهان باز میکند و خانهها خراب میشوند و یکجا زمین دهان باز میکند و گنجها نمایان میگردد. یکی کنار ساحل برای تفریح میرود و امواج او را به دریا میکشاند و باعث غرق شدن وی میگردد و دیگری از وسط دریا توسط همین امواج نجات پیداکرده و به ساحل آرامش میرسد. یکی بیرون این درب همان شربت که دست شما هست را مینوشد و حالش خراب میشود و دیگری داخل این درب مینوشد و شربت برایش میشود همان داروی شفابخش.
از زمان افلاطون و سقراط هزاران دانشمند و محقق نتوانستند برای اعتیاد کاری انجام دهند ولی یک نفر مصرفکننده مواد مخدر به نام مهندس دژاکام پیدا میشود در ماه مبارک به اذن خداوند کاری میکند که از آنسوی عالم دانشمندی چون آقای ویلیام، پیام میدهند که ما از شما خیلی عقب هستیم. اینها عجایب خداوند است. کسی که اولین بار با من تماس گرفت و کنگره60 را معرفی کرد، بنده هر کاری کردم که بپرسم درمان چگونه انجام میگیرد به من پاسخی نداد و اگر به من میگفت که بهوسیله تریاک انجام میپذیرد من اصلاً وارد کنگره60 نمیشدم. آمدم و اولین مشاور من آقا سیروس بودند ایجنت شعبه شمس. من با ایشان سر همین موضوع دعوا کردم و فقط کار به زدوخورد نکشید.
ایشان به من فرمودند، که سفر در کنگره60 باید با مصرف تدریجی تریاک انجام پذیرد و من قبول نمیکردم. بلاخره تصمیم گرفتم سفر کنم و به خودم گفتم اگر حالم خوب نشد میروم کمپ. نشستم مشاوره شدم و بعد پکیج را گرفتم و رفتم و بعد از مدتی بامطالعه پکیج، دوباره وارد کنگره60 شدم. من با حسم آقای زر کش را بهعنوان راهنما انتخاب کردم و این را هم از اعجاز پروردگار میدانم. من اوایل سفر بسیار حال خرابی داشتم و زیاد گریه میکردم و خداوند من را خیلی کمک کرد و برد جایی که باید میبرد. درس معلم ار بود زمزمه محبتی جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را. خدا بیامرزد آقای باقری را که به من فرمود همیشه عاشق راهنماتون باشید و هر چی گفت بگویید چشم.
در کنگره60 روزانه حدود 20هزار نفر سلام می کنند و یکدیگر را در آغوش می گیرند که هیچ جای دنیا چنین چیزی را نمی بینیم. در یک جا استاد سردار قسم میخورد که به یزدان پاک که نیرو های اهریمنی در هیج جای عالم جای ندارند. آقای مهندس فرمودند، که ما اصلح ترین انسان ها را برای دیدبانی کنگره60 داریم. من امیدوارم که بتوانم در خدمت آقای مهندس و این عزیزان باشم. من حال خوش و زندگی خوب را از کنگره60 و راهنمای عزیزم دارم. ممنونم از ایشان و آرزوی سلامتی برای تمام افراد کنگره60 را دارم.
خلاصهنویسی، عکس و نگارش: مسافر مصطفی
- تعداد بازدید از این مطلب :
2566