English Version
This Site Is Available In English

انسان هر روز برای یادگیری تشنه‌تر است

انسان هر روز برای یادگیری تشنه‌تر است

آنانی که عشق را پیدا می‌کنند، حالشان خوب می‌شود و آنان که موفقیت را پیدا می‌کنند روزگارشان؛ اما هیچ کدام به مرحله عشق خالق به مخلوق نمی‌رسد، فقط کسانی به این مرحله خواهند رسید که خدمت بلاعوض به مخلوقین را سر لوحه زندگی خویش قرار می‌دهند.

به مناسبت هفته همسفر؛ نقش همسفران خانم و آقا در درمان اعتیاد مسافران گفتگوی صمیمانه‌ با راهنما همسفر اميره ترتیب داده‌ایم که تقدیم نگاه مهربان شما می‌شود.

راهنما همسفر امیره به همراه مسافرشان با آخرین آنتی‌ ایکس مصرفی اپیوم وارد کنگره شدند. به مدت ۱۰ ماه و ۴ روز با راهنمایی مسافر احسان و همسفر زهرا با متد DST و داروی اپیوم سفر کردند. هم‌اکنون به مدت ۲ سال و ۱۱ ماه است که با عنایت خداوند و دستان مهندس حسین دژاکام آزاد و رها هستند. رشته ورزشی ایشان والیبال است. همسفر امیره در جایگاه‌های نگهبان کارگاه، دبیر، خزانه‌دار لژیون سردار، دبیر سردار، مسئول نشریات، عکاس سایت و مرزبان پارک خدمت کرده‌اند. 

باتوجه به این‌که لژیون شما به تازگی شروع به‌کار کرده است، احساس خودتان را در این رابطه برایمان بیان کنید؟ 

هر جایگاهی حس‌وحال و تجربه‌های خاص خود را دارد. هر روز انسان برای یادگیری تشنه‌تر است؛ اما دوست دارد حس‌وحال خوب خود را به دیگران هم انتقال بدهد و پیام آرامش را به آن‌ها برساند؛ ولی از طرفی این مسئولیت بسیار سنگین است؛ چراکه راهنما الگو است، یک الگوی بی‌نقص که با چالش‌های زیادی روبه‌رو است. او باید برطبق آموخته‌ها و آگاهی‌های خود کلید را پیدا و قفل‌ها را باز‌ کند تا بتواند وارد عمل شود؛ اما این کار هم سخت است و هم سهل. حس مسئولیت‌پذیری انسان را ملزم به آموزش بیشتر و عملکرد سالم‌تر می‌کند. در کل حال دل شخص با تمام چالش‌هایی که به نظرم چاشنی‌های مسیر درست هستند، خوب است.

به‌عنوان اولین همسفر نمایندگی جواد گلپایگان، چه مشکلات و چالش‌هایی در سر راه سفر شما و همچنین دیگر همسفرانی که به شعبه اضافه می‌شدند، قرار داشت؟

قطعاً در مسیر درست و صراط مستقیم مشکلاتی وجود دارد؛ البته اکنون مشکلات را رحمت خدا می‌دانیم، پیامش را دریافت می‌کنیم و با گرفتن آموزش‌ها سعی می‌کنیم هنر زندگی کردن را بیاموزیم؛ اما در آن زمان رفت‌وآمد برای ما سخت بود. راهنما همسفر بهیه، راهنمای تازه‌واردین همسفر فاطمه و من تنها همسفرانی بودیم که در کنار چندین مصرف‌کننده آموزش می‌گرفتیم. در شهر کوچکی چون گلپایگان که اکثریت با هم آشنا بودند؛ حتی برخی از افراد فکر می‌کردند که من نیز مصرف‌کننده هستم و برای من دل دلسوزی می‌کردند؛ اما یاد گرفته بودیم که برای رسیدن به هدف باید تلاش کنیم و همسفرهای محکمی باشیم. ناگفته نماند که ایمان و عشق به کنگره۶۰ مسیر را برای همه ما هموار می‌کرد و رفته‌رفته تعداد همسفران بیشتر می‌شد؛ البته ما در آن زمان سعی می‌کردیم با‌ یک لبخند و آغوشی گرم به‌یکدیگر کمک کنیم و سیستم کنگره۶۰ را پایدار نگه‌داریم. امید به‌رهایی و رسیدن به آرامش ما را قوی‌تر می‌کرد و مشکلات راه کم‌رنگ‌تر می‌شد.

به نظر شما بزرگترین مانعی که می‌تواند در مسیر سفر یک همسفر قرار بگیرد چیست؟

اگر ایمان انسان قوی و عاشق باشد، هیچ مانعی بر سر راهش نیست؛ چون با قدرت درون گام برمی‌دارد، با دیدن الگوها قوی‌تر می‌شود و به‌ این درک می‌رسد که مسیر درست را طی کرده است؛ پس باید برای رسیدن به‌ آنچه می‌خواهد صبر داشته باشد و زمان بدهد. وقتی اولویت زندگی انسان آرامش باشد، کوه‌ها و قلوه‌سنگ‌ها را جابه‌جا و خرد می‌کند تا نگاه و دیدگاهش تغییر کند؛ درغیراین‌صورت کوچکترین حرف اطرافیان حتی فرزند و خانواده بزرگ‌ترین سد راه او می‌شود. قدم‌هایش سست و به‌سمت حواشی و حرف‌های بیهوده سوق داده می‌شود مثل نهالی نازک می‌شکند و با گردباد کنگره۶۰ به بیرون پرتاب می‌شود. نکته حائز اهمیت این است که انسان بداند هدفش از آمدن به این مکان مقدس چیست؟ آن‌وقت به‌گونه‌ای دیگر می‌بیند و می‌شنود؛ درغیراین‌صورت با یک لغزش و گریز مسافر عقب‌نشینی می‌کند. همسفر بال پرواز مسافر است. اگر قوی و استوار نباشد؛ حتی ممکن است باری بر دوش مسافرش شود و قدم‌هایش را سنگین‌تر کند؛ پس باید تمرکز کنیم، امیدوار باشیم و روی خودمان کار کنیم. 

لطفاً یک خاطره زیبا در طی سال‌ها همسفر بودن خودتان برای ما تعریف کنید؟ 

خاطره که زیاد دارم؛ ولی شاید دلچسب‌ترین آن همان جشن همسفر بود که من مسافر نداشتم، از مرزبانان اجازه گرفتم که برای همسفرهای کوچک شعبه هدیه تهیه کنم؛ اما زمانی‌ که در جایگاه قرار گرفتیم و در حال دادن هدیه به آن‌ها بودم، متوجه حضور پدرم و مسافرم در شعبه شدم واقعاً خوشحالی وصف‌نشدنی نصیب من شد که سال‌هاست آن را از یاد نمی‌برم؛ چون یکی از خواسته‌های من حضور مستمر مسافرم در شعبه بود و خدا را شکر آن روز این اتفاق افتاد.

احساس خود را نسبت به کلمات زیر بیان کنید.

ترک اعتیاد: یک بی‌راهه پراز سنگلاخ که انتهای مشخصی ندارد.

راهنما: اسطوره عشق

عشق به‌ خدمت: جهش و پرتاب، نزدیک شدن به روند تکامل هر انسانی یا نوشیدن آب انبه خنک‌خنک تو گرمای شدید.

همسفر: نوشیدن یک لیوان چای داغ بعداز خستگی یک کار طاقت‌فرسا.

افرادی که آشکار و پنهان نقش خود را در احیای انسان‌ها و برای یزدان پاک انجام می‌دهند، فرجامی نیک خواهند داشت. از راهنما همسفر امیره سپاسگزاریم که وقت گران‌بهای خود را در اختیار ما گذاشتند. امیدواریم همواره در سایه آموزش‌ها مستدام باشید و در مسیر سبز کنگره همیشه بدرخشند‌.

طراح سوال و مصاحبه کننده: راهنمای تازه‌واردین همسفر رحیمه
عکاس: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون سوم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون پنجم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی جواد گلپایگان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .