میخواهم از حس زیبایی که لحظه ورود به کنگره داشتم، بنویسم. قبل از ورود به این مکان مقدس، همه وجودم پر از استرس و نگرانی بود و بیاختیار اشکهایم روان میشد. در درونم حسی به من میگفت: آیا اینجا حال مسافرت خوب میشود؟
وقتی دیدم همه مثل من یک مصرفکننده دارند، دلم محکم شد و آرام گرفت. امیدوار شدم و با خود گفتم: این همان جایی است که باید میآمدی. روز ورودم، تولد یکی از مسافران بود. من بهترین حس دنیا را داشتم. اسم آن مسافر نیز با مسافر خودم یکی بود. همه نگرانیها، استرسها و خستگیهایم تمام شد و به خود افتخار کردم که در چنین جایی هستم. مسافرم چند سال در ظلمت و تاریکی قرار داشت و از این وضعیت خسته شده بود تا اینکه از طریق یکی از دوستانش که یک سال به رهایی رسیده بود، به کنگره دعوت شد.
در این مکان مقدس، انسان خود را پیدا میکند و به جهانبینی، بخشش، گذشت، تجربه و صداقت میرسد. خدای مهربان را شاکر هستم که همه جا من را مورد لطف خودش قرار داده است. از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان کمال تشکر را دارم و همیشه در همه جا دعاگویشان هستم که چنین مکان مقدسی را بنا کردند تا ما در آن رشد کنیم و به صراط مستقیم برسیم. هر وقت به این مکان مقدس میآیم از اعماق وجود آرزو میکنم هر شخصی در دام اعتیاد است به این مکان بیاید و بهره خوبی بگیرد. به نظر من خداوند در بدترین لحظهها، بهترین راه را به ما نشان میدهد؛ البته اگر خود به آن ایمان داشته باشیم. از تمام خدمتگزاران کنگره۶۰ که هر لحظه و هر جا بیوقفه تلاش میکنند و زحمت میکشند، تشکر میکنم و برای همه آرزوی تندرستی و سلامتی میکنم.
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون هفدهم)
رابط خبری: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون هفدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر طیبه (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
139