سیزدهمین جلسه از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی ابوریحان با استادی همسفر مریم، نگهبانی پهلوان همسفر معصومه و دبیری همسفر منصوره با دستور جلسه وادی یازدهم (چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند.) روز سهشنبه 2 دی ماه 1404 ساعت 14:45 برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:
چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند. این دستور جلسه ارتباط عمیقی با لژیون سردار دارد. تمام وادیها کلیدی هستند برای باز کردن گرههایمان تا بدانیم چگونه مشکلاتمان را حل کنیم. وادیها، تفکر درست و درست زندگی کردن را به ما یاد میدهند. به مسافرم گفتم: خدا را شکر در مکانی هستیم و در سیستمی هستیم؛ که ما را در مسیر درست نگه میدارد و منحرف نمیشویم؛ و از این بابت خدا را شکر میکنم؛ چون دنیا بیرون با جهان اینجا خیلی فرق میکند. وادی دهم به من میگوید: میتوانی گذشته را تغییر دهی؛ به شرط اینکه اول قبولش کنی تا بتوانی تغییرش دهی. مثلث جهالت را در نظر بگیریم؛ تمام اضلاع و تمام زیر مجموعههای آن مانند: منیت، حسادت، بدخواهی، قضاوت و حتی مصرف سیگار و قلیان در من میتواند صفت زشت و تاریکی باشد. من آنها را پذیرفتم و درصدد حل آن هم بر آمدم. حالا وادی یازدهم به من میگوید: باید مثل چشمه جوشان به حرکت دربیای و این کار را دائم ادامه دهی. در مسیر خوبیها و آموزشهایی که از کنگره میگیرم، به رودهای خروشان تبدیل میشویم و در نهایت به بحر و اقیانوس که مقصد همگی ما هست، میرسیم. پس اگر من میخواهم اوج بگیرم باید آموزشها را کاربردی کنم. باید زکات آن چیزی را که به من داده شدهاست، پرداخت کنم؛ وگرنه مثل یک مرداب ثابت میمانم. باید حرکت کرد و دائم به خودمان انرژی دهیم و تغییر جایگاه دهیم. زمانی که من در کنگره خدمت میکنم، یک انرژی به من داده میشود؛ همانطور که گفتند نباید یک انرژی ثابت بماند؛ پس من آن را باید تکرار کنم تا به رود خروشان تبدیل شوم. موانعی هم در سر راه وجود دارد و همیشه راه آسان نیست؛ اما اگر رود خروشان باشیم میتوانیم موانع را از سر راه کنار بزنیم.
خدمت و بخشش در لژیون سردار در زندگی به من کمک کرده است و معجزات آن را در زندگیام دیدهام و به اندک دارایی که خود شخص من دارم؛ برکت بخشید؛ چرا؟ چون که یاد گرفتم در لژیون سردار، بدون اینکه ذرهای توقع بازگشت داشته باشم؛ ببخشم و مقدار بخشش را پلهای افزایش دادم؛ چون آن مقداری که سال قبل داده بودم؛ برایم حل شده بود و سعی کردم آن را بیشتر کنم. نکته مهم این است که در لژیون سردار نباید ثابت بمانیم و باید دائم آن را افزایش دهیم و جای قشنگش برای من این است که من به عنوان یک خانم خانهدار با پول پسانداز خودم پرداخت کنم و تمام انرژی آن صرف خودم میشود. از این بابت خیلی خوشحال هستم که لژیون سردار به من یاد داده است که سوار بر مادیات باشم تا بتوانم ببخشم و اگر سوار بر مادیات باشم؛ میتوانم برای خودم خرج کنم؛ حتی میتوانم ببخشم؛ ولی اگر مادیات بر من سوار باشد، به من اجازه بخشش نمیدهد و حتی نمیتوانم برای خودم چیزی تهیه کنم یا به کسی ببخشم. آقای مهندس میگویند: خیلی از آدمها هستند که در تمام طول زندگیشان دائما در حال مالاندوزی هستند و اصلا به این فکر نمیکنند که یک روزی میخواهند بمیرند و فکر میکنند که جاودان هستند. در سیدی ابلیس آقای مهندس میگویند: زندگی بر اصل بی ثباتی است؛ یعنی من نمیتوانم زندگی را ثابت نگه دارم؛ پس الان که چیزی را دارم، ببخشم و در توشه راه خود چیزهایی ارزشمند را به ارمغان بگذارم؛ پس بخشیدن در لژیون سردار دل میخواهد. من در این سیستم، فهمیدم آن چیزی را که دریافت میکنم، حداقل به همان اندازه باز پرداخت کنم؛ چه مالی و چه معنوی. خوب به یاد آورم که چه گذشتهای داشتم و با چه حالی وارد کنگره شدم؛ همین کافی است که بخواهم تا از جانم ببخشم و جواب خیلی از سوال های من را میدهد. با مسافرم آمدیم و رها شدیم؛ ولی قدر ندانستیم؛ باز پرداخت هم نداشتیم. زکات چیزی را که به ما دادند را پرداخت نکردیم؛ ولی الان قدر لحظاتی که در کنگره هستم را میدانم و فهمیدم که واقعا کنگره چه چیزی به من داده است؛ پس من با تمام وجودم سعی میکنم که خدمتگزار خوبی برای کنگره باشم.
کسانی که توی لژیون سردار میبخشند؛ آدمهایی هستند؛ که یک انرژی نابی نصیبشان میشود و هر چه از این معجزه بگویم؛ شخص مقابل متوجه نمیشود. لژیون سردار مانند یک میوه خوشمزه است که من هر چه از شیرینی آن بگویم؛ کسی که بخشش نداشته باشد، نمیتواند متوجه شود و باید خود شخص، مزه آن را بچشد. امیدوارم، این بخشش، روزی تمام اعضای کنگره ۶۰ شود.

تایپ: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر سمانه (لژیون ششم)
عکاس: همسفر سعیده مرزبان خبری
ویراستاری و ارسال: همسفر هستی رهجوی راهنما همسفر رؤیا (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابوریحان تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
229