سیزدهمین جلسه از دوره پنجم از جلسات لژیون سردار با دستور جلسه «وادی یازدهم، چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند.» به استادی همسفر فرشته و نگهبانی راهنمای تازهواردین پهلوان همسفر سمیه و دبیری همسفر مهین روز سهشنبه ۲ دیماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار کرد.
.jpeg)
خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان جلسه پهلوان همسفر سمیه سپاسگزارم استادی جلسه را به من واگذار کردند تا در این جایگاه آموزش بگیرم. وادی یازدهم «چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند.» این دستور جلسه میخواهد تشریح الگوی طبیعت را به ما بگوید. حالا به چه صورتی است را الان توضیح میدهم. از ابتدا که وارد کنگره میشویم در درون خود یکسری خرابیها و درماندگیها داریم. طوری بود که از همه جا مستأصل بودیم که راه درست را برای درمان عزیزانمان پیدا کنیم. از وادی یک شروع کردیم و متوجه شدیم که با تفکر ساختارها آغاز میشود؛ یعنی هر کار که بخواهیم انجام دهیم اول باید تفکر کنیم. بعد مسئولیت کارهایی را که انجام میدهیم به عهده بگیریم و خلقت ما بیهوده نبوده است. راه برای ما پیدا و نمایان شد یکسری فرامین را آموزش گرفتیم؛ مثلاً از ضدارزشها دوری کنیم و به سمت ارزشها برویم و صفتهای گذشته ما چه صفت خوب و چه صفت بد ثابت نیستند که تا آخر عمر آنها را با خود یدک بکشیم. همانطور که آقای مهندس میفرمایند؛ اگر در قعر جهنم باشی میتوان تغییر کنی و به طبقات بالاتر بهشت بروی. منظور این است که اگر من در دنیای ذهن و فکر خودم دچار درهم ریختگی باشم باز هم میتوانم خودم را تغییر بدم و به سمت نور بروم.
چشمه باید دو تا ویژگی داشته باشد؛ یکی اینکه منبع آب فراوان داشته باشد و اینکه منبع در ارتفاع قرار داشته باشد تا بتواند اختلاف ارتفاع فشار و جوشش و حرکت را در چشمه ایجاد کند و چشمه در مسیر خود که بخواهد به اقیانوس برسد موانعی که در سر راهش قرار دارد را کنار میزند و رد میشود. اگر ما در مسیری که در حال حرکت هستیم فرامین را اطاعت و اجرا کنیم، میتوانیم مسیر و زندگی لذتبخشی داشته باشیم و تجربه کنیم. اگر به سمت ضدارزشها برویم و مشکلاتی برای ما پیش بیاید مشخص است که از مسیر خود خارج شدهایم. آقای مهندس چشمه را به درون و جسم انسان تشبیه میکنند. وقتی وارد کنگره میشویم، اگر بتوانیم دانایی و آگاهی و اطلاعات خود را بالا ببریم مثل این است که منبع آب چشمه را زیاد میکنیم. داشتن آگاهیها و دانایی و یاد گرفتن قوانین یک ویژگی برای ما است. حال چگونه به جوشش در میآییم؟ اگر در مسیر حرکت قوانین را اجرا کنیم از سمت ضدارزشها حرکت کنیم، به سمت ارزشها برویم، میتوانیم انرژی یا پتانسیل درون و بیرون را به حرکت در بیاوریم. مسیر را ادامه بدهیم و موانعی را که سر راه ما است را کنار بزنیم.
مصرفکنندهها سه گروه هستند؛ گروهی نامزد اعتیاد هستند، گروهی مصرفکننده دائمی هستند و گروهی خواستار رهایی هستند که چه مسافر و چه همسفر دلش میخواهد که از دل تاریکی بیرون بیاید. از ضدارزشهایی که عمری با آنها زندگی کرده است بخواهد بیرون بیاید، دارای این پتانسیل هستند که تبدیل به چشمه جوشان بشوند. ما با عقل سالم، عمل سالم، ایمان سالم، حس سالم و عشق سالم میتوانیم این مسیر را خیلی به راحتی طی کنیم و از ضدارزشها به سمت ارزشها برویم. گرفتن این انرژی به این بستگی دارد که ما چگونه این مسیر را طی میکنیم. نیروی منفی چون حالت مکمل را در درون ما دارد هم بستگی به خواسته نفس ما دارد، اگر به سمت ضدارزشها حرکت کنیم نیروی منفی حالت تخریبی پیدا میکند؛ حتی خود و اطرافیان را نیز از بین میبرد؛ ولی اگر به سمت ارزشها حرکت کنیم از سمت تاریکیها به سمت ارزشها حرکت کنیم و فرامین را انجام بدهیم، نیروی ما چند برابر میشود و باعث میشود که به رود خروشان تبدیل شویم. خدمت کردن گزینهای است که میتواند ما را تشویق کند که به سمت ارزشها برویم. از خدمتهای کوچک میتوانیم شروع کنیم. تکامل و پیشرفت در جمع صورت میگیرد. در همه کارها شرکت میکنیم، نظافت و شستشو و … باعث میشود که از حالت سکون خارج شویم و در حرکت قرار میگیریم و در پایان به تعادلی که مدنظر آقای مهندس و متد کار ایشان است میرویم.
اگر بخواهم این دستور جلسه را به لژیون سردار ربط بدهم، من که قبل از کنگره مستأصل بودم مسافرم چگونه به درمان برسد، همه راه را امتحان کرده بودم که بتوانم او را به درمان برسانم و آرامش خیال داشته باشم، الان که راه پیدا شده و من به اینجا آمدهام؛ پس باید قدردان این مکان و جایگاهی که پیدا کردهام باشم. خیلیها خواهر یا مادر هستند؛ ولی نمیتوانند به اینجا بیایند راه را پیدا نکردند. حالا من که راه را پیدا کردم و به اینجا آمدم باید قدردان این جایگاه باشم. چگونه قدردان باشم و چگونه آن جوشش را داشته باشم و حرکت کنم و به دیگران انتقال بدهم؟ چگونه شادی خودم را با دیگران شریک و سهیم باشم؟ در لژیون سردار، عضو سردار یا دنور یا پهلوان بشوم. یک نوع قدردانی و تعادل است که میتوانم داشته باشم و مسیر را برای بقیه ثابت نگه دارم و با این کار میتوانم اینجا را همیشگی داشته باشم و کسانی که بعد از من میخواهند به اینجا بیایند، این مسیر این جایگاه امن برای همه آنها باشد. با عقل سالم و عمل سالم خود میتوانم حس خوب را با همه شریک باشم، بتوانم این جوشش را هم در خودم و هم در دیگران به وجود بیاورم. از اینکه به صحبتهای من توجه کردید متشکرم.
.jpeg)
تایپیست: راهنمای تازهواردین همسفر فروزان
عکاس: همسفر بتول رهجوی راهنما همسفر نازنین (لژیون یازدهم)
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رودهن
- تعداد بازدید از این مطلب :
143