همسفر واژهای غریب است؛ از آن جهت که این واژه مقدس گاهی بهدرستی از سوی مسافران و همسفران درک نشده و وجود این گوهر به رسمیت شناخته نشد. همسفری که حضور داشت و با تمامیت احساس پاکش در کنار مسافرش ایستاد و نهایت صبر و بخشندگی را به خرج داد تا خود را بیابد و آرامش را در کنار مسافرش به معنای واقعی تجربه کند.
همسفری که عشق را در تکتک سلولهای خود به امانت نگه داشت و در مسیر درمان، زمانی که روی گداختههای آتش راه میرفت و سینهاش از شدت متراکم شدن ذرات عشق آتش میگرفت، در صبرش بیصبری نکرد و عاشقانه ایستاد تا مرهمی باشد بر دلهای خسته و ناامید؛ تا درد درمان شود و با نیروی عشقِ خود بشکافد آنچه شکافتنی نبود و نفوذ کند بر قلبهای خسته و ناامید، که دیگر نفسی برای ادامه دادن و احیا شدن نداشتند و مرگ انتخابشان بود.
همسفر، این روز و این هفته پرشگون را به تو تبریک میگویم که با نیروی عقل و عشق خویش نوری شدی برای شعلههای آتش کامیابی و به سلامت به مقصد رسیدن سهم توست؛ پس عجله نکن و صبور باش و در گلستانی که پروردگارت در زیر پاهایت قرار داده طی مسیر کن؛ مشتاقتر و عاشقتر از همیشه به مسیرت ادامه بده.
آنگاه که تو از سکون درآیی و مشتاق باشی برای رسیدن، همه شاخوبرگهای این درختان استوار به تو کمک خواهند کرد و تو را یاری خواهند داد؛ اما به آن شرط که تو به آن خواست اعلای خود برای رهایی برسی و کینه و نفرت را از قلبت بیرون کنی تا جای بیشتری برای ظهور عشق در سینهات بیابی.
میرسی؛ همچنانکه عشق و اشتیاق محکوم به رسیدن هستند و همچون انفجار باروت میشکافند آنچه شکافتنی نیست. تو بمان با قلبی سرشار از محبت که آغازگر عشق باشی، نه تنفری که تو را محکوم میکند به جدایی.
همسفر عاشق، سفرت به خیر و سلامت؛ نوید رهایی و رسیدن به آرامش ابدی و عشق جاویدان گوارای وجودت.
نویسنده: راهنما همسفر سمانه (لژیون چهارم)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اندیشه
- تعداد بازدید از این مطلب :
77