جلسه نهم از دوره چهارم کارگاه آموزشی خصوصی همسفران کیش به استادی مرزبان همسفر معصومه نگهبانی همسفر بهاره و دبیری همسفر زینب با دستور جلسه «هفته همسفر نقش همسفران آقا و خانم در درمان اعتیاد مسافران » دوشنبه ۸دی ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد :
کلمه «همسفر» به عنوان صفت و لقب کنار نام ما، به عنوان خواهر مادر، فرزند یک مصرفکننده که به ناخواسته دچار تخریبهایی شدهاند، قرار میگیرد. این تخریبها ناشی از نیروهای تخریبی است که به جان و جسم مصرفکننده وارد میشود و تمام خانواده شخص را درگیر میکند. قبل از ورود به کنگره، ما تنها خانواده مصرفکننده بودیم و دردهای زیادی کشیدیم و تجربههای تلخی داشتیم.
میتوانم بگویم وقتی در کنار شما همسفران قرار میگیرم و داستانهای زندگی و مشکلات شما را میشنوم، احساس میکنم که کوچکترین تخریب را داشتم و خداروشکر که در کنگره 60، جایی برای ما وجود دارد تبریک میگویم به مهندس و خانواده محترمشان، خانم آنی بزرگ، خانم شانی، خانم کماندار و آقای امین. آنها بال پروازی شدند برای آقای مهندس و نجات به همسفران و مسافران کنگره.
در کنگره 60 کیش، همسفر ساناز با ارادت و عشق قدم گذاشتند و شروع کردند. به قول آقای مهندس، آنها آغاز بیپایانی را رقم زدند. ایشان و همه همسفران باعث شدند من در این جایگاه نشسته و آموزش بگیرم و این آموزش را در امنیت و آرامش دریافت کنم. وقتی به این موضوع فکر میکنیم، درمییابیم که در بین آن همه درد و رنج، امید و تغییر نیز وجود دارد.
اولین چیزی که برای ما اتفاق افتاد، پذیرش مشکل مسافرمان بود. با باز کردن این موضوع، آقای مهندس نشان دادند که یک مسافر به قدری درگیر نیروهای تخریبی میشود که به جسم و روحش آسیب میرسد و به جایی میرسد که واقعاً راهی برای درمان ندارد. من به عنوان همسفر پذیرفتم که مصرف مواد به نیاز مسافر من تبدیل شده و ما به عنوان همسفر کنار این عزیزان قرار گرفتیم تا نقش یک مکمل و همراه را ایفا کنیم.
وقتی یک مادر با صبوری مادرانهاش در کنار مسافرش قرار میگیرد، این صبوری چند برابر میشود و مسافر به درمان میرسد. ما در کنگره با نیروهای تخریبی و مثبت آشنا شدیم که همیشه با ما هستند. برای همسفر ممکن است این دغدغه به وجود بیاید که آیا میتوانم همسفری باشم که بال پرواز مسافرم باشم یا اینکه ممکن است باعث تخریب او شوم.
ما پا به پای مسافر، تمام دردها و رنجهایی که مصرف مواد بر او میگذارد را شناسایی کرده و برایمان قابل تحمل میشود. من که قرار است به عنوان همسفر در کنار مسافر به او کمک کنم و در درمانش نقشی داشته باشم، باید از این آموزشها استفاده کنم و تقریباً همسو میشویم با مسافر. دیگر فرقی نمیکند که من خودم مواد مصرف کردهام یا نه، یا اینکه آن تخریبها را در وجودم ایجاد کردهام یا نه، بلکه من با مسافر همسو میشوم.
این آموزشها برای من و به عنوان یک همسفر بسیار ارزشمند است. وقتی که در کنگره 60 شروع به درمان میکنیم، در میانه راه متوجه میشویم که اینجا جایی برای خود من نیز هست. من متوجه آن فقرها و تاریکیها شدم و میبینم که در من تخریبهایی به وجود آمده که تنها راهشان این است که آن دردها را بشناسم و برایشان چارهای پیدا کنم.
همه این دردها به ما قوت میدهند و ما را از جنس خودمان میبینند. این کمک میکند که اگر من در کنگره هستم، همسفران دیگر که درد و رنج را میشناسند، به نوعی تکههایی از وجود یکدیگر هستیم. واقعاً اگر بیرون از کنگره بخواهیم در کنار افرادی قرار بگیریم که هیچ درکی از مشکلات مصرفکننده و خانوادهاش ندارند، دوام آوردن سخت خواهد بود چون آنها نمیفهمند که یک همسفر و اعضای خانواده مصرفکننده چه مشکلاتی را تجربه میکنند و این میتواند به ما ضربه بزند.
هرچقدر هم بگوییم که دوستان صمیمی یا نزدیکترین افراد به ما هستند، درکی که همسفران در کنار یکدیگر دارند را هیچکس نمیتواند تجربه کند. همین مسئله باعث میشود که من بتوانم تحمل کنم، امید داشته باشم و حتی انگیزه پیدا کنم. وقتی که جدا از آموزشهای آقای مهندس و راهنما، در کنار خواهران لژیونی قرار میگیرم، که یکی همسر و دیگری مادر است، از آنها آموزش میگیرم. این آموزشها نه درس است، نه دانشگاهی، و نه اجباری.
وقتی میتوانم با امنیت کامل از این آموزشها استفاده کنم، ما به عنوان همسفران قویتر میشویم، امیدواریم و رشد میکنیم و به آگاهی میرسیم. انشاءالله که بتوانم از فرصت همسفر بودن به بهترین نحو استفاده کنم و روزی به یک نوع از خودم دست پیدا کنم.
.jpg)
تایپیست : همسفر فاطمه رهجوی راهنما ساناز لژیون یکم کیش
ویراستاری و ارسال : همسفر بهاره نگهبان سایت رهجوی راهنما ساناز لژیون یکم کیش
نمایندگی همسفران کیش
- تعداد بازدید از این مطلب :
32