English Version
This Site Is Available In English

همسفر ستون صبر و آینه عشق است

همسفر ستون صبر و آینه عشق است

راهنما همسفر مریم:

گاهی زندگی آنقدر ناآرام است که به سختی باور می‌کنی روزی این موج‌های سهمگین به آرامش می‌رسند. همسفر‌ به تو افتخار می‌کنم؛ زیرا تو آن صدای آرامی که در طوفان ناآرامی‌ها خاموش نشدی، آن نوری که در تاریک‌ترین شب راه، امید را فراموش نکردی، تو ماندی وقتی ماندن بسیار سخت‌تر از رفتن بود.

می‌دانی همسفر یعنی چه؟ همسفر؛ یعنی دل شکستن و باز هم دوست داشتن. همسفر؛ یعنی خسته شدن اما ایستادن. همسفر؛ یعنی باور کردن نور در دل طولانی‌ترین شب. در کنگره‌۶۰، تو فقط همراه نبودی تو تکیه‌گاه و امیدی شدی که آرام‌آرام به جان زندگی برگشت. همسفر؛ یعنی دل بستن به مسیری که پر از سنگلاخ و ناهمواری‌هاست. همسفر؛ یعنی باور داشتن به درمان، حتی وقتی زخم‌ها هنوز تازه بودند. همسفر؛ یعنی عشق بی‌انتها.

در کنگره همسفر تنها یک همراه نیست؛ بلکه ستون صبر، آینه‌ عشق و یادآور این حقیقت است که درمان از خانه آغاز می‌شود. تو با سکوت آگاهانه‌ات آموختی، با صبرت ساختی و با رهایی درونت، راه رهایی دیگران را هموار کردی. نامت با صبر گره خورده، با اشکی که بی‌صدا فرو ریخت و لبخندی که برای دوام خانه حفظ شد.

تو کسی بودی که در شلوغی درد خودت را فراموش نکردی تا دیگری راه بازگشت را پیدا کنند. با دردها سوختی؛ اما نخواستی کسی شعله‌هایت را ببیند و خودت مرحم خودت شدی. هفته همسفر، هفته دل‌هایی است که با عشق آگاهانه راه رهایی را هموار کردند.

هفته دست‌هایی که لرزید؛ اما رها نکرد. سپاس از تو همسفر که یادمان دادی گاهی نجات دادن یک انسان؛ یعنی نجات دادن یک خانواده و این کم معجزه‌ای نیست. همسفر گاهی خدا خودش را در قامت صبر تو پنهان می‌کند. وقتی ماندی و دلت خسته‌تر از پاهایت بود، وقتی اشک‌هایت را به خدا سپردی و ادامه دادی عشق برایت فقط یک واژه نبود؛ بلکه راه بود، راهی که از دل درد می‌گذشت و به رهایی می‌رسید.

در کنگره‌۶۰ آموختی که عشق الهی گاهی صبر، سکوت و فقط ماندن است. هفته همسفر، هفته‌ عاشقانی است که بی‌هیاهو خود را فدای نور کردند تا در خانه‌ای دوباره به زندگی سلام کنند. هفته همسفر، هفته قدردانی از دل‌هایی است که بی‌ادعا سوختند تا روشن بمانند، از قدم‌هایی که آرام اما استوار مسیر زندگی را تغییر دادند. ای همسفر از تو سپاس که ثابت کردی عشق، آگاهانه‌ترین انتخاب انسان است.

راهنما همسفر امیره:

لحظه‌ها و ثانیه‌های ترس از تنهایی، شب و روزهای مملوء از ناامیدی گذشت. گاهی خورشید در مسیر یخبندان به یاری می‌آمد و قندیل‌ها آب می‌شد، گاهی هم با آموزش و امتحان سپری می‌شد. موج‌ها یکی پس از دیگری می‌آمدند و می‌رفتند؛ اما من هنوز امید داشتم و صد البته ایمان، شاید در اعماق وجودم هنوز سیاهی بود؛ ولی محکم‌تر از قبل مسافرم را همراهی می‌کردم.

گاهی بغض راه گلویم را می‌بست؛ اما در خلوت اشک‌هایم را پاک می‌کردم تا مبادا مسافرم ناامید شود. حرف‌های دیگران سوهان روحم شده بود؛ اما اجازه نمی‌دادم که مسافرم متوجه شود. او باید به خط پایان می‌رسید. مسیر ناهموار بود؛ اما عشق راهنماها و تشعشع امواج محبتشان همچون نور شمعی که هرگز خاموش نمی‌شد، فانوس راه شده بود و امید زنده در دل تاریک و تنهایم کمک می‌کرد که استوارتر قدم بردارم.

سپاسگزارم از تو ای یار بی‌کسان هستی، بخش جان‌ها خدای مهربان که جایگاه همسفری را برای چشیدن طعم خوش آرامش به من هدیه دادی. از مسافرم سپاسگزارم که لایق دانست برای دستیابی به این گنج عظیم همراهش شوم. از بزرگ مرد تاریخ مهندس حسین دژاکام و همسفران  محترمشان سپاسگزارم که بلاعوض بخشیدند. هفته همسفر بر تمام همسفران باعشق پرشگون باد.

عکاس: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون سوم)
ارسال: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی جواد گلپایگان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .