مشارکت تعدادی از اعضای لژیون هجدهم نمایندگیشفا در باب دستور جلسههفته
" همسفر "

مسافر رضا؛
ای همیشه همسفر با من، رفیق راهِ عشق، شادی آوردی، اگر چون طفلِ نوپا آمدی در کنارت، ترسم از امروز و فردا نیست، نیست با همان عشق قدیمی، مست و شیدا آمدی.
این هفتهی زیبا را به اولین همسفران کنگره، خانوادهی آقای مهندس، همسفران نمایندگی شفا و بهویژه به همسفر خودم تبریک میگویم.
بهراستی که «همسفر» چه واژهی زیبا و با مسمایی است. همسفر یعنی همدل، همراه، همزبان و در یک کلام، بالِ پرواز. چگونه میتوان رنجهایی را جبران کرد که یک همسفر در دوران تاریکیِ مسافر متحمل میشود؟
زمانی که برای پابرجا ماندن ستون زندگی، همچون سپر در برابر حرفهای دیگران ایستاد؛زمانی که ذوق و شوقش را بهخاطر بیاعتنایی مسافر به غذای مورد علاقهاش از دست داد؛
زمانی که بهخاطر عشقی بیقید و شرط، تمام ناملایمات، سختیها و رنجها را به جان خرید، به امید روزی که بار سنگین فشار و درد را بر زمین بگذارد و با ساییدن سنگهای امید به هم، جرقهای از نور بیافریند.
بهراستی چگونه میتوان این همه را جبران کرد؟
امروز از تو ممنونم، ای همسفر…آن روز که دستان بیرمقم را گرفتی و راه کنگره را نشانم دادی، هرگز فراموش نخواهم کرد. و سپاسگزارم که در ادامهی راه، تنهایم نگذاشتی؛ بالِ پروازم شدی تا بتوانم بهتر اوج بگیرم، پابهپای من آمدی، خدمتگزار شدی و یاریگر همدردان خود گشتی.
امروز، روزِ توست. ممنونم که ماندی. امیدوارم بتوانم با همراهی و ماندن در کنارت، ذرهای از محبت بیپایانت را جبران کنم و همان کسی باشم که شایستهی یک همسر و یک همسفر در زندگی است.
دوران سختی گذشت؛ اما از گذشته باید درس گرفت، از حال لذت برد و بهسوی آیندهای روشن قدم برداشت.
جشن همسفر مبارک.

مسافر علی؛
کنگره ۶۰ به من آموخت که تغییر از درون آغاز میشود و تو نمونهای زیبا از این آموزش بودی در مسیر پُرچالش رهایی.
حضورت برایم تکیهگاهی امن بود؛ از اینکه بدون ادعا، با عشق و ایمان در این مسیر قدم برداشتی، از تو سپاسگزارم.
همسفرم؛ بودنِ تو یعنی ادامه داشتنِ امید.

مسافر اسماعیل؛
در ابتدا عرض تبریک دارم خدمت همسفر محترم، خانم آنی بزرگ، و همچنین تبریک خدمت تمام همسفران اعضای کنگره ۶۰. نمیدانم چرا، ولی همسفر من چهار ماه آمد و دیگر نیامد. من خیلی دوست داشتم همسفرم بیاید، ولی نشد.
همانطور که میدانید، همسفر بال پرواز مسافر است. اگر همسفر دارید و دوست دارد به کنگره بیاید، همراهیاش کنید؛ چون آنها بیشتر از مسافر تخریب دارند؛ نه تخریب مواد، بلکه تخریب روحی.
این هفته، هفتهی همسفر است. باید به هر نحوی از همسفرم تشکر کنم. این پانزده سال، زندگی کردن با یک آدمِ حالخراب که در تاریکیها به سر میبرد، واقعاً سخت است. خودم را اگر جای او بگذارم، نمیدانم چقدر میتوانم دوام بیاورم و زندگی کنم.
از آقای مهندس، راهنمای خوبم و همسفر عزیزم تشکر میکنم که واقعا من را همراهی کرده و میکند و برای داشتن یک زندگی خوب و متعادل از هیچ تلاشی فروگذار نیست. خدا را شکر میکنم که با بهرهگیری از آموزشهای کنگره، در کنار هم و دست بدست هم لحظات خوبی را با آرامش زندگی میکنیم.
مرزبان خبری؛ مسافر علیاصغر
ارسال؛ مسافر محمدرضا ل۷
- تعداد بازدید از این مطلب :
91