English Version
This Site Is Available In English

بخشیدن از قلب آغاز می‌شود

بخشیدن از قلب آغاز می‌شود

وقتی وارد لژیون سردار شدم، انگار قدم گذاشتم به دنیایی که بوی عشق می‌داد؛ دنیایی که در آن حساب‌ها با پول نوشته نمی‌شود، بلکه با ایمان معنا پیدا می‌کند. در آغاز فکر می‌کردم سردار شدن یعنی فقط بخشیدن، اما خیلی زود فهمیدم پیش از بخششِ مادی، باید خودت را بسازی؛ باید دلت را بزرگ کنی، باید دستت را باز کنی پیش از آن‌ که جیبت را باز کنی و باید نور را باور داشته باشی، حتی اگر هنوز در تاریکی قدم برمی‌داری.

لژیون سردار برایم به مدرسه‌ عشق تبدیل شد؛ جایی که آموختم توانستن ارزشمندتر از داشتن است و بخشیدن از قلب آغاز می‌شود، نه از حساب بانکی. هر بار که در لژیون می‌نشینم، حس می‌کنم روحم بزرگتر از دیروز شده است؛ انگار نیرویی آرام اما استوار درونم می‌گوید: تو هم می‌توانی بسازی، می‌توانی چراغ خانه‌ای را روشن کنی، می‌توانی مسیر زندگی انسانی را تغییر دهی و... این قدرت، با هیچ‌چیز قابل مقایسه نیست.

گاهی در سکوت لژیون، بی‌آنکه بفهمم، چشمانم خیس می‌شود؛ نه از غم، بلکه از شوق اینکه خداوند مرا لایق دانسته تا ببخشم. لژیون سردار یعنی سرشار از احساس خوب؛ یعنی فهمیدن اینکه کمک‌ کردن یک عمل گذرا نیست، بلکه یک شیوه‌‌ی زندگی‌ است.

هر قولی که می‌دهم، حس می‌کنم قطره‌ای از دریای بخشش می‌شوم؛ قطره‌ای کوچک اما پیوسته به دریا. لژیون سردار چشمانم را به چیزهایی باز کرد که پیش از آن نمی‌دیدم. فهمیدم عشق فقط گفتن نیست، بلکه عمل‌کردن است.

فهمیدم بخشش انسان را سبک می‌کند؛ سبک همانند پروانه‌ای که تازه بال گرفته است. من در هر ماه و هر جلسه، حس می‌کنم اوج می‌گیرم؛ دیگر فقط برای خودم زندگی نمی‌کنم، برای ساختن زندگی‌ها زندگی می‌کنم و این حس، زیباترین حس جهان است؛ اینکه می‌توانی با حرکتی ساده آینده‌ای را نجات دهی، اینکه حس کنی خدا از تو راضی است و بدانی مسیری که می‌روی ارزش دارد.

در این راه آموختم که بزرگ شدن با پول نیست، با روح است؛ بخشش دارایی را کم نمی‌کند، برکت را افزون می‌کند و عشق هر جا خرج شود، هزار برابر بازمی‌گردد. هر جلسه که به پایان می‌رسد، احساس می‌کنم یک قدم به نور نزدیک‌تر شده‌ام.

قدمی به سوی آرامش، قدمی به سوی معرفت و این قدم‌ها را مدیون شوری هستم که لژیون سردار در دلم روشن کرده است؛ شوری که نجوا می‌کند: تا می‌توانی ببخش، تا می‌توانی روشن کن، تا می‌توانی انسان باش و همین، بزرگترین افتخار زندگی من است.

نویسنده: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون یکم)
ویرایش و ارسال: همسفر فرنوش رهجوی راهنما همسفر مهین ( لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی حکیم هیدجی 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .