جشن همسفر را به تمام همسفران عزیز و اعضای کنگره ۶۰ تبریک میگویم. همسفر، تویی یاور مسافر؛ دنیا شلوغ است اما تنها تویی که پناه و تکیهگاهی. گاهی مسیر سخت است و گاهی آسان، پر از امتحانهای زندگی؛ اما اگر دستم را بگیری، میتوانم تا اوج ابرها پرواز کنم.
خدای خودم را شاکر و سپاسگزارم که در اوج ناامیدی، نوری از امید در دلم روشن شد. پیش از آن، با حال خرابی که داشتم، تمام مشکلات و سختیهای زندگیام را صددرصد تقصیر مسافرم میدانستم. بارها بهخاطر حال بد مسافرم در جمع با حرفها و نگاهها سرکوب میشدم و اعتمادبهنفسی نداشتم که یا پاسخ بدهم یا بیخیال عبور کنم. نه توان پاسخ دادن داشتم و نه قدرت رها کردن؛ همین موضوع باعث شد تخریبهای زیادی در جسم و روانم به وجود بیاید. تنهایی در گوشه خانه، اسیر افکار پوچ میشدم؛ شبها کابوس میدیدم و صبحها توان بلند شدن از خواب را نداشتم و روح ناآرامم، جسم و جانم را تخریب میکرد. تا اینکه راه کنگره برای من باز شد؛ راهی از جنس نور و دری رو به روشنایی.
با آموزشهای کنگره، گوش دادن به سیدیها، شرکت در جلسات و فرمانبردار بودن از راهنمایم، توانستم به خویشِ خویشتن توجه کنم و قدم در مسیر بهبودی بگذارم. امروز یاد گرفتهام مسئول حال خودم باشم و یک همسفرِ آگاه، بال پرواز مسافرم شوم؛ از جنس نور و حرکت به سوی خداوند. از خانواده آقای مهندس، خانم آنی، استاد امین، آنی کماندار و خانم شانی سپاسگزارم و برای این خانواده بزرگ از خداوند بهترینها را طلب میکنم.
نویسنده: راهنمای تازهواردین همسفر شیرین
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فاطمه(لژیون دوم)نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اندیشه
- تعداد بازدید از این مطلب :
61