به لطف کنگره فهمیدم، تقدیر من تغییر کرده و مسئولیت دارم

به مناسبت هفته همسفر؛ مصاحبه ای ترتیب داده ایم با راهنمای محترم همسفر آرش تا تقدیم شما بکنیم.

ابتدا به رسم کنگره خودتان را معرفی کنید؟
سلام دوستان آرش هستم همسفر؛ به مدت یازده ماه به راهنمایی استاد عزیزم آقا بادپا سفر جهان بینی داشتم، ورزش در کنگره تنیس روی میز، مدت رهایی چهارسال و هفت ماه.

به عنوان اولین همسفر آقا در نمایندگی از سوابق خدمتی و دلایل ماندن تان در کنگره بگویید؟
سال 1400 رهایی که گرفتم، بعنوان اولین همسفر آقا خدمت کردن را شروع کردم. ابتدا دیدگاهم این بود که 6 ماه خدمت کنم تا دینم را ادا کرده باشم و بعد بروم؛ اما زمانی که وارد سایت شدم، فهمیدم که کنگره جایی نیست که بشود به راحتی رهایش کرد. احساس کردم مطالبی زیادی هست که نمیدانم و باید با خدمت کردن آنهارا یاد بگیرم.
در ادامه جایگاه دبیری، نگهبانی، مسئول سایت و مرزبان خبری بودن را تجربه کردم. وارد لژیون سردار شدم و الان هم در جایگاه راهنمایی خدمت می کنم.

هفته همسفر را هم به شما تبریک می گویم، در مورد اهمیت این هفته و نقش همسفران در پیشبرد اهداف کنگره توضیح دهید.
یکی از چهار جشنی که در کنگره برگزار می شود متعلق به همسفران است و این اهمیت موضوع را نشان می دهد. جناب مهندس، همواره تاکید بر این دارند که همسفران باید کنار مسافران بیایند و آمورش بگیرند. همسفر و مسافر از هم جدا نیستند و هر دو ضلع باید با هم رشد کنند؛ تا بتوانند حرف های هم دیگر را بفهمند و در نهایت باهم به تعادل برسند. همسفران از بیرون این دید را دارند که کنگره فقط برای مصرف کننده ها است؛ در گذشته این حرف را به من هم می زدند که مگر تو مصرف کننده ای ؟ اما الان مهندس می فرمایند: ما در کنگره معتاد ترک نمی دهیم، بلکه ما استاد پرورش می دهیم. همین الان در لژیون ما هستند کسانی که سن شان بالای پنجاه هست؛ اما می آیند و در کنگره آموزش می گیرند و این نشان می دهد، کنگره یک دانشگاه عظیم است.

آموزش های کنگره چه بازتابی در زندگی شما داشته ؟ قبل و بعد کنگره چه تغییراتی داشته اید؟
قبل کنگره چون دانشگاه رفته بودم و در زمینه هنر هم فعالیت داشتم؛ فکر می کردم همه مطالب را می دانم. اما با ورود به کنگره دانستم اگرمن دانش داشتم، درگیر خیلی مسائل نمی شدم. بعد یک سال فهمیدم آموزش های کنگره بی بدیل است و مطالب ساده ای  که بیان می شود، فوق العاده ریشه ای و مهم هستند. به لطف آموزش های آقای مهندس، سعی کرده ام آگاهی ام را بالا ببرم و مشکلاتم را تا حدودی برطرف کنم اما مسیر طولانی در پیش دارم؛ باید با خدمت کردن ادامه بدهم تا به حال خوش برسم.

سخن شما با همسفرآقا که به تازگی به کنگره آمده یا دارد مصاحبه را می خواند چیست؟

دلیل اینکه همسفران آقا کمتر به کنگره می آیند این است که خودشان را جدا می کنند و فکر می کنند مشکلی ندارند. در صورتی که حال همسفر به مراتب بدتر است. من داشتم پدری که با هزار آرزو، فرزندش را بزرگ کرده اما الان متوجه شده فرزندش مصرف کننده است. تنها با آموزش های کنگره است که این فرد آرام می شود؛ تا چوب لای چرخ مسافرش نکند و در کنار او بایستد. همسفر به مرور زمان متوجه می شود که علاوه بر کمک به مسافرش، به خودش هم کمک می کند و دیگر کاری با مسافرش ندارد.

موهبتی که راهنما بودن در گروه همسفران برای شما داشته چگونه بوده است؟
آرزوی تمام سفر دومی ها است که روزی  راهنما بشوند. همه ما به کنگره می آییم، آموزش می گیریم که راهنما شویم؛ تا بتوانیم انسان های دیگری که مانند خودمان در تاریکی هستند را راهنمایی کنیم. من هم این آرزو را داشتم و خداروشکر به آن رسیدم و مهم تر از آن راهنمای همسفران آقا شدم که اتفاق ویژه ای برای من بود و آنجا بود که من فهمیدم به لطف کنگره، تقدیر من تغییر کرده و مسئولیت دارم. در یک سال و نیمی که لژیون تشکیل شده، سه نفر از بچه های ما رها شده اند و خدمتگزار هستند که مایه خوشحالی من است.

بعد از اتمام راهنمایی دوست دارید در کدام جایگاه خدمت کنید و تا چه زمانی در کنگره بمانید؟
اگر در لحظه بتوانیم آموزش هارا بگیریم، آگاهی مان را بالا ببریم، می توانیم برای جایگاه های خدمتی مختلف آماده شویم. فعلا به راهنمایی ام فکر می کنم و در ادامه هم سعی میکنم جایگاه های مختلف خدمتی را تجربه کنم.

در مورد این واژه ها،حس تان را در یک کلمه بگویید.
مهندس دژاکام: دانشمند معاصر

جایگاه مرزبانی: خودآزمایی

همسفرآقا: بال پرواز

هفته همسفر:هفته تقدیر و تشکر

در آخر خیلی ممنون که وقت تان را به ما دادید، اگر نکته یا مطلبی هست بفرمایید.

ممنون که من را لایق مصاحبه دانستید، از تمامی خدمتگزاران سایت و مرزبان خبری سپاس گزارم. امیدوارم لژیون همسفران آقا تکثیر داشته باشد و رهجو های لژیون نمایندگی وحید هم بتوانند راهنما شوند و مسیر را ادامه بدهند.

مصاحبه: همسفر مرتضی 
تنظیم و ارسال: مسافر علیرضا