«جلودار واقعی آن خداوندی است که ناممکنها را ممکن میکند.»
هفته همسفر بر تمامی همسفران کنگره۶۰، بهخصوص خانم آنی بزرگ که الگویی زیبا در عشق و استقامت هستند، مبارک باد.
یکی از مهمترین مسائلی که در فایل صوتی
«احساس همسفر»، از آن به عنوان بزرگترین نقص یک انسان یاد میشود، «ترس از آینده»است! عاملی که اجازه نمیدهد قامتها راست و قدمها استوار باشد و عشق و محبت، جایگاه خودش را بیابد. ایمان و باور قلبی به وجود لایتناهی خداوند، هر ناممکنی را ممکن خواهد کرد مشروط بر اینکه در جهت و بسوی بیداری در حرکت باشیم.
زندگی یک جریان است و از ابتدای خلقت تا به انتهایی که ناپیداست، بر اساس حس مشترک، انسانها به دور هم جمع میشوند.
چگونه است که یک همسفر، در ابتدا با کولهباری از رنج و ناکامی و احساسات متناقضی که گاهی حتی نسبت به آنها آگاهی ندارد، وارد کنگره شده و در ادامه با تلاش و دریافت آموزشها، تبدیل به بهترین پشتیبان و همدم برای مسافر خود میشود و در کنار او، خود نیز به ارتقاء میرسد؟
در طول سفر زندگی و یا سفر درمان که خود نیز بخش مهمی از سفر زندگی محسوب میشود همه چیز بستگی به حس فرد دارد که چگونه همسفری باشد؛ ممکن است در ابتدا تصور شود که احساس یک همسفر به مسافر خود و یا برعکس، کاملاً منطقی و مورد پذیرش است؛ اما با پیش رفتن هرچه بیشتر و رسیدن به شناخت نسبی از خود، این نگرش تا حد زیادی تغییر میکند و باز این هم بسته به میزان کاربردی کردن آموزشها و در مسافران و همسفران مختلف، متفاوت است.
همسفر، در قلب خود مهری نهفته دارد که سطح آنرا زنگار پوشانده است. اگر وجود یک همسفر در کنگره و مسیر درمان یک مسافر، تا این اندازه حائز اهمیت نبود؛ هرگز چنین نقش مهمی به وی داده نمیشد و سخنی از قدردانی از همسفر به میان نمیآمد.
بخش همسفران، از ابعاد قوی در کنگره۶۰ محسوب میگردد. همسفر، تنها به نقش همسری اطلاق نمیگردد؛ بلکه پدر و مادر ، خواهر، برادر و فرزندان نیز همسفران یک مسافر هستند. ناگفته نماند که هر فردی خودش، هم مسافر است و هم همسفر.
(تمام اعضای کنگره۶۰، همسفران یکدیگر هستند.) این، احساس است که سطح انرژی برای انجام یک عمل را تعیین میکند.
نوع ارتباط، رفتار، نگرش مسافر و همسفر را میزان تلاش برای پالایش و تصفیه این حسها و سوق دادن مسیر حس به سمت تعادل، تعیین میکند.
بنابراین، میزان دانش و آگاهی همسفر از علم اعتیاد و در ادامه، شناخت انسان و نیروهای بوجود آورنده و مؤثر در هستی، میتواند تا حد بسیار زیادی در پرورش این نقش، تعیین کننده باشد. هر نوع حسی، در انسان باقی است تا زمانیکه در آن تغییر ایجاد شود و با حس دیگری جایگزین گردد. با ورود به بعد دیگر و شروع زندگی دیگر؛ نیزحسها همچنان در ما باقی خواهند ماند.
در سیدی شمشیر در سنگ، استاد امین فرمودند: اگر جراحتی به قلب وارد شود ممکن است در حس، اختلال ایجاد شده و قلب تبدیل به سنگ شود و این جراحت زمانی التیام خواهد یافت که قلب، صاف و خالص شود تا بتوان آن زخم را مرهم نهاد و در واقع جبران خسارت کرد.
در اینجا سوالی مطرح میشود؛ آیا من به عنوان یک همسفر یا مسافر در مقابل اطرافیانم وظیفه و مسئولیتی دارم؟
پتانسیل و نیرویی که درون یک همسفر وجود دارد، میتواند جایگاه مهمی برای رشد خود و دیگران به وجود آورد.
همسفری که فکر میکند، هدف او خدمت به مسافرش میباشد؛ بیشتر در جهت آسیب به مسافر حرکت خواهد کرد تا درمان او.
حرکتهای عجولانه از روی ناآگاهی و بدون تفکر در مسئله درمان اعتیاد، هرگز کمک کننده نیست و بایستی برای آموزش، زمان را در نظر گرفت. برای مؤثر بودن در مسئله درمان اعتیاد، بایستی در ابتدا اعتیاد را به صورت یک علم، فرا گرفت و مانند کمکهای اولیه، همان قدر حساس و با دقت عمل کرد تا از سوی همسفر، آسیب وارد نشود.
فردی که باور دارد و میپذیرد که در مورد مسئله درمان اعتیاد چیزی نمیداند و به میزانی که لازم است، اطلاعات و آگاهی ندارد، حرکتهای عاقلانهتری خواهد داشت و حتی بهترین همسفر برای مسافر خود خواهد بود؛ زیرا تجسس در مورد مسافر و فرو رفتن در تاریکیهای او را رها کرده و در زمان مناسب، اقدام درست انجام میدهد. همانطور که آقای مهندس میفرمایند: گاهی عکسالعمل نشان ندادن، بهترین عکسالعمل است.
به تجربه ثابت شده است که ثروت، علم و تحصیلات دانشگاهی، نمیتواند یک مسافر را از دام اعتیاد رها کند و دانش اعتیاد، دانشی است که تاکنون به آن، چنانکه باید، پرداخته نشده است؛ اما سالهاست که در سیستم کنگره۶۰، با کمک فرد رها شده از دام اعتیاد به فرد در حال مصرف، در چهارچوب معین و قوانین مختص به خود، این درمان به سهولت انجام میگیرد.
قلب، جایگاه تمام حسهای درون و بیرون است. برای تشخیص و درک هر چیز بایستی به قلب خودمان نگاه کنیم و باز هم به قلب خود برگردیم. تخیل و تصور یک همسفر و مسافر در مورد یکدیگر، چگونگی سفر، روز رهایی و... خدمتگزار بودن آنها و نگرششان به زندگی، تأثیر شگرفی در نوع ادامه مسیر درمان دارد.
شاید تمام حسهای مسافر و همسفر با هم همنوا نباشند؛ اما کنگره۶۰ جایی است که تمام حسهای مشترک یکجا جمع شدهاند و این حسها در نهایت به یک جوی میرسند. زمانیکه محبت به مقدار لازم خود جاری نشود و یک همسفر نداند که کدام خواستهاش در کجای مسیر، منطقی و معقول است و در واقع بخشش و از خودگذشتگی نداشته باشد، این سفر، نمیتواند سفر پرباری باشد.
اگر انسان مانند یک درخت پربار باشد، خانواده، ریشه این درخت، محسوب میشود؛ مهم نیست که این درخت در چه بستری رشد کند و چه زمین حاصل خیزی داشته باشد اگر ریشه از خاک بیرون بیاید رشد این درخت منتفی است. در دوران تاریک اعتیاد، پیوندهای محبت بین اعضای خانواده، عموماً گسسته و یا در حال گسستن است؛ پس برای ترمیم و بازسازی حتی بهتر از قبل، بایستی هم در مسافر و هم همسفر، تصفیه و پالایش صورت گیرد تا کمکم هر دو به ساحل امن آرامش برسند.
یک همسفر خوب میتواند جایزه اسکار بهترین نقش مکمل را بگیرد و یک همسفر بد مسافر خود را از لب پرتگاه به داخل دره پرتاب کند. این هم بستگی به میزان دانایی و آگاهی فرد از علم اعتیاد، شناخت نیروهای درونی خود، تفکر و تجربه فرد و کاربردی کردن آموزشها دارد.
کنگره۶۰ بهترین فرصت را برای یک همسفر فراهم میکند تا قبل از آنکه از مسافرش انتظار تغییر داشته باشد، با نگاهی سالم و منطقی به موضوع عدم تعادل در اعتیاد و تخریبهای آن بنگرد و ابتدا خودش را به سلامت و کامیاب به سرمنزل مقصود برساند.
حال خوب یک همسفر و دانایی مؤثر او، میتواند به عنوان یک محور تلقی شده و یک خانواده را سر و سامان دهد؛ زیرا ساکنین آباد میتوانند ویرانهها را نیز احیا نمایند؛ اما دانش یک همسفر، نباید تبدیل به خودخواهی شود. علوم موجود در کنگره۶۰، مثلثهای متفاوتی را برای من میشکافد و من را با خود و جهان شگفتانگیز پیرامونم آشنا میکند. در هیچ کجای دنیا به این اندازه به تمام جنبههای مختلف زندگی توجه نشده است.
آموزش مفاهیمی؛ چون حقههای نفس، نیروهای بازدارنده ذهن، حس و تأثیر آن در درون و بیرون، مصداق همان باد مناسب است که نیاز به یک بادبادک باز ماهر دارد تا بتواند از آن بهرهمند شود. ممکن است یک همسفر در طول چند ماه و همسفر دیگر در مدت چند سال به درک و دانایی لازم از خود برسند و این بسته به میزان پذیرش و فرمانبری آنها دارد. اگر نور باشیم، یقین بدانیم که در نهایت، تلألو و درخشندگی این نور، اطرافمان را روشن خواهد کرد.
برای رسیدن به عظمت نور، بایستی از تاریکیها عبور کنیم و برای رسیدن به ساحل آرامش باید از طوفانهای سهمگینی که شاید در انتظارمان باشد بگذریم. آقای مهندس عزیز، روبرو شدن با سختیها و ظلمات را، نبرد با هیولا مینامند که تا با آن روبرو نشویم، قدرت نخواهیم یافت!همسفر ابتدا بایستی بداند که از چه مقدار دانش و آگاهی برخوردار است. در واقع مبدأ او کجاست؟ و اکنون در چه موقعیتی قرار دارد؟
همسفرانی که بیدار میشوند، در کنگره۶۰ به ارتقإ میرسند؛ زیرا مجذوب قدرت مطلق میشوند و خود را درگیر مسائل ضدارزشی که تنها اتلاف وقت و انرژی است، نخواهند کرد. آنان به نواختن موسیقی، انجام ورزش، آموختن هنر و ادامه تحصیل میپردازند و از هر جنبه، تواناییهای خود را از قوه به فعل میرسانند. بار دیگر، هفته همسفر را تبریک میگویم. همسفران در کنگره از جایگاه والایی برخوردار هستند. اگر در زندگی مسئولیتی دارند؛ بایستی بدون هیچ انتظاری باشد. در غیر این صورت اگر آنچه در مقابل انجام مسئولیت خویش انتظار دارند، با معیارهای ذهنشان یکی نباشد، تبدیل به انسانهای زودرنج و مضطرب خواهند شد.
حرمت یک همسفر، از هر جهت باید حفظ شود و این باعث برخوردهای محترم مسافران و همسفران در جلسات عمومی میشود. از آنجاییکه انرژی طیف دارد و مثل رنگین کمان است. شفاف بودن رنگ انرژی، نشان از حال خوب من همسفر دارد و اکنون در هر شرایطی از این طیف نوری باشم، ذرهای هستم که در ادامه به منبع نور خواهم رسید. حسهای منفی میتواند کانالهای جذب محبت را مسدود کند؛ اما ورود به دنیای روشنایی و آگاهیها، رودخانه محبت و عشق بین اعضا را جاری میکند.
هفته همسفر، هفته قدردانی مسافران از همسفران با پاکت و بیان جملهای محبت آمیز در کنار آن است. در کنگره محبت و احترام را میآموزیم. همان محبتی که جهان بر پایه آن استوار است. از ما همسفران قالب دیگری ساخته میشود تا بدانجا که با موفقیت در آزمون راهنمایی، میزان تلاش، تغییر و تبدیل خود را نظاره گر میشویم و به این درک میرسیم که در ابعاد مختلف در کنگره و بیرون از آن، موقعیت رشد برای ما فراهم میشود. گاهی یک همسفر، به مراتب، بیشتر از یک مسافر نیاز به آموزش دارد؛ زیرا این سوال پیش میآید که اگر رانندهای(مسافر) بدون تعادل و یا سرعت در جاده حرکت میکند؛ آیا فردی که در کنارش نشسته (همسفر)، رنج و اضطراب بیشتری را به دوش میکشد یا خود راننده؟ پس برای اینکه سفری بدون بحران و لذت از مسیر را تجربه کنیم؛ بایستی همسفرانی آگاه و هوشیار باشیم و بدانیم سفر زندگی هم سخت و هم سهل است. در اینجا باید گفت: «سبب مهم نیست، زیرا بیشترین علتها به خواست توانای مطلق صورت میگیرد.»
منبع: سیدیهای چهارشنبه، نقش همسفر، احساس همسفر و همسفر ۱،۲
نویسنده: راهنما همسفر فرشته (لژیون سوم)
رابطخبری: همسفر نفیسه رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون سوم)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون اول)
ویرایش: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوم) نگهبان سایت
ارسال: همسفر مهتاب رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی اندیشه
- تعداد بازدید از این مطلب :
174