English Version
This Site Is Available In English

اما همسفرم ایستاد

اما همسفرم ایستاد

جلسه‌ هفتم از دوره‌ هفتاد و دوم کارگاه‌های آموزشی عمومی نمایندگی حکیم هیدجی با استادی مسافر نادر، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر حمزه با دستور جلسه‌‌ «هفته همسفر» روز پنجشنبه ۴ دی ماه ١۴٠۴  ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.



خلاصه سخنان استاد: سلام دوستان، نادر هستم، یک مسافر.
می‌خواهم چند کلمه‌ای در مورد جشن همسفر و به‌ خصوص همسفر خودم صحبت کنم. من حدود چهار پنج سال است که کنگره می‌آیم؛ البته سفر فعلی‌ام حدود یک سال و دو ماه است. اوایل خوب نمی‌آمدم، درست نمی‌آمدم، اما همسفر من واقعاً کنارم بود و هنوز هم هست. خیلی اذیتش کردم، واقعاً خیلی اذیتش کردم. الان که فکر می‌کنم می‌بینم آن روزها پر از درد و رنج بود.
یادم هست می‌آمدم کنگره، همسفرم را می‌گذاشتم اینجا و خودم می‌رفتم داخل ماشین مصرف می‌کردم. بعد هم به همسفرم می‌گفتم نه بابا، ول کن، من درست شدم! دو بار هم برای رهایی رفتم ولی نشد؛ چون از اول پایه‌های من کج بود، درست سفر نمی‌آمدم. راه را اشتباه می‌رفتم و آن چیزی که اسمش رهایی است واقعاً اتفاق نمی‌افتاد.
اما همسفرم ایستاد. یک روز گفت اگر ده سال هم طول بکشد، باید بروی و درمان شوی و درست شوی. خدا را شکر می‌کنم که آن اتفاق افتاد؛ آمدم، ماندم، آموزش گرفتم و درمان شدم. الان خدا را شکر حالم خوب است، زندگی‌ام خوب است. وقتی از همسفرم صحبت می‌کنم بغضم می‌گیرد؛ همسرم برای من خیلی عزیز است و بابت داشتنش شکرگزار خدا هستم.
از آقا ناصر عزیز تشکر می‌کنم؛ واقعاً هر چه دارم از ایشان دارم که من را قبول کردند و راه را به من نشان دادند. شکر خدا امروز به یک حال خوش رسیده‌ام. همیشه از بچه‌های سفر دوم می‌شنیدم که می‌گفتند «حال خوش»، ولی نمی‌دانستم یعنی چه؛ الان که تجربه‌اش کردم می‌فهمم.
امیدوارم همه سفر اولی‌هایی که الان در حال درمان هستند و آن‌هایی که تازه وارد می‌شوند، با درست آمدن و درست سفر کردن، به این حال خوش برسند. اگر کسی مثل من سه چهار سال درجا می‌زند، ناامید نشود؛ آخرش می‌شود، اگر بماند و آموزش بگیرد.
از خدا می‌خواهم به من قوت بدهد که همیشه در کنگره ۶۰ بمانم و خدمتگزار باشم. خدمت کردن در کنگره حال و هوای عجیبی دارد. یکشنبه‌ها که می‌آیم و خدمت می‌کنم، حالم بهتر و بهتر می‌شود. امیدوارم بتوانم همیشه خدمتگزار کنگره بمانم و به کسانی که مثل روزیِ من درمانده بودند، کمک کنم.
ممنونم که به صحبت‌های من گوش دادید.



اعلام رهایی و آغاز سفر دومی مسافر حسن‌رضا توسط راهنمای محترم مسافر روح اله از لژیون پنجم

اعلام رهایی و آغاز سفر دومی مسافر مرتضی توسط راهنمای محترم مسافر حسین از لژیون یازدهم

اعلام رهایی نیکوتین مسافر علی توسط راهنمای محترم مسافر وحید از لژیون ویلیام

اعلام رهایی و آغاز سفر دومی مسافر رسول توسط راهنمای محترم مسافر حسین از لژیون پانزدهم

مرزبان محترم کشیک: مسافر علیرضا

صدابردار: مسافر مجید
عکاس: مسافر صفر 
تایپ: مسافر رسول
ثبت: مسافر مهدی

مسافران و همسفران نمـــایندگــــی حکـــــیم هــــیدجـــــی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .