«چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند.»
این وادی درباره حرکت، پویایی و رسیدن به مقصدی والا از طریق تلاش و جاریبودن در مسیر درست زندگی کردن است. چشمه و رود، نماد انسانهایی است که در مسیر رشد و دانایی حرکت میکنند، مانند چشمههای جوشان و رودهای خروشان که سرانجام به اقیانوس حقیقت و آرامش میرسند. اهریمن تنها از طریق «وسوسه و القاء» میتواند انسان را از مسیر ارزشها منحرف کند؛ اما اختیار انسان محفوظ است و دانایی، انسان را در مسیر ارزشها نگه میدارد.
عواملی مانند موادمخدر که عقل و اندیشه انسان را میپوشاند و او را از تشخیص خوب و بد باز میدارد، انسان را به فاضلابهای خروشان تبدیل میکنند و پیام اصلی این وادی این است که، انسان باید با حرکت، تلاش و جاریبودن در مسیر دانایی و ارزشها، خود را از تاریکیها رها کرده و بهسمت روشناییها و آرامش برساند. هر انسانی وقتی راکد باشد و هیچ تلاش و حرکتی برای پویایی و ارتقاء خود نداشته باشد حتما به فاضلاب تبدیل میشود و تجربه شخصی من از این وادی این است که هر موقع حتی یک کلمه هم که آموزش میگیرم مانند انسانی که دوباره متولد شده حال خیلی خوبی دارم و همین امر باعث شد که پس از چند سال فاصله گرفتن از تحصیل، وارد دانشگاه شوم، بهنظر من وقتی انسان در جهت دانایی حرکت نکند هر لحظه افکار و اندیشهاش از زبالههایی پر میشود که هم خود شخص و هم دیگران را آزار می دهد.
چشمهای باش نه مرداب خاموش و در دل تاریکیها، نوری است که فقط دلهای جوشان آن را میبینند و من چشمهای کوچک بودم در دل کوهستانی سرد و خاموش که کسی صدایم را نمیشنید، کسی به جوشش آرامم دل نمیداد؛ اما در من، شوقی بود آن هم شوق رسیدن، جاری شدن و شوق یکیشدن با اقیانوس و وادی یازدهم به من آموخت که اگر بجوشم، حرکت کنم، اگر از سنگها نترسم، رود خواهم شد و رود، هرچقدر هم که پیچ بخورد و درهها و صخرهها سد راهش شوند، سرانجام به دریا میرسد.
من یاد گرفتم که سکون، مرداب میسازد و مرداب، بوی مرگ میدهد؛ اما جوشش خود زندگی است، اگر کسی نباشد که تو را تحسین کند، حتی اگر مسیر تو دشوار باشد، باید جاری باشی، چون در دل این حرکت، نجات نهفته است. وادی یازدهم به من آموخت که اگر میخواهی به آرامش برسی، باید از دل طوفان عبور کنی و جاری شوی، باید ببخشی، بپذیری و بگذری اکنون من دیگر آن چشمه خاموش نیستم؛ بلکه من رودی شدهام با تمام زخمهایم، با تمام سنگهایی که بر سر راهم بودند و با تمام پیچ و خمها؛ اما هنوز میجوشم، هنوز میگذرم و میدانم که مقصد من اقیانوس است و من به این دیدگاه رسیدهام که راه بنبستی نیست و حتما مسیری برای پیداکردن وجود دارد، بهخاطر همین همیشه آرام و راضی به رضای پروردگارم هستم و میدانم که اگر سنگ یا مشکلی سد راه و مانع رسیدن من است، باید پتانسیل خود را قویتر کنم و با تلاشهای کوچک؛ اما پیدرپی موفقیت در این کار میسر میشود.
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون دوم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما فریبا (لژیوم دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون چهارم) دبیر دوم سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
210