کنگره مکانی امن، برای خود شناسی.

سلام دوستان حجت هستم یک مسافر:
من هم مانند انسان های دیگر، زمانی درگیر اعتیاد بودم، اوایل مصرف، فکر نمی کردم من هم معتاد شوم، اما بعد از گذشت یک دهه دیدم که؛ من دیگر آن انسان سابق نیستم، نه حال داشتم نه هدفی برای زندگی کردن، کاملا ناامید شده بودم ومرتب یک چرخه باطل تکرارمی شد، خودم را گم کرده بودم اما نه از روی بی عقلی و بی ارادگی فقط به خاطر جهالت و نادانی، از روی خستگی تمام و با یک درد خاموش که هیچکس نمی دید و نمی توانست به من کمک کند تا اینکه اسم  کنگره60 را شنیدم که باید مصرف کنی و ترک کنی اما باید در جلسات شرکت کنی، لطف خداوند شامل حال من شد و من وارد کنگره60 شدم.
بعد از مشاوره، به راهنمای تازه واردین گفتم که من با کلمه ی معتاد مشکل دارم، اما باصبوری ومتانت گفت ما نه ترک داریم نه معتاد، ما در کنگره درمان می شویم؛ به هر حال برای انتخاب راهنما، فقط یک نفر به چشم من می آمد و آن هم راهنما جناب آقای حسام احمدی بود؛ با حس و حال خرابی که داشتم، راهنمایم را انتخاب کردم و وارد لژیون هفتم نمایندگی صالحی شدم و سفرم را آغاز نمودم؛ حضور به موقع در جلسات، نوشتن سی دی، خواب منظم و مصرف داروی درمان در زمان مشخص، تاکید راهنما بود که یک به یک اجرا می کردم.
ذره ذره متوجه شدم که من فقط یک مصرف کننده مواد نبودم، بلکه انسانی بودم زخم خورده و از انسانیت، خارج شده بودم و با تنی زخمی، چند سالی بود که به زندگی ادامه می دادم؛ پس از گذشت مدتی، متوجه شدم که در کنگره از القاب و کلماتی استفاده می شود که شایسته انسان است، کلماتی مانند درمان، بیمار، مصرف کننده و به شدت ازاستفاده القاب ناامید کننده و تخریب کننده پرهیز می کنند.
کنگره به من یاد داد که اعتیاد یک بیماری است و بیمار مواد مخدر باید درمان شود، این درمان میسر نمی شود مگر با حرکت کردن، اما حرکت کردن در مسیری که راهنما به شما می گوید؛ باید با قلب، روح، جسم و روانی که همگی برای این مسیر آماده شده اند سفر کرد و انسان در حال سفر، باید این جمله را سرلوحه خود قرار بدهد: تلاش، راستی و درستی راه موفقیت است.
در حال حاضر بعد از چندسال درمان شدن، خود و زندگی را به گونه دیگری می بینم، سختی و مشکلات مانند قبل، درون زندگی وجود دارد ولی آموختم که مشکلات لعنت خداوند نیستند بلکه برای ساختن انسان ها وجود دارند؛ کنگره  یک مکان عادی برای من نبود، بلکه مکانی بود که خود شناسی را به من آموخت و اینکه معجزه حیات، خود حیات است؛ زندگی کردن حق توست و باید از زندگی کردن لذت ببری.
در پایان از آقای مهندس دژاکام تشکر می کنم و آرزوی سلامتی برای ایشان دارم، از راهنمای گران قدرم، تشکر می کنم و در حال حاضر که در نمایندگی رودهن افتخار خدمت کردن به عنوان راهنما را دارم، از اعضای نمایندگی رودهن و همکاران و خدمتگذاران کنگره 60 بابت زحماتی که برای من کشیده اند، کمال تشکر و قدر دانی را دارم.

نویسنده:راهنمای محترم مسافر حجت 
تاییپ و ویرایش:مسافر یوسف
تنظیم و ارسال: مسافر عرفان