English Version
This Site Is Available In English

انسان دارای قدرت اختیار است و این توانایی محترم شمرده شده است. (نمایندگی شقایق قشم)

انسان دارای قدرت اختیار است و این توانایی محترم شمرده شده است. (نمایندگی شقایق قشم)

هفتمین جلسه از دورهٔ دوم کارگاه‌های آموزشی_ خصوصی خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی شقایق قشم، با استادی راهنما مسافر هورا، نگهبانی مسافر ندا و دبیری مسافر معصومه، با دستورجلسه «وادی یازدهم و تأثیر آن روی من»، روز چهارشنبه ۳ دی‌ماه ۱۴۰۴ در محل دانشگاه خوارزمی قشم، رأس ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

سلام دوستان، هورا هستم؛ یک مسافر.

خدا را شکر می‌کنم که بودن را تجربه می‌کنم و در کنگره در حال خدمت و آموزش هستم. دستور جلسه: «وادی یازدهم؛ چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس می‌رسند.» وادی‌ها در کنگره، قوانین هستی را به ما می‌آموزند و وادی یازدهم به زیبایی می‌گوید: روشنایی‌ها آبستن تاریکی بود؛ گویی این نقطهٔ سیاه و تاریک از دل روشنایی‌ها به وجود آمد تا خودش را آرام‌آرام گسترش بدهد و با نیروی مثبت و روشنایی نبرد کند تا بتواند انسان را با تمام توانش از مسیر اصلی خودش، یا همان صراط مستقیم، خارج کند.

انسان دارای قدرت اختیار است و این توانایی محترم شمرده شده است. نیروی تاریکی می‌داند که نمی‌تواند مستقیم اختیار را از انسان بگیرد، اما می‌تواند او را دعوت کند و در ذهن، با القا و الهام و اندیشهٔ منفی، نبرد درونی ایجاد کند. ولی در نهایت انسان اختیار دارد که بین الهامات منفی و مثبت تصمیم بگیرد و یکی را انتخاب کند. از آنجایی‌ که ما انسان‌ها در جهان مادی زندگی می‌کنیم، ماده و مادیات کلیدی‌ترین موضوع انسان است و اگر انسان بر مادیات سوار باشد، نیمی از قدرت تاریکی و اهریمن را شکست داده است؛ مثل کسانی که در لژیون سردار شرکت می‌کنند یا دنور، پهلوان و نشانِ در بی‌نشان می‌شوند.

تعادل، قانون است. نیروهای منفی می‌خواهند با افراط و تفریط، قوانین را به هم بریزند. مهلک‌ترین و خطرناک‌ترین ابزار نیروی تاریکی، جادوی هفت‌رنگ مواد مخدر و خمر است. خمر یعنی پوشش؛ یعنی اجازهٔ دیدن و شنیدن حقیقت به ما داده نشود و قدرت تشخیص از انسان گرفته شود. در انتهای داستان می‌گوید: خداوند داناست، تواناست و حکیم است. هدف از نیروهای منفی چیست؟! نیروهای اضداد برای وجود هستی لازم هستند و طراحی شده‌اند تا انسان با قرار گرفتن در زمین و اجرای قوانین هستی، آن‌ها را به نیروی مکمل تبدیل کند و بتواند مسیر را با عقل سالم، حس سالم و عشق سالم طی نماید و ارتقا یابد.

نکتهٔ مهم دیگر در این وادی، چشمه‌های جوشان و رود خروشان است. انسان برای اینکه همانند چشمهٔ جوشان باشد و تبدیل به رود خروشان گردد، نیاز به دو ویژگی دارد: ۱. منبع آب: در انسان، منبع اطلاعات صحیح در مسیر دانایی است؛ آموزش‌هایی که با نوشتن سی‌دی دریافت می‌کنیم و با وصل بودن به منبع آموزشی‌مان. ۲. اختلاف پتانسیل درونی و بیرونی برای کسب انرژی: مصداق آن در انسان، کسانی هستند که در کنگره، در طول مسیر درمان (سفر اول، سفر دوم و …) با خدمت و آموزش، تغییر جایگاه می‌دهند و داوطلبانه در حال بازپرداخت هستند و مدام در حال جوشش، پویایی و شعف درونی به سر می‌برند.

سخنان استاد در مورد تولد یک‌سال رهایی خانم معصومه:

تولد یک‌سال رهایی خانم معصومه را به خودشان و خانوادهٔ محترمشان تبریک می‌گویم. خوشحالم که توانستم این روز را ببینم. این دستور جلسه بسیار با جشن ایشان هماهنگی دارد. خانم معصومه زمانی که به کنگره آمدند، حالشان خیلی بد بود؛ اصلاً نمی‌توانستند حرف بزنند و تا چندین ماه حتی هنگام صحبت کردن گریه می‌کردند. مشارکت از روی نوشته هم برایشان سخت بود. ولی اکنون واقعاً تبدیل شده‌اند به چشمهٔ جوشان و با خدمتِ صادقانه، بازپرداخت و زکات سلامتی خودشان را می‌دهند. از صفات خوبشان اگر بخواهم بگویم؛ بسیار مؤدب، محترم، باوقار و صبور بودند و هستند. در طول مسیر «چشم» می‌گفتند و نتیجه‌اش را اکنون می‌بینند. تلاش کردند و برای مرزبانی انتخاب شدند. از ایشان راضی‌ام و به ایشان تبریک می‌گویم. همسفرشان، خانم مریم، واقعاً بالِ پرواز مسافرشان بودند و بسیار عالی حمایت کردند. به ایشان هم تبریک می‌گویم.

اعلام سفر مسافر معصومه:

نام راهنما: خانم هورا _ آنتی‌اکس مصرفی: متادون _ مدت سفر: ۱۱ ماه و ۲۸ روز _ روش درمان: DST _ داروی درمان: OT _ مدت رهایی: یک سال و یک ماه _ رشتهٔ ورزشی: بدمینتون

اعلام سفر نیکوتین:

نام راهنما: خانم هورا _ مدت سفر: ۱۰ ماه و ۷ روز _ روش درمان: DST _ داروی درمان: آدامس نیکوتین _ مدت رهایی: یک سال و یک ماه

پیام تولد یک‌سال رهایی مسافر معصومه:

خانم معصومه،
هرقدر به رحمت الهی نزدیک بشوید، شناخت خویش را تکامل خواهید بخشید. با خدمت، به بالاترین نقطه صعود خواهید کرد.
اولین سالگرد پرشگون باد.

خواسته‌های مسافر معصومه در تولد یک‌سال رهایی:

خواستهٔ اول: دانش کنگره به مردمان عزیز سرزمینم در بند اعتیاد و تمام انسان‌های خواستار رهایی در جهان برسد و به حال خوش دست یابند.
خواستهٔ دوم: را در دلم می‌گویم.

صحبت‌های مسافر معصومه:

خدا را شکر می‌کنم که توانستم این جایگاه را تجربه کنم. امروز روز بسیار عزیز و ارزشمندی برایم است. در سن بسیار پایین وارد ازدواج شدم و به‌خاطر عدم آموزش صحیح و دچار شدن همسرم به بیماری اعتیاد، من هم به همراهش به تاریکی عمیق‌تری رفتم. در طول این زمان بسیار اذیت شدم. خودم را دوست نداشتم و همیشه غم سنگینی را در وجودم با خود حمل می‌کردم. تغییر و رشد را همیشه دوست داشتم، اما راه درست برایم نبود که بتوانم اعتیادم را درمان و خودم را تغییر دهم. هر لحظه خدا را شاکرم که در نهایت، با اتفاقاتی در زندگی‌ام و به‌واسطهٔ آن‌ها، مسیر کنگره برایم نمایان شد. راهنمای عزیزم، خانم هورا، ذره‌ذره به من یاد دادند که باید خودم را در هر شرایط و جایگاهی دوست داشته باشم، از داشته‌هایم مراقبت کنم، همیشه قدر داشته‌هایم را بدانم و برای رشد، تلاش و حرکت کنم. قبل از ورودم به کنگره، مرده‌ای متحرک بودم؛ نمی‌توانستم به‌درستی وجود و حضور عزیزانم، به‌خصوص فرزندانم را ببینم. اما اکنون دوست‌داشتن و عشق ورزیدنِ بدون بازگشت را دارم یاد می‌گیرم و عاشقانه دوستشان دارم. تمام این احساسات ناب را مدیون وجود آقای مهندس، خدمتگزاران با عشق خانوادهٔ کنگره ۶۰ و به‌ویژه راهنمای عزیزم هستم. آرزوی سلامتی و طول عمر برایشان دارم.

خواستهٔ همسفر مریم:

خواستهٔ اول: سلامتی آقای مهندس و طول عمر برای ایشان تا بتوانند به کشفیات بیشتری برسند و خدمت بیشتری به انسان‌ها گردد.
خواستهٔ دوم: راه و مسیر کنگره برای انسان‌های دردمند و خواستار رهایی باز شود.

صحبت‌های همسفر مریم، خواهر مسافر معصومه:

بابت این روز، از خداوند و راهنمای عزیزم، خانم هورا، بسیار سپاسگزارم. زمانی که به کنگره آمدم، با خود می‌گفتم هرچه راهنمایم بگوید «چشم» می‌گویم و دوست داشتم راه و مسیر برایم باز شود. پس از مدتی کوتاه، با دیدن افرادی که به توانایی بالاتری دست پیدا کرده بودند و در حال خدمت کردن بودند، احساس ترس و نگرانی در درونم به وجود آمد و با خود می‌گفتم فقط برای مدتی در کنگره می‌توانم بمانم؛ چون انسانی کاملاً تک‌بعدی بودم. همیشه جمله‌ای از صحبت‌های خانم هورا را که همان وادی هشتم است، برای خود یادآور می‌شدم: «با حرکت، راه نمایان می‌شود.» اکنون با ماندن در کنگره با بسیاری از ترس‌هایم در زندگی روبه‌رو شدم و آن‌ها را پشت سر گذاشتم. دوست‌داشتن حقیقی را در چشمان زیبا و نگاه خانم هورا یاد گرفتم. رهایی خواهرم را به ایشان تبریک می‌گویم و از اینکه در جایگاه مرزبانی خدمت می‌کنند و آموزش می‌گیرند، بسیار خوشحال هستم.

صحبت‌های همسفر ماریا، دختر مسافر معصومه:

تولد یک‌سال رهایی مادرم را به ایشان تبریک می‌گویم. تغییرات زیادی در درون و زندگی مادرم ایجاد شده است. در طول سال‌هایی که ما با هم زندگی کرده‌ایم، هیچ‌گاه مادرم را به اندازهٔ این دو سالی که به کنگره آمده است، خوشحال ندیده‌ام. مادرم سبک زندگی‌اش به‌طورکل تغییر کرده و در زندگی‌اش نظم و ترتیب به وجود آمده است. خیلی خوشحالم که شاهد این اتفاق بزرگ هستم و مادرم از هر ثروت و هدیه‌ای برای من و برادرم باارزش‌تر است. از خانم هورا بسیار سپاسگزار هستم که از تهران به قشم هجرت کردند و ما توانستیم این نعمت را دریافت کنیم و خوشحالم که ایشان را شناختم.

گردآوری و تایپ: مسافر معصومه _ لژیون یکم _ نمایندگی شقایق قشم
عکس: مسافر مریم _ لژیون یکم _ نمایندگی شقایق قشم
بازبینی و ارسال: همسفر سولماز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .