سلام، دوستان، حسین هستم، یک همسفر.
تو چنان کاشتهای در هستی که ریشههای عمیق و استوارت در زمینِ وجود من نفوذ کرده و مرا در برابر هر تلاطمی استوار نگاه داشته است. ایستادگیهای تو در برابر سختیها و بحرانها، سنگ بنایی بوده که بر آن شخصیت من بنا شده است.
با هر عمل و سخنت، امنیت و محبت را به خانهی ما آوردهای و با هر نگاهت، دلگرمی و اطمینان را به من هدیه دادهای. حکمت و داناییات لنگری است که مرا در جایگاهی محکم و با ثبات نگاه میدارد. تو میراثی از عشق و قدرتی که به من دادهای، همچون گنجینهای در قلبم حفظ شده است. با هر نفسی که میکشم، برای داشتن تو شکرگزارم.
همسفر، اگر از من قصوری، عملی، گریهای، خندهای، اشتباهی یا دخالتی میبینی، به دل نگیر و به بزرگی خود ببخش و به آینده امیدوار باش که طلوع فجر و روشنایی در انتظار توست. انشاءالله.
نویسنده: همسفر حسین لژیون پنچم، راهنما همسفر علیرضا
ویراستاری و بارگذاری: خدمتگزاران سایت همسفران آقا، شعبه پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
30