برداشتی از سیدی "شاخ گاو"
حسن هستم مسافر و خدمتگزار سایت
شاگرد میگوید قصد دارم برای سر و سامان دادن به کارهای عقبافتاده و نظم بخشیدن به امور زندگی، به مسافرت بروم. استاد پاسخ میدهد که از سفر رفتن خوشحال باش، زیرا سفر همیشه برای کسب تجربه بهترین راه است. همانگونه که هر سفر دیگری، چه در گستره زمین باشد و چه در ساحت معنا و آسمان، انسان را با تجربههای تازه روبهرو میکند.
انسان همواره در مسیر تکامل، یک مسافر است؛ هرچند خود غالباً از این موضوع آگاه نیست. اما اکنون تو آگاهانه میدانی که زندگی و حیات در طول سفر اتفاق میافتد، نه در مقصد. زندگی در میانه راه شکل میگیرد و نه در ایستگاه پایانی. به همین دلیل، رکود برای هیچ موجودی جایز نیست و رشد و ارتقا همواره در حرکت شکل میگیرد.
گاهی انسان در شرایطی قرار میگیرد که همهچیز دشوار به نظر میرسد. هنوز یک مشکل حل نشده، مشکل بعدی پدیدار میشود. انسان با خود میگوید: «خدایا چرا این اتفاق برای من میافتد؟ چرا هنوز مشکل اول تمام نشده، مشکل دوم و سوم از راه میرسد؟». این وضعیت برای بسیاری از انسانها رخ میدهد؛ آنقدر که گاه تراکم اتفاقات تلخ، حالتی خندهدار و عجیب به خود میگیرد. شاعر بهخوبی این وضعیت را توصیف میکند:
چون بد آید هرچه آید بد شود
یک بلا ده گردد و ده صد شود
در چنین شرایطی، پیام اصلی این است که انسان باید صبور باشد و تلاش خود را ادامه دهد. این بلاها یا برای آموزشاند، یا برای آزمون،و نتیجه اعمال گذشته ما. از این حالات خارج نیست.
نمونهای عینی از این زنجیره مشکلات، تجربهای است که در آن دفتر محل کار "آقای مهندس" پلمپ میشود، اختلافات حقوقی شکل میگیرد، مشکلات قضایی پشت سر هم ظاهر میشوند و حتی اتفاقات پیشبینینشدهای مانند بازداشت اشتباهی، بدهیها، شراکتهای نادرست و سوءاستفاده اطرافیان رخ میدهد.
این اتفاقات وقتی یکی پس از دیگری میآیند، انسان را تا مرز جنون پیش میبرند. اما همین مسیر است که انسان را میسازد. انسان اگر با هیولا نجنگد، شجاع نمیشود. اگر وارد میدان نبرد نشود، قدرت درونش شکوفا نخواهد شد.
به عنوان مثال برای درک محبت، باید بیمحبتی را تجربه کرد. کسی که هرگز رنج نکشیده باشد، معنای آرامش را نمیفهمد. انسان تا زمانی که سختی، مشقت، تنهایی و درد را تجربه نکند، به تعادل فکری و روحی نمیرسد.
همانگونه که طلا بدون حرارت و ضربه خالص نمیشود و الماس بدون فشار شکل نمیگیرد، انسان نیز بدون رنج ساخته نمیشود.حضرت علی چه زیبا فرمودند : دار بالبلاء محفوفه، دنیا سرایی است که لابه لای مشکلات پیچیده شده است.
زندگی بر پایه تقدیر شکل گرفته، اما این تقدیر کاملاً جدا از انتخاب و رفتار ما نیست. ما امروز با اعمال خود، تقدیر آیندهمان را میسازیم. اگر امروز خطا کنیم، فردا نتیجه آن را میبینیم، هرچند در لحظه متوجه علت آن نباشیم.
با این حال، نباید دچار جبرگرایی شد و همه چیز را به تقدیر نسبت داد. تلاش، خواست و انتخاب انسان نقش اساسی دارند. زندگی ترکیبی از اراده انسان و قانون هستی است.
چه انسان حرکت کند و چه نکند، خورشید طلوع و غروب خواهد کرد. گردش زمین متوقف نمیشود. اما حرکت انسان در رشد، آگاهی و ارتقای درونی او تأثیر مستقیم دارد.
حرکت، یکی از فرامین الهی است. با حرکت است که انسان تحصیل میکند، میسازد، تجربه میاندوزد و به نتیجه میرسد. ایستایی، خلاف جریان زندگی است.
سفر، چه بیرونی و چه درونی، نیازمند آرامش و اعتمادبهنفس است. انسان باید به خود ایمان داشته باشد. بسیاری از انسانها بزرگترین دشمن خود هستند و با افکار منفی، خود را تخریب میکنند.
باید ایستاده زندگی کرد. حتی اگر شکست میخوریم، با عزت و اعتمادبهنفس باشد. همت بلند، انسان را به مقصدهای بزرگ میرساند.
در مسیر زندگی، همسفر بد میتواند انسان را زمینگیر کند. همسفر بد کسی است که از موفقیت تو ناراحت میشود یا در سختیها کنار تو نیست. یاران واقعی کسانیاند که برای خاموش کردن آتش میآیند، نه برای بهرهبرداری.
در شراکت، بهویژه با فامیل، باید حسابوکتاب دقیق وجود داشته باشد. بیحسابی، آغاز اختلاف و فروپاشی روابط است.
زندگی از مجموعهای از خطوط کوچک ساخته میشود: رفتارها، افکار، تصمیمها و انتخابها. هر خط بهتنهایی معنا ندارد، اما ترکیب آنها تصویر نهایی زندگی را میسازد.
انسان خردمند میکوشد زیباترین تصویر را از زندگی خود بسازد و آن را در دفتر طبیعت به امانت بگذارد. سختیها جزئی طبیعی از زندگیاند. نگاه ما تعیین میکند که آنها را بلا ببینیم یا ابزار رشد.
انسان در مسیر تکامل، همواره مسافر است و با حرکت، تجربه و صبر ساخته میشود. چه زیباست که در این سفر، با تلاش، صداقت، امید و آگاهی، تصویری شایسته از حیات خود برجای بگذاریم. باتشکر
تنظیم: مسافر حسن _ لژیون دوم
ارسال: گروه خبری نمایندگی ایمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
1233