جلسه چهاردهم از دوره اول کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ همسفران نمایندگی کوروش آذرپور به استادی راهنمای ویلیاموایت همسفر نسرین، نگهبانی راهنما همسفر آزاده و دبیری راهنما همسفر دانیال با دستور جلسه «هفته همسفر، نقش همسفران خانم و آقا در درمان اعتیاد مسافران» روز شنبه ۶ دیماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز بهکار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
میخواهم سخنم را اینگونه آغاز کنم؛ من بهعنوان همسفر، بدون هیچ چشمداشتی کنار تو ایستادم. همسفری که تمام انگیزه و هدفش این است که مسافر را به منزل مقصود برساند، به آن هدف والا برسد و نتیجهای که میخواهد را بگیرد.
نمیخواهم جَو احساسی شود یا از خودم تعریف کنم؛ اما میخواهم بگویم، اگر من بهعنوان همسفر وجود نداشتم؛ اگر همسفران دیگر بهعنوان همسفر امروز اینجا نبودند، جایگاه هیچیک از مسافران معنایی نداشت، شاید بگویید: خودخواهی است؛ ولی این خودخواهی نیست، عین حقیقت است.
من در جایگاه همسر، دختر و خواهرِ همسفر بودم. همه اینها را تجربه کردم و میدانم که اگر یک انسانی همسفر است، به تمام معنا همسفر است. همسفران شما کسانی هستند که تمام خواستههای خود را کنار گذاشتهاند تا حال شما خوب باشد.
هرچند شما شدهاید سکوی پرتاب یک همسفر. من هرگز در خواب هم نمیدیدم که بتوانم اینقدر رشد کنم. از نظر اجتماعی، اقتصادی، تحصیلی، موسیقی و هنر. همه را مدیون کنگره۶۰ و قرار گرفتن کنار مسافرم هستم.
اگر این چراغ را آقای مهندس و خانم آنی بزرگ، روشن نمیکردند و اگر همسفرهایی که در گذشتههای دور استارت آن را زدند، قدمبهقدم نمیآمدند و حضور نداشتند، امروز این چراغ روشن نبود که من هم رشد کنم.
همسفر همان مادری است که نگران به در نگاه میکند که فرزندش چه موقع میآید، شب بهموقع یا نصفه شب میآید. همسفر همان پدری است که با دیدن فرزندش در اعتیاد، کمرش خم شده و دیگر توان بلند شدن، نگاه کردن و در جامعه رفتن را ندارد.
همسفر همان همسری است که روزهای سختی را پشت سر میگذارد و از نگاه خانواده و دوستان فرار میکند تا مبادا حرفی بزنند که شأن و شخصیت همسرش خراب شود. همسفر همان فرزند دختر یا پسری است که روزها در اتاق نشسته و در را بهروی خود بسته تا آن پدر بتواند بهسلامتی و حال خوش برسد.
اگر امروز من اینجا هستم، خدا را شاکر هستم. از مسافرم که میدانم در سالن است و همسرم تشکر میکنم که اجازه داد امروز بهعنوان یک همسفر اینجا باشم؛ اما تشکر اصلی من از آقای مهندس، خانم آنی بزرگ، آنیِ کماندار، دکتر امین عزیز و خانم شانی است که اجازه دادند و محیط اَمنی را برای ما فراهم کردند و تفکر عمیقی پشت این حرکت داشتند و اجازه دادند ما این روزها را تجربه کنیم.
خواستم بگویم: همسفر یعنی: عشق، ایمان، علاقه، محبت، صبر، بردباری، انسانیت، پناهگاه اَمن و رفیق صمیمی بودن، یعنی هر واژهای که در جهان هستی بخواهم میتوانم برای همسری که پایهکار ایستاده بهکار ببرم. همسفرانی که امروز در سالن حضور دارند و همسفرانی که حتی خارج از سالن هستند.
برخی از آقایان هستند که به هر دلیلی، چه به انتخاب خود و چه بهدلیل شرایط، تنها این مسیر را میپیمایند؛ اما بدانید که حمایت و همراهی همسفرانشان، اگرچه شاید حضوری مشهود نباشند؛ ولی همچون پشتیبانِ استواری هستند که پابهپای شما ایستادهاند.
یک خواهش از همه مسافران دارم، بهعنوان یک عضو کوچک از کنگره۶۰، اجازه دهید همسفرانتان در کنگره۶۰ حضور داشته باشند. از رشد آنها خوشحال باشید؛ چون رشد آنها باعث ارتقاء خانواده و فرزندانتان میشود. زندگیتان رنگ و شکل قشنگی میگیرد، از یک سنگ سیاه و تاریک به یک جواهر تبدیل میشود.
مگر نه اینکه یک الماس در معدن زغالسنگ است و باید آنقدر حفر کنند تا الماس را بهدست آورند. همسفر هم در عمق تاریکی کنار یک مسافر قرار گرفته و شاید تبدیل به آن زغالسنگ شده باشد؛ اما اگر به کنگره۶۰ بیاید، به اصل وجودی خود برمیگردد که آن الماس است. هیچوقت برای اینکه اجازه دهید یک همسفر سفر خود را شروع کند، دیر نیست. امیدوارم همسفران همیشه در حال تلاش باشند.
گاهی من بهعنوان همسفر به کنگره۶۰ میآیم و یک منت هم روی سرِ مسافر میگذارم، بهخاطر تو آمدم، در سرما و گرما، بچه کوچک را آوردم و بچه بزرگ از درسش افتاد یا مادری که پیر است به هر زحمتی میآید. میدانیم شرایط سخت است؛ اما میخواهم بگویم: منت بر سرِ مسافر نداشته باشید.
اگر قرار است سفر کنیم؛ باید با حال دل خوب سفر کنیم. من ده سال بدون مسافر آمدم، حال دلم خوب بود؛ چون مسافرم اجازه داد. با تمام فرازونشیبها آمدم و امروز کنار مسافرم در کنگره۶۰ هستم و هیچ منت هم بر سر او نیست. امیدوارم روزی برسد که همه ما دستبهدست هم دهیم برای رها شدن افرادی که خارج از کنگره۶۰ هستند و برای وصل کردن همسفرانی که دور از کنگره۶۰ ماندهاند.
بهقول جناب شهریار: «من از جهان به تو دل بستم که جان منی». در کنگره۶۰ هم همین است. همسفران از تمام جهان هستی، فقط و فقط و فقط به مسافرشان دل میبندند؛ چون اگر او نبود، همسفری امروز روی این صندلی ننشسته بود. این هفته قشنگ را به همه مسافران و همسفران تبریک میگویم.
برپایی جشن همسفر و تقدیر و تشکر مسافران از همسفران




























مرزبانان کشیک: همسفر صدیقه و مسافر حسین
تایپیست: همسفر فریده رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون هفتم)
عکاسان: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فوزیه (لژیون نهم) و همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم) نگهبان سایت
مسافران و همسفران نمایندگی کوروش آذرپور
- تعداد بازدید از این مطلب :
710