English Version
This Site Is Available In English

همسفر نقش مهمی در زندگی دارد

همسفر نقش مهمی در زندگی دارد

جلسه سیزدهم از دوره ششم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶٠ نمایندگی رضوی مشهد به استادی‌ مرزبان همسفر زهرا، نگهبانی همسفر عادله و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه «هفته همسفر: نقش همسفران خانم و آقا در درمان اعتیاد مسافران» روز یک‌شنبه ۷دی‌ماه‌ ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

از ایجنت محترم و نگهبان عزیز تشکر می‌کنم که اجازه خدمت در این جایگاه را به من دادند. هفته‌ همسفر را در رأس به خانم آنی و همسفران صبور شعبه رضوی تبریک می‌گویم. خوشحالم که این هفته، هفته‌ همسفر است و فرصتی پیش آمد تا کمی از نقش خودمان صحبت کنیم. نقشی که در زمان مصرف مسافرانمان هیچ‌وقت دیده نشد و بیشترین فشار روی ما بود.

تمام مسئولیت‌های زندگی، از جمله رو‌به‌راه کردن زندگی، تنها بودن در مسیر، قبول مسئولیت‌هایی که وظیفه‌ من نبود، فقط برای این‌که سرپا بمانیم و زندگی‌ خود را حفظ کنیم؛ به‌خاطر وجود فرزندانمان و زندگی‌ای که فاقد عشق و محبت بود. اگر عشقی هم دریافت می‌کردیم، زمانی بود که حال مسافرم خوب بود و این حال خوب فقط با مصرف مواد مخدر صورت می‌گرفت؛ به‌قول گفتنی زمانی که نعشه بودند و این هیچ‌وقت به دل نمی‌نشست.

من در زندگی خیلی تنها بودم و حتی از طرف دیگران هم سرزنش می‌شدم. آن‌ها تصور می‌کردند دلیل مصرف مسافرم این است که من زن خوبی نبودم یا حواسم به زندگی‌ام نبود. من به ظاهر محکم بودم، اما از درون خرد شده بودم. تمام این مسائل از منِ زهرا یک انسان یخ‌زده ساخته بود؛ مثل یک ربات که صبح از خواب بیدار می‌شود و تمام کارها را بدون هیچ عشق و علاقه‌ای انجام می‌دهد. حتی محبتم نسبت به بچه‌هایم سطحی شده بود.

آن‌قدر رابطه‌ من و مسافرم سطحی بود که روی رابطه‌ بچه‌ها هم تأثیر گذاشته بود. من فکر می‌کردم با این شرایط، زندگی‌ام را حفظ کرده‌ام؛ زندگی‌ای که همیشه در آن تنها بودم. مسافرم کنارم بود، اما فقط به ظاهر! در زندگی، تمام مسئولیت‌ها روی دوش من بود؛ هم مسئولیت پدر بودن، هم مسئولیت مادر بودن، هم نگرانی برای حفظ زندگی، حتی مسئولیت کارهای بیرون که هیچ ارتباطی به من نداشت و من مجبور بودم انجام بدهم تا اختلالی در کار مسافرم و زندگی‌ ما ایجاد نشود.

منِ زهرا در زندگی چنان یخ‌زده بودم که انگار سلول به سلول بدنم یخ زده بود. درونم پر از افکار منفی بود و کاملاً از تعادل خارج شده بودم. زمانی که وارد کنگره شدم، آن‌قدر سال‌ها محبت ندیده بودم و زیر بار مسئولیت‌ها له شده بودم که گیج و منگ بودم. وقتی وارد کنگره شدم و همسفران را دیدم که همدیگر را بغل می‌کنند و به هم عشق می‌ورزند، هیچ درکی از این موضوع نداشتم.

برای من سخت بود کسی مرا بغل کند؛ چون آن‌قدر عشق و محبت ندیده بودم که وقتی کسی می‌خواست به من محبت کند، پس می‌زدم. محبت ندیدن برای من عادت شده بود. کم‌کم که در کنگره ماندم، عشق کنگره و محبت‌های راهنما باعث شد یخ من آرام‌آرام باز شود و متوجه شدم محبت واقعی یعنی چه؛ محبتی که بدون هیچ چشم‌داشت و توقعی به انسان داده می‌شود.

وقتی به کنگره آمدم، همه‌ همسفران به من محبت می‌کردند، بغلم می‌کردند و کم‌کم یخ درون من آب شد. من تشنه‌ محبت بودم و دوست داشتم محبت ببینم، چون می‌دانستم این محبت‌ها واقعی است. همین محبت‌هایی که در کنگره دریافت می‌کردم باعث شد یخ درون من باز شود. مسافرم هم به درمان رسیده بود و آموزش‌ها را دریافت کرده بود و محبت‌های او هم واقعی شده بود. من در خلوت خودم، یک روز قبل و بعد خودم را مقایسه کردم. آن‌جا بود که فهمیدم همسفر ستون زندگی است؛ اما من هیچ‌وقت معنای واقعی این کلمه را درک نکرده بودم.

اگر محبتی در زندگی‌ام بود، از سر اجبار بود و هیچ‌وقت محبت واقعی بین من و فرزندانم وجود نداشت. با ورودم به کنگره، محبت‌های من هم واقعی شد و گرما دوباره به زندگی من برگشته است. این موضوع ارتباط مستقیمی با حال من داشت. اگر حالتان من خوب بود حال خانه و فرزندانم نیز خوب بود. پس هیچ‌وقت خودمان را دست‌کم نگیریم؛ زیرا ما همسفران، به معنای واقعی، ستون زندگی هستیم. حال ما مستقیماً با حال و هوای خانه ارتباط دارد.

در پایان، همسفر نقشی بسیار مهم هم در زندگی و هم در کنگره و سفر مسافران دارد. باید همیشه در کنارشان باشیم و محبت بدون توقع داشته باشیم تا زندگی پایداری داشته باشیم. وجود ما بود که بنیان خانواده را حفظ کرد و زندگی‌ای را که در لبه‌ پرتگاه بود، نجات داد. خدا را شاکرم که کنگره، زندگی را به ما برگرداند. من آن‌قدر در افکار منفی غوطه‌ور و از تعادل خارج شده بودم که هیچ‌چیز در زندگی‌ام مشخص نبود؛ اما این ما همسفران بودیم که باعث شدیم زندگیمان پایدار بماند.

رهایی ۴۰سی‌دی

رهایی لژیون تغذیه سالم

مرزبانان کشیک: همسفر طاهره و مسافر حسین
تایپیست: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر ملیحه (لژیون پنجم)
عکاس: همسفر راحیل رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رضوی مشهد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .