سلام دوستان کریم هستم یک مسافر
سلام بر تو ای کوه استقامت، رنج و سختیها. به درستی در این چند سالی که تخریب داشتم تمام ترکشهای این تخریب همچون زهری به کالبد تو فرو میرفت هرسال زخمی و زخمی تر از قبل میشدی؛ ولی تو با استقامت و صبوری که داشتی بعد از ترکهای متعددی که من داشتم که همگی نافرجام بود، باز نا امید نشدی وبه دنبال درمان من بودی که من را به زندگی ازدست رفته خود و فرزندانم بر گردانی و باز هم اگر از من چیزی ماند برای خودت برگردانی. چه روزها و چه شبهایی که گرسنه میخوابیدیم و اشک میریختی و به دنبال راهی برای نجاتم میگشتی؛ چون داشتی آب شدن عزیزت را ذره ذره میدیدی و من هم که خودم در یک دنیای دیگر سیر میکردم پردهای کلا روی من را گرفته بود و چیزی متوجه نبودم. چه روزها و شبهایی که پر بود از مشکلاتی که برایت درست کرده بودم اجتماعی، اقتصادی، مادی و معنوی. چه حرف های زهر آلودی که از طرف دوست و دشمن همچون تیری به تو وارد میشد. چه تنهاییهایی و چه احتیاجاتی که داشتی که همگی آنها را با صبر و شکیبایی سرکوب کردی.
1(2).gif)
شما برای من همچون مادری مهربان و همسری فداکار و پدری دلسوز بودی. من نمیدانم چطوری و کجا اینهمه فداکاری که در حق من را انجام دادی را جبران کنم ولی دوست داشتم همچون یوسفی بودم که تورا بر میگرداندم به جوانی و آن روزهایی که مصرف نمی کردم تا هر روز دور تو بگردم و به دستانت بوسه میزدم؛ چون تنها تو بودی که برایم ماندی و مثل شمعی آب میشدی. از خداوند فقط یک خواسته دارم که قبل از مردنم برای یک بار هم که شده فرصت جبران این زحمات را به من بدهد. این دل نوشته بازهم یک بخش کوچکی بود از زحمات شما همسفر دلسوز ومهربان از خداوند میخواهم که همیشه سالم و شاد باشی و کمال تشکر و سپاسگزاری را دارم که خداوند هر آنچه که لیاقتش را دارید به شما عنایت بفرماید. هفته همسفر را به همسفر خوبم تبریک میگویم.
دلنوشته مسافر کریم لژیون چهارم
تنظیم و ارسال :مسافر احمد
نمایندگی پاسارگاد شیراز
- تعداد بازدید از این مطلب :
64