English Version
This Site Is Available In English

چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان

چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان

گفتگو با راهنما مسافر محمدحسن از نمایندگی لوئی پاستور

لطفاً به رسم جاری در کنگره خودتان را معرفی کنید

سلام دوستان محمد حسن هستم یک مسافر با بیش از ۲۰ سال تخریب وارد کنگره شدم آخرین آنتیکس مصرفی شیشه و هروئین مدت ۱۱ ماه و ۲۶ روز سفر کردم به راهنمایی آقای سعید میرزایی به روشDST با داروی OT، در ضمن سفر نیکوتین داشتم به راهنمایی آقا فرشید تفرشی با داروی آدامس نیکوتین، در ادامه سفر جونز هم انجام دادم، به راهنمایی آقای سامان، راهنمای تغذیه سالم، رهایی از مواد حدود ۲ سال و نه ماه، رهایی از نیکوتین دو سال و شش ماه، وزن اولیه ۱۰۸ کیلو و وزن فعلی ۸۹ کیلو

۱. از نگاه کنگره ۶۰، منظور از «چشمه‌های جوشان» و «رودهای خروشان» در مسیر رسیدن به بحر و اقیانوس چیست؟

این یک تمثیل است برای افرادی که هم‌فرکانس هستند؛ هم در درون و هم در برون، تبدیل شده‌اند به چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان، هم‌مسیر و همراه‌اند و هدف مشترک دارند. وقتی انسان در این مسیر قرار می‌گیرد، می‌تواند حرکت راحت‌تری داشته باشد.

آب اگر تنها یک قطره باشد، نه می‌تواند چشمه‌ی جوشان باشد و نه رود خروشان. منظور کنگره ۶۰ این است که انسان باید خواسته داشته باشد و هدفش مشخص باشد. وقتی هدف و مقصد مشخص باشد، آب می‌تواند از عمق زمین بجوشد، به سطح برسد و حتی بالاتر از سطح بیاید و تبدیل به چشمه‌ی جوشان شود.

زمانی به رود خروشان تبدیل می‌شود که در ارتفاع قرار بگیرد و جاذبه‌ی زمین آن را به سمت دریا هدایت کند. نقطه‌ی صفر، دریاست. در این مسیر، می‌تواند کارهای زیادی انجام دهد؛ به روستاها و زمین‌های کشاورزی آبرسانی کند، به پرندگان و درختان خدمت کند و در نهایت به دریا و سپس به اقیانوس برسد. از آن‌جایی که منشعب شده، دوباره به همان‌جا بازمی‌گردد.

منظور، افرادی هستند که همسو و هم‌جهت‌اند؛ چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان که هدفشان مشخص است، در یک فرکانس و سطح انرژی قرار دارند و در حال حرکت‌اند.

۲. چگونه می‌توان مصادیق چشمه‌های جوشان را در مسیر یک رهجو، از ابتدای ورود به کنگره تا رسیدن به تعادل، شناسایی کرد؟

بارها در کنگره گفته شده است که هر رهجویی که با خواست، علاقه و تلاش شخصی وارد کنگره می‌شود و خواهان درمان است، قطعاً تبدیل به چشمه‌ی جوشان و سپس رود خروشان می‌شود. زیرا این خواسته از درون او می‌جوشد.

در بیرون نیز، وقتی می‌بیند کسی با عشق و علاقه به کنگره می‌آید، از همان روزهای اول آموزش می‌گیرد، خدمت می‌کند، آموزش‌ها را تجربه می‌کند، درباره‌ی آن‌ها تفکر می‌کند و دوباره بازمی‌گردد تا آموزش بگیرد، تجربه کند و تفکر کند. این چرخه، او را در مسیر دانایی قرار می‌دهد.

همین آموزش‌ها در او پتانسیل ایجاد می‌کند. تجربه‌های موفق را می‌بیند، انرژی می‌گیرد، تفکر می‌کند و دوباره حرکت می‌کند. آن‌قدر این حرکت ادامه پیدا می‌کند تا تبدیل به رود خروشان شود.

تفاوت این فرد با کسی که بدون خواست آمده یا به اجبار خانواده، یا برای ارائه‌ی مدرک به اداره‌ای وارد کنگره شده، کاملاً مشخص است. چنین فردی چشمه‌ی جوشان نیست؛ باید او را هل داد یا کشید و این کار فایده‌ای ندارد. به محض این‌که انرژی بیرونی قطع شود، سقوط می‌کند.

اما رهجوهایی که خواسته دارند و آن بذر درونی در آن‌ها هست، به چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان تبدیل می‌شوند؛ زیرا به منبع متصل می‌شوند و در نهایت، با آموزش و اجرای عمل سالم، آنچه از دست داده‌اند به آن‌ها بازگردانده می‌شود.

۳. نقش راهنما در هدایت این چشمه‌ها و رودها چیست؟

نقش راهنما، آموزش دادن است. همه‌چیز در جهان هستی بر پایه‌ی آموزش است. هیچ موضوع یا فعلی را در کائنات نمی‌توان یافت که آموزش در آن نقشی نداشته باشد. رانندگی، غذا خوردن، راه رفتن؛ هر فعلی که می‌بینیم، نتیجه‌ی آموزش است.

راهنما می‌تواند مسیر را برای رهجو کوتاه‌تر کند و منابع لازم را در اختیار او بگذارد. مطالب را می‌شکافد و رهجو را به منبع اصلی متصل می‌کند. با اجرای آموزش‌ها، پتانسیل در رهجو شکل می‌گیرد و او تبدیل به چشمه‌ی جوشان و رود خروشان می‌شود.

در نهایت، راهنما رهجو را به دریای کنگره ۶۰ و سپس به اقیانوس متصل می‌کند؛ جایی که رهجو می‌تواند شناور باشد، عمل سالم را بیاموزد و آن را اجرا کند.

۴. آیا می‌توان گفت هر خدمت، آموزش یا تجربه‌ی کوچک در کنگره ۶۰، یک چشمه‌ی جوشان محسوب می‌شود؟

قطعاً همین‌طور است. یک چشمه یا رود خروشان از میلیاردها قطره تشکیل شده است. اگر هر فرد در لژیون یا شعبه، تنها یک قطره باشد اما از منابع آموزشی مشترک و یک پروتکل مشخص پیروی کند، مجموع آن‌ها می‌تواند یک چشمه‌ی جوشان را شکل دهد.

همان‌طور که می‌بینیم لژیون‌ها با هم تفاوت دارند؛ از نظر میزان جوشش، تعداد خدمتگزاران و سطح خدمت. نمایندگی‌هایی که خدمت مالی بهتری دارند، نشان‌دهنده‌ی آگاهی بالاتر هستند. لژیون‌هایی که خدمتگزاران بیشتری دارند، از آموزش و آگاهی بیشتری برخوردارند.

حتی می‌توان گفت رهجوهایی که همسفر دارند، یا خدمت مالی می‌کنند، با دیگران تفاوت دارند. همه‌ی این‌ها چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان‌اند که با هر خدمت، آموزش و تجربه‌ی کوچک، پتانسیلشان افزایش می‌یابد و اتصال آن‌ها به منبع قوی‌تر می‌شود.

۵. چه پیامی برای افرادی دارید که خود را در ابتدای مسیر درمان ناچیز یا کم‌توان می‌بینند؟

همه‌ی افراد در ابتدای راه کم‌توان هستند؛ چون اطلاعات، آگاهی، تجربه و تفکرشان کم است. این موضوع طبیعی است. اما باید بدانند که هدف نهایی، یعنی رهایی، از پله‌ها تشکیل شده است.

هر پله‌ای را که طی می‌کنند، باید به خودشان پاداش بدهند؛ چه کلامی و چه بیرونی. بعضی رهجوها با کم کردن یک پله، به خودشان بستنی می‌خرند، بعضی به خودشان آفرین می‌گویند و از خودشان راضی هستند. همین رضایت می‌تواند پتانسیل پله‌ی بعدی را ایجاد کند.

لازم نیست تازه‌وارد از جایگاه‌ها و مقاطع بالا صحبت کند. کافی است قدم‌به‌قدم حرکت کند. بعد از چند سال می‌بیند چه اتفاقات بزرگی در زندگی‌اش افتاده و خودش تبدیل شده به چشمه‌ی جوشان و رود خروشان؛ هم به خودش خدمت کرده و هم به دیگران.

چشمه از عمق زمین حرکت می‌کند، پالایش و تزکیه می‌شود و زلال به سطح می‌آید. وقتی به رود خروشان تبدیل می‌شود، یعنی به مرحله‌ی خدمت به دیگران رسیده است. همه‌ی این مسیر، از قدم اول آغاز می‌شود؛ همان‌طور که می‌گویند مسیرهای هزار فرسنگی از قدم اول شروع می‌شود.

۶. اگر بخواهید این مفهوم را به یک تازه‌وارد توضیح دهید، چه مثالی از تجربه‌ی شخصی یا آموزشی خود بیان می‌کنید؟

در پایان، اگر بخواهم این پیام را به یک تازه‌وارد منتقل کنم، می‌گویم هر چیزی مقدمه دارد. وادی یازدهم نشان می‌دهد که ده وادی پیش از آن وجود دارد.

در ابتدای راه لازم نیست همه‌چیز را بدانم یا تحلیل کنم؛ فقط کافی است با تمام توان، آنچه راهنما می‌گوید را انجام دهم. اعتماد، باور و ایمان به راهنما در شروع مسیر بسیار مهم است. وقتی این اتصال به کنگره برقرار شود، باقی مسائل خودبه‌خود در مسیر حل می‌شوند.

تازه‌وارد مانند کودکی است که پدر و مادر از او مراقبت می‌کنند؛ به شرطی که خودش هم بخواهد از او مراقبت شود. در این صورت، می‌تواند چشمه‌ی جوشان و رود خروشان بودن را حس کند.

وکالتی که رهجو به راهنما می‌دهد، باعث می‌شود راهنما او را در مسیر هدایت کند؛ به شرط داشتن ایمان، باور، حرف‌شنوی، فرمان‌برداری و تسلیم. اگر تسلیم وجود نداشته باشد، راهنما نمی‌تواند کاری انجام دهد.

مثلث دانایی می‌گوید: آموزش، تجربه و تفکر. اما رهجو نباید قبل از انجام کار، تفکر کند. تسلیم یعنی اول انجام دادن و بعد فکر کردن درباره‌ی نتیجه؛ نه این‌که فکر کند انجام بدهد یا ندهد. اگر رهجوی سفر اولی این اصل را اجرا کند، موفقیت قطعاً در انتظار اوست.

گردآوری: مسافر روح الله
(گروه سایت نمایندگی لوئی پاستور)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .