جلسه سوم از دوره سیوششم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی کاسپین قزوین به استادی راهنما تازهواردین همسفر آرزو، نگهبانی همسفر مریم و دبیری همسفر سمیه با دستورجلسه «هفته همسفر» روز دوشنبه ۸ دیماه ۱۴۰۴ در ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوشحال هستم که امروز در جمع شما عزیزان حضور دارم، این جایگاه را تجربه میکنم و اولین مشارکت را دارم. بابت وجود تکتک شما خدا را شاکرم. از راهنمایان خود بسیار تشکر میکنم. راهنمایان زیادی داشتم که همگی تجلیل شدهاند، راهنما همسفر سمانه، راهنما همسفر خدیجه، راهنما همسفر محدثه و ایجنتهای که در کنار آنان خدمت میکردم، خدا قوت میگویم. از دبیر و نگهبان ممنونم. از هملژیونهای خود نیز تشکر میکنم. خیلی خوشحال هستم که در کنگره60 قرار گرفتم و آموزش میبینم.
در مرحله اول این هفته زیبا را خدمت مهندس حسین دژاکام و خانواده محترم ایشان تبریک میگویم که اگر این خانواده پشت هم نبودند، مسلماً کنگرهای شکل نمیگرفت و تا یک جایی آموزشها بسته و اصلاً شاید این آموزشها گسترده نمیشد و آنقدر این شعبات زیاد نبود، به تکتک شما همسفرهای پرقدرت نمایندگی کاسپین و نمایندگیهای دیگر که از بچههای قزوین هستند، نیز تبریک میگویم.
در مورد همسفر جملهای که از همه شنیدیم اینکه همسفر تازهوارد وقتی وارد کنگره۶۰ میشود و در کنار راهنما تازهوارد که مینشیند خلاصهای به آنها گزارش داده میشود که اصلاً چه کاری قرار است انجام دهد؟ برای چه همسفر به کنگره۶۰ میآید و میرود؟ ابتدا همه ما که وارد کنگره۶۰ میشویم، گارد میگیریم من همسفر برای چه باید حضور داشته باشم؟ مسافر اگر به کنگره۶۰ بیاید قرار است چه کاری انجام دهد؟ آیا درمان میشود؟ ولی به مرور وارد کنگره۶۰ میشویم، حضور پیدا میکنیم و در جلسات شرکت میکنیم، متوجه میشویم که بیشترین آسیب را ما همسفرانی دیدهایم که کنار آن فرد زندگی کردیم. یکی از همسفران در مورد دود سیگار و قلیان اشاره کرد و گفت: «کسی که کنار فرد سیگاری قرار میگیرد بیشترین ضرر را میبیند.»
در خانواده ما نام همسفر همیشه هست، پسرم خیلی زیبا اشاره میکند او در ماشین نام صندلی شاگرد را صندلی همسفر گذاشته و این بسیار زیبا است و خیلی معنای قشنگی دارد. کسی که در حال سفر در آن ماشینی کنار شخص راننده قرار گرفته واقعاً همسفر است ما اصطلاحاً به آن صندلی شاگرد میگوییم؛ ولی در اصل همسفر است.
راه و مسیری را که ما شروع میکنیم در آن سه رکن اصلی وجود دارد؛ مبدا، مقصد و هدف. وقتی من همسفر وارد شعبه میشوم، ابتدا باید بدانم برای چه آمدهام؟ برای چه کسی آمدهام؟ درسته ابتدا برای مسافر خود میآیم که حال آن خوب شود؛ ولی خود بزرگترین مسئله را دارم جسم، روان و جهانبینی من پس چی؟ ابتدا مبدا را مشخص کنیم باید از زمانیکه در کنگره۶۰ حضور داریم، شروع کنیم. مقصد ما مشخص است مقصد کجاست؟ جاییکه درمان قرار است صورت بگیرد تا من به حال خوش، عشق و آرامش برسم؛ ولی آن هدف من میشود.
هر کدوم از ما که بر روی صندلی نشستیم، هدف مختلفی داریم خود من اولین روزی که آمدم همیشه خواسته من این بود که حال مسافرم خوب شود و بر سر زندگی برگردد؛ چون من زندگی خود را با عشق آغاز کردم و آن حال خرابیها باعث حال خرابی من هم شده بود و یک جایی دیگر نمیتوانستم تحمل کنم و داشتم برگشت میکردم همیشه میگویم زندگی من به مو رسید؛ ولی خدا را شاکرم که پاره نشد آن هم به یمن ورود ما به کنگره۶۰ و یمن اینکه مسافرم توانست سفر کند و منم توانستم بهعنوان همسفر بال پرواز باشم و در کنار آن قرار بگیرم تا سفر خود را درست انجام دهد. این سه رکن اصلی را باید اجرا کنیم.
قسمت بعدی این است که با مسافر خود کار نداشته باشم. وقتی وارد کنگره۶۰ میشویم به ما میگویند که با مسافر خود کار نداشته باشیم. خیلی هم در این مواقع گارد میگیریم که چرا کار نداشته باشیم؟ من که همه جای زندگی آن بودم من که تو خرابکاریهای آن بودم چرا نباید بدانم که چقدر شربت مصرف میکند؟ چه جوری مصرف میکند؟ چون علم و آگاهی آن را ندارم که به آن چه گذشته و در بدن او چه چیزهایی اجرا شده است. چه کسی از همه بهتر کمک میکند؟ کسی که قبلاً این روش را رفته و آموزش را دیده راهنمایی که کنار آن قرار میگیرد فقط آن است که میتواند به او کمک کند پس من همسفر، تنها کاری که میتونم، بکنم این است که فقط کنار او حضور داشته باشم به او آرامش، عشق و محبت بدهم دقیقاً حرفی که راهنما همسفر ناهید بابت هر اتفاقی به من میگفت: «نوبت باران محفوظ است.» واقعاً هم همینطور است برای یکی زودتر و برای یکی دیرتر میرسد. تنها کاری که باید بکنیم فقط تلاش کردن است؛ چون مسیر مشخص است. ما فقط باید گام برداریم و وادیها را اجرا کنیم تا به آن سخن برسیم. ما خیلی از همسفران را داریم که چندین سال است، میآیند و هنوز مسافر آنها رها نشده است؛ ولی حال خود آنها خوب است و تنها کاری که میکنیم این است که کار با مسافر خود نداشته باشیم. چرا؟ چون اگر یک نفر از اعضای خانواده آموزش بگیرد، حال آن خانه را خوب نگه دارد.
جایی هستیم که قضاوت نمیشویم به همین دلیل خیلی راحتتر میتوانیم درد دل کنیم و حرفهایی بزنیم که در خانواده خود نتوانستیم بگوییم بغضی را در اینجا بترکونیم که در خانواده خود نمیتوانیم در اینجا کسی ما را قضاوت نمیکند همه ما همان شرایط را داشتیم.
ما نقشمکمل را داریم استاد امین دژاکام همیشه میگویند: «همسفر، نقشمکمل را در زندگی مسافر دارد.» مانند بازیگر نقشمکمل میماند وقتی در جشنواره جایزه میدهند نقشمکمل را محکمتر میگویند، ما آن نقشمکمل هستیم و نقش ما خیلی زیباتر است.
مهندس حسین دژاکام در لایو چهارشنبه صحبت کردند و گفتند: «ما اوایل که کنگره۶۰ را شروع کرده بودیم برای اینکه از شر همسفران خلاص شویم، آمدیم برای آنها هم آموزش گذاشتیم و چقدر ما همسفران قوی بودیم و پتانسیل ما بالا بود که الان یک ساختمان از خود و یک جشن مخصوص به خود داریم پس من همسفر اگر بخواهم، خیلی کارها را میتوانم انجام دهم و خیلی قشنگتر میتوانم حال خانه و مسافر خود را خوب نگه دارم که آن بتواند سفر کند. مسافرها خیلی بدقلق هستند مانند بچهها میمانند، وقتی سفر میکنند مثل یک بچه لجباز هستند بده بستان دارند. کسی که میخواهد رژیمی را بگیرد خانواده او موادچرب را از زیر دستش میکشند؛ ولی او بیشتر میخورد. مسافرها هم به همین شکل هستند تا زمانیکه سفر خود را روی پله بندازند و درست سفر کنند، مانند کودک هستند. شما به فرزند خود محبت نمیکنید؟ اگر مریض باشد آیا به آن رسیدگی نمیکنید؟ کنار آن قرار میگیرید شب تا صبح بیداری میکشید که حال آن را خوب کنید که اگر تب داشته باشد تب آن را پایین بیاورید. دقیقاً برای مسافرها هم همین کار باید را انجام دهیم.
ما همسفرهای آقا هم داریم که از همین جا به آنها تبریک میگویم پدر و برادر فرد مصرفکننده هستند که کنار مسافر خود قرار میگیرند و باعث میشوند که حال مسافر خود خوب شود.
همیشه مهندس حسین دژاکام میگویند: «کنگره۶۰ هدف نیست بلکه وسیله است.» ما به کنگره۶۰ میآییم که حال خود را خوب کنیم که در خانه و جامعه بتوانیم درست عمل کنیم. من همسفر بیشترین نقش را در جامعه دارم؛ چون یک مادر و یک خواهر هستیم مسافرها را باور داشته باشیم. یک نکته بسیار زیبا راهنما نیکوتین همسفر نرگس بیان کردند: «خانمهای همسفری را داریم که سفر دومی شدند؛ ولی هنوز قلیان و سیگار میکشند.» ما به خود آسیب میزنیم. مگر کنگره۶۰ نمیآییم؟ مگر آموزش نمیگیریم؟ مگر دغدغه ما این نبود که مسافر ما حالش خوب شود و مواد خود را کنار بگذارد؟ ما هورمونهای خود را به هم میریزیم و حال خود را خراب نگهمیداریم. بعد توقع داریم که مسافر ما حال خود را خوب نگه دارد من همسفر وقتی وارد کنگره۶۰ میشوم باید راه و قوانین کنگره۶۰ را درست بروم و حواس من باشد که چه طوری سفر میکنم.
در ادامه از اعضای تیم بدمینتون که برنده مسابقات شدن و مقام کسب کردند، تقدیر شد.
و از اعضای تیم دارت که برنده مسابقات شدن و مقام کسب کردند، تقدیر شد.

و در آخر از اعضای تیم شطرنج که برنده مسابقات شدن و مقام کسب کردند، نیز تقدیر شد.


مرزبان کشیک: همسفر اقدس و مسافر مرتضی
عکاس: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر حمیده (لژیون پنجم)
تایپیست: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر شهربانو (لژیون دوازدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه دبیر سایت
همسفران نمایندگی کاسپین قزوین
- تعداد بازدید از این مطلب :
167