English Version
This Site Is Available In English

تعادل درونی برای آرامش و رشد مسافر

تعادل درونی برای آرامش و رشد مسافر

اعتیاد مسافرم به مواد حال من را بد کرده بود، او را در چنگال‌های خودش گرفتار کرده بود، می‌دانستم مسافرم را به درون یک چاه عمیق و بی‌انتها پرتاب کرده است؛ ولی این را می‌دانستم که نباید مسافرم را به حال خودش رها کنم. در شرایط بحرانی انسان‌ها به کمک یکدیگر احتیاج دارند و زمانی که وارد کنگره شدم و همسفرها را کنار مسافرهایشان دیدم حس خوبی به من دست داد. حس، بسیار مهم است و هر آنچه خداوند آفریده را در بر می‌گیرد؛ اگر حس نبود هیچ محبتی بین انسان‌ها برقرار نمی‌شد.

در کنگره همسفر از ارزش و جایگاه بالایی برخوردار است و ما هم در کنگره سفری داریم از تاریکی به سمت نور که به همسفران کمک می‌کند، همسفر در کنار فردی که مصرف‌کننده است باید بتواند نقش خود را به‌درستی اجرا کند تا مسافر از جهان اعتیاد خارج شود. همسفر؛ اگر بخواهد به مسافرش کمک کند باید اول آگاهی و دانایی خودش را با آموزش‌هایی که می‌بیند بالا ببرد. اعتیاد یک علم است، باید این علم را آموخت وگرنه تخریب ایجاد می‌کند. در درمان اعتیاد نیز آموزش و زمان نیاز است و در این آموزش‌ها من به‌عنوان یک همسفر باید یاد بگیرم که بهترین کمک به مسافر این است که دخالتی در کار او نداشته باشم و باید آموزش بگیرم، اضطراب و نگرانی خودم را کنار بگذارم باید یاد بگیرم در کنار مسافرم حرکت کنم، آموزش بگیرم به آن تعادل نسبی برسم بتوانم با آرامش و محبتم در روند پیشرفت مسافرم تأثیر گذار باشم تا مسافرم به حس و حال خوش برسد.

در هفته همسفر، مسافر موظف است به همسفر پاکت و دل‌نوشته بدهد، از او قدردانی کند از اینکه همسفر او را همراهی می‌کند سپاسگزاری کند  در اینجا مشخص می‌شود که در کنگره همه همسفر یار یکدیگر هستند من همسفر باید نقش خودم را خوب بازی کنم تا مسافرم که به ته دره پرتاب شده است را به خواست خودش به بالا هدایت کنم نقش خودم را جدی بگیرم. این باور را در خودم به وجود بیاورم، وقتی راهنما به من آموزش می‌دهد، خوب توجه کنم و آموزش بگیرم بدانم که برای بهتر شدن حال دلم به کنگره پایبند باشم و وابسته به حال مسافرم نباشم. من باید بتوانم نقش کمکی را داشته باشم، اول برای خودم اقدام کنم، برای اینکه به آن تعادل و حس خوب و آرامش برسم مهم‌ترین شرط این است که انسان؛ اگر بخواهد به مسافرش کمک کند باید دوستش داشته باشد، خودش را باور داشته باشد، این آموزش‌ها سی‌دی‌ها به انسان شناخت و آگاهی می‌دهد.

کسی که اسیر جهان تاریکی شده است، نیروهای منفی اطراف او را فراگرفته است و نیروهای منفی نمی‌گذارند از آن پوسته بیرون بیاید. من همسفر باید دانش و علم خودم را زیاد کنم تا بتوانم؛ اگر مسافرم از حالت تعادل خارج شد، آن را آرام کنم. در اینجا آقای مهندس در سی‌دی «همسفر» می‌گویند: «همسفرها مشکلاتشان از مسافرها بیشتر است، به‌هم‌ریختگی روحی و روانی و عدم تعادل در همسفرها بیشتر از مسافرها است.» چون مسافرها در طول مصرف مواد هیچ حسی ندارند، در حالت طبیعی نیستند، کمتر آسیب‌دیده‌اند؛ ولی من همسفر ناظر تمام رفتارهای مسافرم بوده‌ام، آسیب روحی روانی بیشتری دیده‌ام، برای اینکه به مسافرم کمک کنم وارد کنگره شدم، این کمک به مسافرم در صورتی امکان‌پذیر است که علم، آگاهی، صبر، بردباری، متانت و دانایی من بالا برود؛ اگر این‌ها بالا نرود مخرب می‌شوم و تخریب ایجاد می‌کنم. اوایل برای مسافرم به کنگره می‌آمدم بعد برای خودم.

در سه ماه اول اولویت با مسافرم بود؛ ولی وقتی سه ماه آمدم با قوانین و اصول کنگره آشنا شدم، دیگر باید برای خودم ارزش قائل بشوم، چون مسافر خودش راهنما دارد،  پروسه‌ای دارد، پروسه خودش را طی می‌کند و نباید در کار او دخالت کنم. من باید زیر نظر راهنمای خودم باشم، خودم به آن تعادل نسبی برسم، به‌عنوان انسان حق حیات دارم، باید برای خودم ارزش قائل شوم، در لژیون آموزش بگیرم تا به آن آرامش و صلح برسم.

در آخر هم نباید منت گذاشت که من برای درمان مسافرم به کنگره آمده‌ام؛ بلکه به این درک آگاهی برسم که من به تعادل و آرامش در زندگی نیاز دارم و باید در کنگره آموزش بگیرم تا بهترین نتیجه را به مسافرم انتقال بدهم.

نویسنده: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم)
رابط خبری: همسفر فریده رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی سیرجان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .