English Version
This Site Is Available In English

در کنگره هیچکس تنها نیست

در کنگره هیچکس تنها نیست

جلسه ششم از دوره چهلم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی رودکی با استادی اسیسانت ویلیام وایت همسفر مینا، نگهبانی مسافر پهلوان علی و دبیری مسافر امید، و دستور جلسه 《هفته همسفر، نقش همسفر خانم وآقا در درمان اعتیاد 》شنبه ۶ دیماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

به دبیر و نگهبان جلسه خدا قوت عرض می‌کنم و از ایجنت محترم بابت اجازه حضور در این نمایندگی تشکر می‌کنم. امروز من به نمایندگی از شما همسفران در این هفته زیبا در کنارتان هستم، ان‌شاءالله در کنار هم جلسه خوبی را داشته باشیم. هفته همسفر را در ابتدا به همسفران آقای مهندس تبریک می‌گویم، همچنین به همه همسفران کنگره ۶۰ و همسفران خوب و پرانرژی نمایندگی رودکی نیز تبریک می‌گویم. همسفران آقای مهندس هم کنارشان بودند و هم در کنگره ۶۰ خیلی کمک کردند به اینکه به این هدفی که ما امروز در آن هستیم برسند. بی‌شک وجود همسفران در رهایی مسافر چیزی کمتر از معجزه نیست، این هفته داشتم به این دستور جلسه فکر می‌کردم که اگر کنگره مسیر به مقصد رسیدن خودش را فقط با مسافرها طی می‌کرد چه پیش می‌آمد؟  شاید آن‌قدر روشن و پرنور نمی‌شد. تاریخچه کنگره۶۰ نشان داد که وجود همسفران در کنگره در کنار درمان و حمایت درمان مسافرشان باعث شد خانواده‌ها پیوند محبتشان قوی‌تر شود و این‌که خودشان هم به رشد خودشان اهمیت بدهند. من هم مثل شما وقتی وارد کنگره شدم معنی همسفر را نمی‌دانستم و وقتی که در کلاس‌ها شرکت کردم، در ابتدا نگران و مضطرب بودم، دنبال یک جای امن بودم و متوجه شدم که من همسفر قرار نیست که همیشه قهرمان باشم، قرار نیست که همه چیز را خود من درست کنم، قرار هست که کنار بمانم، آرام باشم و آموزش بگیرم و کسی را که برای درمان خودش تلاش می‌کند همراهی کنم. یک شخصی که بیمار می‌شود و به بیمارستان مراجعه می‌کند اولین جایی که می‌رود قسمت پذیرش است، اگر قسمت پذیرش نرود، نمی‌تواند دکتر را ببیند و خودش را درمان کند ما هم به عنوان همسفر وقتی وارد کنگره می‌شویم اول باید پذیرش داشته باشیم، پذیرش این‌که در کنار چه کسی وارد کنگره شدیم؟ کجا آمدیم؟ برای چه آمدیم؟ اگر بپذیریم، آن وقت می‌توانیم نقش همسفر را ببینیم به جای این‌که به دنبال این باشیم که چرا مسافر من به درمان نمی‌رسد و حالش خوب نمی‌شود؟ یا چرا خوب سفر نمی‌کند؟ به این فکر کنم که چه‌طور می‌توانم حال خودم را خوب کنم؟ دنبال این نباشم که بروم راهنمای مسافرم را ببینم و بخواهم خطایی که از مسافرم سر زده را به او بگویم و حال خود و مسافر را خراب کنم، این کار در کنگره ممنوع است. در کنگره باید به مسیری که هستیم، به راهنمایی که کارش را بلد است و درباره این موضوع آموزش دیده است اعتماد کنم. من در کنگره آموزش گرفتم که در کنگره نباید بار مسافر خود را بر دوش بکشم، نباید به جای مسافر خود سفر کنم، باید بار‌های خود را بر زمین بگذارم مانند: ترس‌ها، اضطراب‌ها و قضاوت‌های غلط خود را بر زمین بگذارم و به آموزش‌های خود بپردازم.

همه‌ ما با یک درد مشترک وارد کنگره شده‌ایم و امروز یک مسیر مشترک را طی می‌کنیم. مسیر کنگره رسیدن به درمان، رسیدن به شناخت و رسیدن به تعادل است؛ اما تنها کسی می‌تواند در این مسیر به نتیجه برسد که عملکرد خوبی داشته باشد و این عملکرد چیزی نیست جز این‌که من فرمانبردار خوبی نسبت به راهنمای خود باشم، آموزش پذیر باشم و در کار خود به عنوان یک همسفر خوب عمل کنم. امروز به مسافرها می‌گویم اگر به حال خوب نزدیک شده‌اید، بدانید که یک همسفر شما را آرام و با قدرت همراهی می‌کند و باید قدردان این موضوع باشید که کسی در این مسیر شما را حمایت می‌کند. بعضی از مسافرها، همسفرانشان به همراهشان می‌آیند، بعضی‌ها همسفر آقا دارند و عده‌ای همسفرانشان در منزل ایشان را همراهی می‌کنند و در نوشتارها می‌خوانیم که همسفران در این مکان لامکان شما را همراهی می‌کنند، در کنگره هیچکس تنها نیست. این را بدانید که اگر عشق و عقل به همراه هم رشد داشته باشند معجزه درمان رخ می‌دهد. می‌خواهم به همسفران بگویم که در کنار مسافران آرام و آهسته در کنار کسی باشید که تلاش می‌کند به درمان و رهایی برسد، مطمئن باشید اگر مسافر به رهایی برسد شما هم در این نتیجه و پیروزی سهم بزرگی خواهید داشت. من نتیجه را در رهایی مسافر خود نمی‌بینم، نتیجه را در تغییر نگاه خود می‌بینم، در این می‌بینم در کنار رهایی مسافر خود چه‌قدر به خانواده خود پرداختم؟ چه‌قدر توانستم نیازهای خانواده خود را برطرف کنم؟ حال به درمان و رهایی، به نقطه امن و به حال خوب رسیده‌ایم، بهای حال خوب ما چه‌قدر است؟ چه‌قدر به ما کمک کرده است که بتوانیم بهتر زندگی کنیم بهتر در کنار مسافرانمان باشیم؟ وقتی آرام می‌شویم یک ندایی در درون ما ایجاد می‌شود حال نوبت من است، می‌خواهم این موضوع را به بخشش وصل کنم، یک همسفر فقط صفت صبوری را در خود ندارد؛ بلکه یک ظرفیتی دارد که می‌تواند عشق و بخشش را به خود اضافه کند.

امیدوارم در این هفته مسافران آن‌طور که می‌توانند با مشارکت‌ها، پاکت‌ها و هدیه‌های خود قدردان همسفران خود باشند و همسفران خود را به لژیون سردار وصل کنند که بتوانند به بخشش وصل شوند و قدردان باشند. اگر کسی دست ما را گرفت که امروز به این حال خوش برسیم توانستیم بهتر زندگی کنیم ما هم بتوانیم کاری انجام دهیم کسانی که می‌خواهند به درمان و رهایی برسند این راه برایشان باز شود. امروز دعا کنیم کسی که به لژیون سردار وصل می‌شود یعنی قدردانی را یاد گرفته است. امروز دعا کنیم برای کسانی که در نقطه تاریک خود غرق شدند و راه رهایی را پیدا کنند.
این جشن را مجدداً به همگی تبریک می‌گویم.

کاری از همسفران و مسافران سایت رودکی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .