English Version
This Site Is Available In English

اندیشه‌های ما تعیین‌کننده زندگی ما هستند

اندیشه‌های ما تعیین‌کننده زندگی ما هستند

دکتر امین در سی‌دی «مثلث تاریکی» می‌فرمایند: اگر ما بخواهیم حال خوش پیدا کنیم شاید یک سال بعد، دو سال بعد به حال خوش برسیم و آن بستگی به وضعیت خودمان دارد که ما در چه جایگاهی قرار داریم و چقدر تلاش می‌کنیم که حال خوش را در خودمان به وجود بیاوریم. داستان خلقت انسان و زمانی که انسان خلق می‌شود و خداوند فرشتگان را جمع می‌کند به انسان سجده کنند همه فرشتگان سجده می‌کنند به غیر از ابلیس! خداوند از ابلیس می‌پرسد که بگو چه شد که تو سجده نکردی البته خداوند جواب آن را می‌دانست؛ ولی از این جهت پرسید که ما علت را بدانیم ابلیس گفت: به خاطر اینکه من از انسان برترم و خداوند بلافاصله به او می‌گوید که برو بیرون و تو مطرود هستی حال این ماجرا و نقل آن پیامی است برای ما که علت سقوط انسان چیست؟ این است که حتماً باید در او اندیشه‌ای به‌وجود بیاید و این اندیشه تعیین‌کننده است.

در این سی‌دی دقیقاً اشاره می‌کند به آن اندیشه‌ای که می‌تواند هر انسانی را به گمراهی بکشد؛ یک شیطان بیرونی است و یک شیطان درونی حالا این‌ها می‌توانند به یکدیگر کمک کنند مثل یک پیامبر درونی که به او می‌گوییم عقل و یک پیامبر بیرونی که به او پیامبر می‌گوییم این‌ها با همدیگر می‌توانند به‌صورت مکمل عمل کنند. آنکه در درون هست چگونه مطرود شد؟ با یک اندیشه، اینجا ابلیس نمی‌گوید که من اشتباه کردم؛ بلکه می‌گوید به من فرصت بده، یعنی من به اندیشه‌ام اعتقاد دارم حالا در انسان می‌آید و آن نقش خود را اجرا می‌کند و انسان را به نافرمانی می‌کشاند حال در درون یک انسان هم برای اینکه سقوط فراهم بشود باید حتما این اندیشه در آن شکل بگیرد اینکه جنس من برتر است حالا این نسبت به همه می‌تواند باشد نسبت به انسانهای دیگر، نسبت به مخلوقات دیگر، این یک آغاز است یعنی آغاز نافرمانی. حال دیده‌ایم که در ذهن ما گاهی درگیری‌هایی به وجود می‌آید که خیلی کلنجار می‌رویم؛ ولی اگر خوب به قضیه نگاه کنیم ممکن است آن چیزی که من در ذهن خودم است منشاء این است که من اعتقادی دارم مبنی بر اینکه من برترم  و دارم این مقایسه‌ها را انجام می‌دهم وقتی این عقیده در ما قدرتمند بشود آنجا ما آغاز مطرود شدن خود را شکل داده‌ایم.

حال این موضوع را هر کسی می‌تواند در خودش بررسی کند آن ماهیت و آن افکاری که به ذهنش می‌رسد کدام یک این قضیه را اثبات می‌کند. بعضی وقت‌ها این قضیه برای ما آن‌قدر مهم می‌شود که حاضریم بهای سنگینی پرداخت کنیم؛ ولی آن اعتقاد برتر بودن را ثابت کنیم. نفس، مهمترین ویژگی که برای ما دارد خواسته است یعنی ما نفس را از روی خواسته‌اش می‌شناسیم که این نفس در چه وضعیتی قرار گرفته است. نفس که خواهان مصرف مواد مخدر است در یک وضعیت است وقتی شخص خواسته‌اش نیست که دیگر مواد مصرف کند می‌گوییم تغییر کرده است ما این طوری نفس خودمان را می شناسیم حالا ببینیم خواسته‌ها چگونه هستند؛۱) معقول ۲) غیرمعقول

حالا اگر انسانی بخواهد در مسیر نامعقول یا تاریکی حرکت کند چند راه وجود دارد:
راه اول) اجر کردن خواسته نامعقول
راه دوم) اجرا نکردن خواسته معقول
راه سوم) ندیدن خواسته معقول

وقتی یکی از این سه راه اتفاق بیفتد شخص به سمت تاریکی حرکت می‌کند. مطالب دیگر این است که زمانی ممکن است من به نقطه یا جایگاهی برسم که اگر به من فرمانی داده شود یا کار معقولی بخواهم انجام دهم مستقیماً آن را رد می‌کنم یعنی ممکن است من به نقطه‌ای برسم که یک خواسته معقول و یا یک فرمان برای من صادر می‌شود به طور مستقیم رد کنم وقتی می‌گویند این کار را انجام بده می‌گویم نمی‌کنم، راهنما به رهجو می‌گوید مواد را طبق قاعده پایین مصرف کن، حال رهجو ممکن است پنهانی این فرمان را نقض کند یا ممکن است آشکار نقض کند و بگوید نمی‌کنم! اگر در انسان چنین حالتی یا احساسی به‌وجود بیاید که فرمان را به صورت مستقیم رد کند این می‌شود عصیان. تمام حالت‌هایی که برای انسان به وجود می‌آید برای اینکه بخواهد خودش را برای ورود به تاریکی‌ها آماده کند؛ چون انسان همین‌طوری وارد تاریکی نمی‌شود باید یک سری پتانسیل  و یک اتفاقاتی در انسان رخ دهد تا شخص را آماده سقوط کند این سه مطلب اگر در ما اتفاق بیفتد باید وسوسه باشد که البته وسوسه با نیاز فرق می‌کند.

سی‌دی: مثلث تاریکی
نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول)
همسفران نمایندگی بروجن

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .