ششمین جلسه از دوره پنجاه و هشتم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی پروین اعتصامی اراک، با استادی راهنما مسافر محمد، نگهبانی مسافر بهمن و دبیری مسافر علیرضا، با دستور جلسه «وادی یازدهم، چشمههای جوشان و رودهای خروشان، همه به بحر و اقیانوس میرسند» پنجشنبه ۴ دی ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷: ۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که در شعبه پروین اعتصامی حضور دارم. از آقای حمید سپاسگزارم که امروز منت گذاشتند و اجازه خدمت دادند. شعبه پروین اعتصامی حکم خانه پدری را برای من دارد، چون من اینجا درمان شدهام. همین شعبه خدمتگزار شدم و بعد از مدتی از این شعبه کوچ کردم و به شعبه دیگری رفتم و خیلی حس خوبی دارم که در خدمت شما هستم؛ و یک خدا قوت میگویم به آقا حبیب ایجنت محترم و مرزبانان عزیز و خدمتگزاران قسمت همسفران و هفته همسفر را به همسفران که بال پروازی برای مسافران شدند تبریک میگویم و امیدوارم که هفته آینده جشن خوبی برگزار کنیم.
راجع به دستور جلسه، در این هفته دو بار در موردش مشارکت کردیم و این موضوع تکرار در هفته باعث بیشتر فهمیدن دستور جلسه برای من میشود. چشمههای جوشان، رودهای خروشان به بحر و اقیانوس میرسند. الگو میگیریم از کتاب ۱۴ وادی عشق، پیرو صحبتهای آقای مهندس عزیز. چشمههای طبیعی که در دل طبیعت وجود دارند باید دو خصوصیت داشته باشند تا چشمه جوشان باشند؛ یکی منابع آبی ذخیره شده و یکی اختلاف پتانسیل که اگر این دو خصوصیت وجود داشته باشد به یک چشمه جوشان تبدیل میشود و در نهایت جاری میشود و به حرکت درمیآید و به رود خروشان تبدیل میشود؛ و برای ما انسانها هم همینجوری صدق میکند. انسان وقتی متولد میشود و آگاهی صحیح خودش را برای رشد و تکامل ذخیره میکند تا از یک مسیری شروع به حرکت کند و از آنها استفاده کند تا تبدیل به چشمه جوشان شود. ولی خب برای ما مصرفکنندگان سابق و افراد مصرفکننده، اول وادی آقای مهندس میگویند: «آنگاه که روشنایی آبستن تاریکی شد، شیطان نافرمانی کرد و تخم و دانه تاریکی را کاشت و در ما انسانها سرایت کرد.»
آقای مهندس در کتاب وادی میگویند خداوند جوری انسان را خلق کرده بود که قدرت اختیار داده و اختیارش هم محترم شمرده شد و شیطان هم نمیتوانست در مورد اختیار کاری انجام دهد، اختیار را نمیتوانست بگیرد، ولی گفت میتوانم از قوانینی که خداوند فرستاده تا انسانها از آن استفاده کنند و به رشد و تکامل برسند، آن قوانین را مخدوش کند؛ و آمد انسانها را از تعادل خارج کرد و ماها را با مواد مخدر، با الکل و انسانهای دیگر را با حسهای منفی و همین بیتعادلی باعث شد که ما از مسیر تکاملی خارج شویم و یک مسیر دیگری را در پیش بگیریم. آن چشمه وجودمان خشک شده و به گنداب تبدیل شد و چندین سال در تاریکی زندگی کردیم.
آن کسی هم که در تاریکی زندگی میکند مسیر پیش روی خود را نمیبیند و نمیتواند برای زندگی خودش تصمیم درست بگیرد و هیچ چیز واقعی را در زندگی خود نمیبیند؛ و خدا را شکر که ما با کنگره آشنا شدیم و یکجورهایی دعوت شدیم به کنگره. حالا به پیشینهمان ربط داشت و به هر چیزی که ربط داشت، این سعادت نصیبمان شد که به کنگره بیاییم؛ و دوباره باید آن چشمهی وجودی را راهاندازی کنیم و چشمههای جوشان شویم؛ و دقیقاً اینجا آقای مهندس عزیز فرمود: اگر میخواهیم چشمههای جوشان شویم، باید دقیقاً از طبیعت الگو بگیریم.
منابع ذخیره آب برای ما میشود منابع اطلاعاتی صحیح در پروسه آموزش و آن اختلاف پتانسیل و آن تغییر جایگاه، یا آن جهشی که باعث میشود ما انگیزه بگیریم و آن حرکتمان جریان پیدا کند و تبدیل شویم به آن رود خروشان و بتوانیم آن موانع و سختیها را از سر راه و سر مسیر زندگیمان برداریم؛ و ابتدا اشاره کردم به همسفرها و کسانی که همسفر آنها به کنگره میآید بهتر میتوانند این موانع را بردارند و دو چشمه جوشان و دو سطح آگاهی کمک میکنند به هم در مسیر؛ و در کنگره ما یک مثلث داریم به نام مثلث درمان اعتیاد که چگونه ما تبدیل به چشمههای جوشان شویم؛ و شیطان آمد و ابتدا از جسم انسان شروع کرد و آمد با مواد مخدر باعث شد ما بیتعادل شویم و در کنگره نیز دقیقاً ابتدای کار میآید مثلث درمان را رسم میکند. چشمههای درونی ما اگر میخواهد تبدیل به چشمههای جوشان شود، ما ابتدا باید آن سیستم درونیمان جوشش کند. ما در زمان گرفتاری مصرف مانند چشمهای بودیم که با سطل درونمان آب میریختند و از خودمان جوششی نداشتیم، اما در اینجا سیستمهای ما را توسط روش DST و با داروی OT در حال راهاندازی است و از خودش به جوشش درمیآید؛ و این وادیها و این منابع آموزشی در کنگره و جزوات جهانبینی و اینها همه کلیدواژه هستند که به ما اطلاعات و آگاهی میدهند، اما اگر به دید درستی به این قضیه نگاه کنیم میبینیم که همه مانند کلیدی هستند که ما را به رمز و راز رهایی و رفتن و جاری شدن هدایت میکنند؛ و از وادی اول دارد تفکر را به من یادآوری میکند و پشت سر هم دارد راه را به ما نشان میدهد تا برسد به وادی دهم که میگوید صفت گذشته در انسان صادق نیست وامید به ما میدهد که قرار نیست ما در گذشته همیشه بمانیم و یا ناامید بمانیم و انسان جاری است و میتواند خودش را تغییر دهد و تبدیل به چشمه جوشان و رود خروشان شود و آخرالامر به آن اقیانوس و مقصد نهایی برسد؛ که اقیانوس به معنای همان مقصد نهایی است و آن آرامش و سعادت و آن جایگاه والای انسانی است که قرار است همه ما به آن دست پیدا کنیم و بسته به آن خواستهای که ما داریم و هم آن آموزشهایی که ما میبینیم و آن برداشتی که از آنها داریم، باعث میشود چه کسی به مقصد برسد و چه کسی آن اختلاف پتانسیل و آن جهش جایگاه را برای خودش ایجاد کند؛ و بعضی اوقات ما میبینیم آن شخصی اختلاف پتانسیل را در مسیر مثبت برای خودش انجام دهد و به مقصد برسد و بعضی اوقات نه؛ آدمها برداشتی ندارند و آن منابع اطلاعاتی و آن منابعی که باید ذخیره کنند تا در مسیر راه توشه راهشان بشود جمعآوریشان نمیکنند و آن کوله خالی است و دستشان خالی است؛ و چون پشتوانهای ندارند تا یکجایی حرکت میکنند،
.jpg)
اما از یکجایی به بعد باز میمانند، چون انسانها برای اینکه به آن اقیانوس یا مقصد نهایی برسند لازمهاش این است که پشتوانه داشته باشند و آن ذخایر اطلاعاتی و دانایی آنها رشد کند؛ و یکسری از عزیزان میآیند و به رهایی میرسند و ادامه راه را به دنبال زندگیشان میروند و میگویند تا همینجا کفایت میکند، اما مسیر طولانی را نمیتوانند حرکت کنند و تا یکجایی میروند و به این خاطر که پشتوانهای ندارند میافتند؛ و خیلی دیدیم در این سالها سفر دوم واجب و الزامی است و کسی که وارد اینجا میشود چه مسافر و چه همسفر، برای اینکه به رهایی برسند الزامی است که سفر دوم آنها انجام شود، زیرا انسانها در مسیر خدمت است که پخته میشوند و قوی میشوند؛ و این موانعی که سر راه ما قرار گرفته و رود خروشان شدن الکی نیست، به سخن نیست و به عمل است. وقتی یک آبی در یک چالهای در جریان است، وقتی میخواهد تبدیل به چشمههای جوشان شود الکی نیست و خیلی باید قوی باشد؛ و این قوی بودن به حرف نیست و باید بمانی اینجا و خدمت کنی، در مسیر الهی و صراط مستقیم حرکت کنی تا هیچ مانعی نتواند جلوی راه ما را بگیرد.
و انشاءالله قدر این جایگاه خدمتی را که داریم بدانیم و قدر این صندلیهایی که در کنگره در اختیار ما قرار گرفته بدانیم و شاید همیشه در اختیارمان نباشد واقعاً؛ و انسانها اگر قدر جایگاهشان را ندانند یکجورهایی کفران نعمت است و اینجا را از دست خواهند داد؛ و میگویند شکر نعمت، نعمتت افزون کند و کسانی که قدر اینجا را نمیدانند، حالا احتمالاً شنیدهاید که آدمها فکر میکردند همینجوری داخل بهشت قرار گرفتهاند و همیشه در کنگره OT فراوان است و همهچیز هست، اما اگر قدر آن را ندانیم از ما گرفته خواهد شد؛ و این فرصتی که خداوند در اختیارمان قرار داده و خدمتگزاران عزیز دارند با عشق خدمت میکنند و کمک هم میکنند، همانطوری که خودشان آموزش میبینند به دیگران نیز آموزش میدهند و آن جایگاه و آن آرامش که خودشان در زندگی تجربه میکنند به دیگران نیز میدهند؛ و بهتر است قدرشان را بدانیم و ما هم در مسیر بمانیم و هم خودمان استفاده کنیم و به رهایی برسیم و هم بمانیم و خدمت کنیم تا این نعمت نصیب دیگران شود.
ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.
تایپ: مسافر امیر لژیون ۱۱ و مسافر حامد لژیون ۳
عکس تنظیم وارسال: مسافر مجید (لژیون سوم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
193