English Version
This Site Is Available In English

بازگشایی گره‌های وجودی با خدمت کردن

بازگشایی گره‌های وجودی با خدمت کردن

دهمین جلسه از دوره ششم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی محمدی‌پور قم با استادی همسفر راهنمای گرامی علی اصغر، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر علی با دستور جلسه "هفته همسفر؛ نقش همسفران خانم و آقا، در درمان اعتیاد مسافران" روز یک‌شنبه هفتم دیماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
 

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان، علی‌اصغر هستم، یک همسفر.

خداوند را شاکر و سپاسگزارم که توانسته‌ام امروز نیز در کنگره 60 حضور پیدا کنم و از شما عزیزان آموزش کسب نمایم. تشکر می‌کنم از دبیر جلسه و دوستانی که نوشتارها را قرائت کردند. همچنین از ایجنت محترم و گروه مرزبانی، و نیز از راهنمای لژیون دوم بابت اجازه‌ی حضور در جایگاه استادی برای کسب آموزش و خدمت، سپاسگزارم. از راهنمای سفر اول و همچنین راهنمای سفر دوم خود نیز تشکر ویژه دارم؛ زیرا حال خوش امروز را مدیون زحمات و تلاش‌های این دو بزرگوار هستم.

هفته‌ی همسفر را تبریک عرض می‌کنم به اولین همسفر کنگره ۶۰، خانم آنی، که با استقامت و ماندگاری در کنار جناب مهندس، موجب شدند تا بخش همسفران در کنگره ۶۰ راه‌اندازی شود. ایشان سبب شدند تا همسفران نیز وارد کنگره گردند و از آموزش‌های ارزشمند آن بهره‌مند شوند.

در خصوص دستور جلسه، اگر بخواهم از تجربه‌ی شخصی خود سخن بگویم، به نظر من مسافر باید به گونه‌ای سفر کند که همسفران خود را مجاب نماید تا در اندیشه فروروند و بپرسند که مسافرشان به کجا می‌رود و چگونه در حال تغییر کردن است.

زمانی که مسافر من، علیرضا، در حال تغییر بود، به من نمی‌گفت که در چه جا و مکانی این تغییر برایش رخ می‌دهد. بیشتر اوقات در کنار یکدیگر بودیم، اما زمانی که از من جدا می‌شد و به کنگره ۶۰ می‌آمد، هرگز نمی‌گفت که به کجا می‌رود؛ حتی نوشتن سی‌دی‌های خود را به‌صورت مخفیانه انجام می‌داد.

هرچه پیگیری می‌کردم و از او درخواست می‌نمودم که بگوید برای این تغییر چشمگیر به کجا رجوع می‌کند، پنهان می‌کرد یا می‌گفت: «کلاسی است در تهران، ماهی صد تا صد و پنجاه میلیون هزینه دارد و در توان تو نیست.» در جواب به او می‌گفتم: «خب، اگر چنین است، من هم مشتاقم بیایم. از کجا می‌دانی توان پرداخت این هزینه را ندارم؟»

اما پس از پنج یا شش ماه، تغییراتی که در او پدید آمده بود، مرا سخت مشتاق یافتن آن مکان کرد. روزی که پس از شش ماه به من گفت: «بیا برویم به مکانی که مرا تغییر داد»، گفتم: «من قادر به رفت‌وآمد به تهران نیستم.» او پاسخ داد: «تهران نیست، همین قم است، در کوچه شش زاویه.»

به‌محض اینکه وارد شدم، خواهان و مشتاق شدم. روز نخست که قدم گذاشتم، مراسم گلریزان برگزار بود. با اینکه باور نداشتم بتوانم هفته‌ای سه بار رفت‌وآمد کنم، اما تغییرات بزرگی که در دوست خود، علیرضا، دیده بودم، آن‌چنان اشتیاق در من ایجاد کرده بود که تصمیمم را گرفتم. افقی را که در علیرضا مشاهده کرده بودم، در خود دیدم و به‌شدت تغییر کردم.

در کنگره ۶۰ نقش هر فرد در مسیر انسانیت نمایان می‌شود، و مسافر زرنگ کسی است که با تغییر رفتار و جهان‌بینی خود بتواند همسفران بیشتری را به همراهی دعوت کند؛ نه‌فقط به همسر خود بسنده کند، بلکه سایر اعضای خانواده را نیز جذب نماید.

منفعتی که از علیرضا دریافت کردم بسیار زیاد بود؛ شاید در شغل اصلی شریک نباشیم، اما در بسیاری از کارها و مسیرها با یکدیگر هم‌قدم هستیم. اگر من به کنگره ۶۰ متصل نمی‌شدم، خود سبب خراب شدن حال او می‌شدم.

این آموزش‌ها باعث شد من و علیرضا کنار یکدیگر بمانیم و برای زندگی همدیگر پایه‌ای محکم بسازیم. مسافر زرنگ با سفر کردن درست و اصولی، می‌تواند تمام اعضای خانواده خود را جذب نماید و موجبات راحتی و آسایش خود را در زندگی فراهم کند.

کنگره ۶۰ به من آموخت مسیر درست زندگی چیست و چگونه باید با مشکلات کنار آمد. اگر به کنگره ۶۰ نمی‌آمدم، از کجا می‌فهمیدم که مشکلاتی را که در این چهار یا پنج سال اخیر با آن مواجه شده‌ام، چگونه رفع کنم؟ چگونه می‌توانستم از زندگی لذت ببرم؟

واقعاً در همین لحظاتی که اینجا نشسته‌ایم، شرایطی پیش می‌آید که به‌سادگی می‌توان از آن عبور کرد؛ اما زمانی که مقایسه می‌کنم با گذشته، قبل از ورودم به کنگره ۶۰، اگر آن اتفاقات رخ می‌داد، مشخص نبود چه بر سر من می‌آمد. 

برای یافتن نقش حقیقی انسان، باید با کنگره ۶۰ ارتباط گرفت و خدمت کرد؛ زیرا با خدمت کردن، گره‌های وجودی انسان گشوده می‌شوند، و با باز شدن این گره‌ها، می‌توان پرواز کرد.
برای خدمت کردن باید اجازه‌ی آن داده شود تا بتوان خدمت نمود و به پرواز معنوی رسید.

اگر در کنگره ۶۰ سفر کنم صرفاً برای رهایی و درمان مواد، و تنها بخواهم گره‌ی اعتیاد خود را بگشایم و سایر ضد ارزش‌ها را کنار نگذارم، پرواز من کوتاه خواهد بود.
وقتی اوج نگیرم و پروازم کوتاه باشد، حتی با تفنگ ساچمه‌ای نیز می‌توان مرا شکار کرد؛ اما اگر اوج بگیرم، حتی بزرگ‌ترین گلوله‌ها نیز قادر به هدف قرار دادن من نخواهند بود. و این اوج گرفتن تنها با خدمت کردن صادقانه در کنگره ۶۰ تحقق می‌یابد.

امیدوارم در کنگره ۶۰ قدر همسفران خود را بدانیم و بتوانیم بخش همسفران آقایان را نیز راه‌اندازی کنیم. امید که جشن هفته‌ی همسفر را به بهترین شکل برگزار کنیم و صادقانه از همسفران خود قدردانی نماییم. ان‌شاءالله که من نیز بتوانم در کنگره بمانم و خدمت‌گزار خوبی باشم.

گروه خبری مسافران نمایندگی محمدی پور قم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .