یکی از ارکان بزرگ در کنگره60 حس است. وجود حس در انسان باعث انتقال دوستی و مهربانی میشود؛ اگر حس نبود هيچ محبتی جاری نمیشد. ما انسانها توسط حس، جهان اطراف را درک میکنیم.
اعتقاد کنگره60 بر این است که انسانها مسافر هستند؛ سفری از تولد تا مرگ، از ازل تا ابد. سفر در کنگره60 از ظلمت به نور و بهعبارتی از مصرف مواد مخدر تا رهایی است. در هر سفر همسفرانی هستند که انسان را همراهی میکنند و این امر در سفر مسافر به عهده همسفران عاشق و صبور است. آنها ارزش بسیار والایی در طول حياتها دارند.
طبق فرموده استاد: ویژگیهای انسان در نفس اماره و نفس مطمئنه باهم متفاوت است. در نفس امركننده انسان در مرتبه پایینی از تفکر و اندیشه قرار دارد و کمترین ارتباط و مسئولیت را نسبت به همنوعان خود دارد و به فکر اميال خودش است؛ اما انسان در نفس مطمئنه ارتباط مستحکمتر و متعهدتری در مورد اعضاء خانواده و اطرافیانش دارد و احساس مسئولیت و وفاداری در آنها کاملاً مشهود است.
واژه زیبای همسفر در کنگره60 به فردی اطلاق میشود که سعی میکند در جهت رهایی و خروج مسافر از جهان اعتیاد قدم بردارد و مهمترین کاری که او در ابتدای ورود به کنگره یاد میگیرد این است که کاری به مسافرش نداشته باشد و به مسافر ضرری وارد نکند و باید در مرحله آموزش قرار بگیرد. همسفر با هر عنوان و سمت اجتماعی که وارد کنگره شده باشد، هر اطلاعات و آگاهی که داشته باشد؛ باید باور کند که در مورد مسئله اعتیاد هيچچیزی نمیداند و دانش او در درمان بهکار نمیآید.
اعتياد یک علم است، مثل همه علوم و باید در زندگی آن را فرا گرفت تا کمککننده باشد. هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. نقطه صفر آموزش در کنگره60 لژیونها هستند. در کنگره باید شاگردی کرد تا یاد گرفت. در قسمت آموزش، افراد نسبت به همدیگر هیچ برتری ندارند. همسفر آموزش میبیند تا بتواند به مسافر کمک کند. شاید در ابتدا همسفری گمان کند که برای مسافرش آمده؛ ولی بعد از مدتی متوجه میشود که باید اول خودش دریافت داشته باشد تا بتواند در طول مسیر اثرگذار باشد. او با تمام توان تلاش میکند تا خود را به دروازههای نفس مطمئنه برساند.
همسفر در کنگره یاد میگیرد که همنوا شود و مونس و همدم باشد. یاد میگیرد که برای درمان آمده نه اینکه خود درد شود، او میداند که مرهم شدن بسیار بهتر از زخم زدن است. او درک میکند که جایگاه حس در قلبش قرار دارد و هر چهقدرحسش را از نقاط منفی و آلوده پاک کند، قلبی شفاف و زلال خواهد داشت. با تمام وجودش یاد میگیرد که صبر کند و صبوری را در تکتک لحظات بیطاقت شدنش معنا کند. متوجه میشود که دیر میرسد؛ ولی سالم و کامیاب خواهد رسید؛ پس عجله نمیکند و هر آنچه لازم است را میآموزد و بهکار میگیرد. او با تمام وجود بههمراه مسافرش خود را نیز به پایان نقطه که رهایی و آزادی انتظارش را میکشد، میرساند؛ پس به آنچه به او امر شده استقامت میورزد. هفته پرشگون همسفر را به تمامی همسفران عاشق کنگره60 شادباش عرض میکنم.
نویسنده: راهنما همسفر لیلا (لژیون رعد)
ویرایش: راهنما همسفر سمیه (اژیون نهم) دبیر سایت
ارسال: راهنمای ویلیام همسفر گندم رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ستارخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
139