اول از همه خدا را شکر میکنم که در کنگره۶۰ هستم و با این مکان مقدس آشنا شدم اکنون که در حال نوشتن این مطلب هستم پر از استرس و جنگ با افکارهای درهم خود هستم، افکاری مثل ناامیدی و ترس ولی برای هرکدام از اینها چیزی در ذهنم جواب آنها را میدهد؛ مثلا برای ناامیدی میگوید تو قبل از آشنایی با کنگره۶۰ چطور آدمی بودهای و الان چطور شدهای و نقطهتحمل زیادی پیدا کردهای و در جواب ترس با خود میگویم دیروز که رفته است فردا هم نیامده است؛ پس حال امروزت را خراب نکن.
.jpg)
گاهی وسط شلوغی زندگی یادمان میرود چقدر چیزها عوض شده اما وقتی کمی مکث میکنیم میبینیم این آموزشها آرامآرام نگاهمان را به زندگی عوض کرد. کنگره۶۰ جایی است که یاد گرفتیم بهجای جنگیدن با زندگی فهمیدنش را تمرین کنیم. با نگاه و تفکر آقایمهندس یاد گرفتیم هرچیزی راه و حساب دارد، با سیدیها یاد گرفتیم اول خودمان را اصلاح کنیم و با همراهی راهنما فهمیدیم تنها نیستیم. همین آموزشها بود که کمک کرد بهتر ببینیم، بهتر بشنویم و آرامتر زندگی کنیم و امروز اگر حالمان از دیروز کمی بهتر است بیشک نتیجه همین دانستنها و همین راه درست است.
من همیشه مدیون استاد بزرگوارم خانممعصومه هستم که مثل یک سند بدون نقص است وقتی او را میبینم ک با آن حالخرابیها کم نیاورد و امروز امیدوار، استوار و پرذوق و اشتیاق است و بعد از رهایی از کنگره نرفت و ماند و خدمت کرد تا به همسفرهایی مثل من پیام امیدواری را بدهد و بگوید که پایان شب سیه سپید است، من نیز دلگرم میشوم. امیدوارم تا رسیدن به بحر و اقیانوس در این مسیر مقدس قدم بردارم تا خودم را بشناسم و قدران زحمات آقایمهندس و همه بزرگواران باشم و تا ابد ممنون راهنمای عزیزم هستم که راه زندگی کردن را به من آموخت.
نویسنده: همسفر سحر رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون سوم)
رابطخبری: همسفر سحر رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون سوم)
ویراستار: همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون سوم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فائزه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ملایر
- تعداد بازدید از این مطلب :
39