چند سالی بود که مسافرم مصرفکننده بود و من هم دختر جوانی که عاشقش شده بودم و با تمام امید و آرزو، ازدواج کردیم و من در خانوادهای بزرگ شدم که اصلاً چیزی به اسم اعتیاد در آن وجود نداشت؛ اما ازدواج با یک مصرفکننده شروع آشنایی من، با بلای خانمانسوز اعتیاد و بدبختیهایش بود، آتش سیگار، تریاک، گل و الکل؛ همچون اژدهایی مهیب در حال بلعیدن زندگیام بود و نمیدانستم باید چه کاری انجام بدهم، خجالت میکشیدم به کسی بگویم که مسافرم مصرفکننده است. من دختری شاد و سرحال که فقط به فکر درس، مشق، دانشگاه و باشگاه بودم. با فهمیدن اعتیاد مسافرم و بیتوجهیهایش، همراه نبودن و حمایت نکردنهایش به فردی افسرده و شکست خورده تبدیل شدم که فقط با خوردن قرصهای اعصاب آرام میشدم و ضربههای روحی، توان برخاستن را از من گرفته بود. صورتم با سیلی اعتیاد سرخ بود. گریه، اشک و التماس به درگاه خدا تنها حبلالمتین قلب بیپناهم بود.
زندگی و مسافرم را دوست داشتم و از خدا میطلبیدم تا راهی مناسب نشانم بدهد. تا اینکه با روایت فتحی بزرگ و محل امنی همچون کنگره۶۰ آشنا شدم؛ وقتی برای اولین بار باحالی نزار و چشمانی اشکبار و دلی غمبار، وارد کنگره شدم، دیدم خانمهای زیادی آنجا هستند. اول فکر کردم تمام این خانمها اعتیاد دارند؛ ولی وقتی خوب دقت کردم، دیدم که اصلاً به قیافهها و رفتارهایشان نمیخورد که مصرفکننده باشند. استرس تمام وجودم را فرا گرفته بود. میخواستم آنجا را ترک کنم که مرزبان همسفر فریبا با چهرهای خندان و مهربان، ورودم را خوش آمد گفت و مرا در آغوش کشید و روی صندلی کنار همسفران دیگر نشاند؛ وقتی دیدم بقیه به نام همسفر خودشان را معرفی میکنند، برایم خیلی جالب بود و فهمیدم واژه همسفر؛ یعنی کسی که همراه و یاور مسافرش است و بعد از چند ماه که مسافرم وارد کنگره شد، توانستم وارد لژیون مورد علاقهام شده و توفیق همسفر شدن هم نصیبم گردید.
در کنگره دیدم چه همسفرانی که با عشق و بدون منت و هیچ دستمزدی به کنگره خدمت میکنند. من تازه در این وادی قدم گذاشتهام و ابتدای سفر هستم. انشاءاللّه بتوانم برای مسافرم، همسفر خوبی باشم و بسیار ممنونم از مسافرم که در این مکان مقدس پای نهاد و به امید قدرتمطلق و یاری همسفران، به زودی جشن رهاییاش را شاهد باشیم. خداقوت به تمام همسفران عزیزی که با تمام سختیها و مشقات فراوانی که در زندگیهایشان دارند، سختی همسفر بودن را تحمل میکنند تا حالشان خوب شده و علاوه بر حال خوب خودشان، مسافرانشان را هم کمک میکنند تا به حال خوب برسند و فقط یک همسفر، حال همسفر دیگر را میفهمد. کنگره۶۰، تنها جای دنیاست که همه تو را دوست میدارند و تو را در آغوش گرمشان میفشارند و هیچ کسی تو را قضاوت بیمورد نمیکند. هفته همسفر را به تمام همسفرانی که با سختیهای فراوان، با بیقراریها، بیحوصلگیها و گوش به فرمان نبودنهای مسافرانشان، باز هم دست از تلاش و امید برنداشته و صبوری میکنند، تبریک میگویم و امیدوارم همیشه همراه و همسفر مسافرانشان بمانند و به رهایی و حال خوب برسند.
نویسنده: همسفر سکینه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پاکدشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
213