English Version
This Site Is Available In English

قطره با تلاش به دریا می‌رسد

قطره با تلاش به دریا می‌رسد

در وادی یازدهم گفته شده «چشمه‌های جوشان و رود‌های خروشان همه به بحر اقیانوس می‌رسند». زمانی‌که این وادی را خواندم معنایش را نمی‌فهمیدم؛ چون در عمق نا‌امیدی و نا‌باوری بودم؛ ولی وقتی‌که شروع به سفر کردم و ذره‌ذره جلو رفتم متوجه شدم، من همسفر برای این‌که به هدفم برسم؛ باید تلاش کنم و بدانم قطره زمانی به دریا می‌رسد که برای به دریا رسیدنش تلاش کند و اگر یک‌ جا بماند گنداب می‌شود. بعد از انتخاب راه، حرکت در صراط‌مستقیم و پیرو قوانین بودن به آن خواسته که روشنایی، آرامش و درمان مسافرم است می‌رسم. رابطه‌ام با خدا خوب بود؛ اما کافی نبود نمی‌دانستم که نباید فقط از خدا یا دیگران توقع کمک داشته باشم؛ بایستی خودم یک حرکتی انجام بدهم تا خدا هم برای من راه را باز کند و با کنترل افکارم و خواسته‌های منطقی بایستی بتوانم به آرامش برسم؛ حتی معنای قدرت‌‌مطلق را بهتر بفهمم.

این را دانستم که خدا به بنده اختیار داده است، من می‌توانستم که هم‌چنان کاسه چه کنم به دست بگیرم و فقط غیبت مسافرم را کنم یا این‌که نسبت به آن افکار و عقاید پوچ بی‌تفاوت باشم و به آن نجوا‌‌های درونی که در ذهن و گوشم می‌پیچید، نباید جامه عمل بپوشانم و بدانم اتفاقاتی که برای من می‌‌افتد همه حاصل افکار، اندیشه و خواسته‌های قبلی من بوده است؛ مسلماً نه من و نه هیچ‌کس دیگر اعتیاد را دوست ندارد؛ شاید بُعد قبلی با من بوده است. من نباید دیگران را مقصر بدانم و بگویم؛ چرا دیگران مرا حمایت نمی‌کنند؟ چرا مسافرم را برای درمان جایی نمی‌برند؟ چرا دیگران نمی‌خواهند که من و خانواده از این منجلاب بیرون بیاییم؟ بعد از تلاش‌های گوناگونی که داشتم و بی‌نتیجه بود دچار یأس و ناامیدی شدم. خدا را شکر می‌کنم که کنگره‌۶۰ را یکی از دوستا‌ن به من معرفی کرد تا سعادت قرار گرفتن در این مسیر را داشته باشم، اقیانوسی که الگوهای زیادی دارد تا با کمک آن‌ها به آرامش و آسایش برسم.

فهمیدم که من در قله بودم؛ ولی قله‌ آتشفشانی که گاهی فوران می‌کرد و خرابی به بار می‌آورد؛ باید آرام‌آرام با کنار گذاشتن همه ضد‌ارزش‌هایم روان می‌شدم تا با این حرکت صیقل داده شده و با جابه‌جا شدن راه را پیدا کنم و در حال زندگی کنم؛ زیرا گذشته تمام شده است و آینده را در همان آینده زندگی باید کرد؛ همان آینده‌ای که در حال حاضر بایستی آن را به بهترین شکل بسازم. قدر داشته‌هایم؛ سلامتی، فرزند سالم، باز شدن راه، آمدن به این مکان‌ مقدس را بدانم و فقیر زندگی نکنم، فقیر نه فقط از لحاظ مالی بلکه در افکار، بخشش‌، محبت‌ کردن و دوست داشتن و اجازه ندهم اندیشه و کردارم در نفس اماره باقی بماند تا من را به هر جایی که می‌خواهد ببرد. دفتر گذشته را کنار بگذارم و با دفتر نو زندگی را آغاز کنم. این دفتر را من طور دیگری شروع خواهم کرد، با این علم که توأم با پستی و بلندی، مثبت و منفی و ارزشی‌ها و ضد‌‌ارزش‌ها است و با آن‌ها زندگی معنی می‌گیرد. با این آموزش‌هایی که می‌گیرم، ان‌شاءالله بتوانم دیگران را در این مسیر همراهی کنم تا آن‌ها هم در کنار من به آرامش برسند. در پا‌یان از مهندس حسین دژاکام و خانواده محترم‌ ایشان تشکر می‌کنم که بنیان همه خوبی‌ها هستند.

نویسنده: همسفر فاطمه (ا) (لژیون سردار)
رابط خبری: همسفر فرانک (لژیون سردار)
عکاس: همسفر نصیبه رهجو راهنما همسفر شهلا (لژیون سردار)
ارسال: همسفر محدثه رهجو راهنما همسفر فاطمه (لژیون سوم) نهگبان سایت
همسفران نمایندگی امیر اراک

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .