جلسه هفتم از دوره چهلم و یکم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی رودکی با استادی همسفر منصور، نگهبانی مسافر فرهاد و دبیری مسافر حسین، با دستور جلسه 《 هفته همسفر، نقش همسفر خانم و آقا در درمان اعتیاد 》دوشنبه ۸ دیماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان منصور هستم همسفر
بسیار خوشحالم که در خدمت شما هستم. از اینکه شما را میبینم خیلی خوشحالم و از دبیر و نگهبان ارجمند و آقا سعید ایجنت نمایندگی سپاسگزارم که بنده را برای استادی جلسه دعوت کردند تا آموزش بگیرم. اوایل کار که تازه وارد کنگره شده بودم، گمان میکردم که من هیچ مشکلی ندارم و از خودم میپرسیدم که برای چه من باید به اینجا بیایم!؟ یکی از دوستان من که اقوامشان در کنگره سفر کرده بود، وقتی که دیدند حال من خراب است، و از آنجایی که جویای حال من شد، من در پاسخش گفتم که برای پسرم مشکل اعتیاد پیش آمده است، بنده را تا نمایندگی آکادمی همراهی کرد. در حالی که خودش تا پایان جلسه در بیرون از نمایندگی منتظر من بود، این کار را برای چند جلسه پیاپی تکرار کرد. در ادامه کار من دیدم که اینجا بهترین جایی است که میتوانم مشکل خود و پسرم را برطرف کنم. اوایل فکر نمیکردم که خودم مشکلی داشته باشم و همه کوتاهیها و خرابیها را به گردن پسرم میانداختم. با حرفها و ملامتهایی که ما به پسرمان میزدیم حالش را بدتر و بدتر میکردیم و میرفت و چند روز نمیآمد. کم کم فهمیدم که اساسیترین مشکل من همسفر هستم و باید آن را برطرف کنم.
در ابتدای کار که من سیدی مینوشتم همسرم بشدت با من دعوا میکرد و حتی چند بار دفترم را پاره کرد و میگفت: پسرت مصرف کننده است اما تو تازه داری مشق مینویسی؟؟! و یا از من میپرسید که جمعهها ۴ صبح چرا به پارک طالقانی میروم!!؟ من در پاسخش میگفتم: من کار خودم را انجام میدهم. در واقع هرچه او ممانعت بیشتری انجام میداد من علاقه بیشتری به کنگره نشان میدادم. تا اینکه یک روز از او خواستم که به همراه من به کنگره بیاید. روزی که این کار را انجام داد و چای کنگره را خورد، از جلسه آینده ساعت ۳:۳۰ در کنگره حاضر شد در حالی که پیش از آن ساعت ۴ میآمد. پس از آن دخترم هم به کنگره علاقمند شد و حالا سه همسفر هستیم.
مسافر مواد خودش را مصرف میکند و حالش خوب میشود در حالی که مشکلات اعصابی و روانیاش برای همسفر باقی میماند. همسر من فشار خونش بالا و پایین میشد اما پس از اینکه وارد کنگره شد همین مشکلش نیز برطرف شده است. به نظر من همه مسافرها بایستی همسفر داشته باشند چون همسفر مانند یک تکیهگاه برای مسافر و کنگره است. اگر برای رهایی مراجعه کرده باشیم نخستین پرسشی که از ما میشود در مورد خواب شب و دومین پرسش در مورد داشتن همسفر اس. پس این یعنی همسفر در کنگره از جایگاه بسیار بالایی برخوردار است. امیدوارم که با تلاش، همه نمایندگیها همسفر داشته باشند تا بتوانند بال پروازی برای مسافران باشند و باری را از روی دوش مسافر بردارند تا مسافر بتواند کم کم جایگاه مورد نظرش را به دست آورد. انشالله که شما تلاش بکنید تا کنگره روز به روز بزرگتر شود. خدا به جناب مهندس خیر بدهد که اگر کنگره نبود من نیز یک بیمار روانی بودم چون اگر کسی حس و حال مرا میدید فکر میکرد که یک مصرف کننده هستم. من منصور باید خیلی تلاش بکنم تا آن جایگاه مورد نظر را به دست آورم.
خیلی ممنون که به صحبتهای من گوش دادید.
.jpg)
نگارش و بارگذاری؛ مسافر حسن
عکس؛ مسافر بابک
ویرایش؛ مسافر مجید
- تعداد بازدید از این مطلب :
20