از فرماندهی عقل تا فرماندهی نفس اماره ازنظر مکانی یک مو فاصله است ولی ازنظر زمانی هزاران سال به طول میانجامد.
سلام دوستان من علی هستم یک مسافر، آنچه انسان را به زوال و نیستی میبرد، نفس است که باید پرورش پیدا کند. عقل یکی از مهمترین و سرنوشتسازترین مسائلی است که آغاز و پایان مشخصی ندارد و ما بایستی در تمام مسیر تکاملی خود به فرمان عقل به فرمان آن یعنی فرمان عقل برسیم. تشکر میکنم از بنیان کنگره ۶۰ آقای مهندس دژاکام و راهنمای خوبم، خدا را شکر میکنم کنگره در مسیر راه زندگیام قرار گرفت تا بتوانم آموزش بگیرم و خدمت کنم. من در کنگره با آموزشهایی که میگیرم یاد گرفتم باید فرمانبردار خوبی باشم تا با فرمانبرداری از عقل بتوانیم به فرماندهی آن برسیم. باید از کارهای کوچک، شروع کنیم و از کارهای ضد ارزشی دوریکنیم و در مسیر رشد و تکامل حرکت کنیم تا به فرمان عقل نزدیک شویم و به صلح و آرامش برسیم؛ یعنی اینکه باید صور آشکار و پنهان خودمان را بشناسیم و اینکه بدانیم در چه مرحلهای از آموزشها قرارگرفتهایم، هدف از آموزش این است که نفس خودم را بشناسم تا تغییراتی در من حاصل شود که آن را عملیاتی کنم و به آن تزکیه و پالایش برسم. استاد میگوید: برای اینکه مسئولیت را بشناسیم اول روی نفس صحبت کردیم که ببینیم اصلکاری چه کسی است؟ روح، جسم یا نفس، تعیینکننده کدام یکی است؟ در وادی یک تا چهار روی تفکر متمرکز شدیم در وادی پنجم دانستیم که بایستی افکار و اندیشههای خود را از قوه به فعل دربیاوریم، در وادی ششم فرمانروایی عقل را به رسمیت شناختیم.
نفس اماره در انسان مانند نفس در حیوان بهصورت غریزی عمل میکند و فقط میخواهد به خواستهاش برسد؛ یعنی فرد دروغ میگوید یا مال مردم میخورد ولی ناراحت نمیشود، نفس اماره کاری به سواد و بیسوادی هم ندارد. من در همین چند روز گذشته میخواستم ماشین یکی از اعضای خانواده را که از من درخواست کرد، بفروشم. من اولین کاری که کردم زنگ زدم به یکی از اقوام که به من گفت بیا در سود این ماشین باهم شریک باشیم و من باید قیمتی که قرار بود بفروشم را به خانواده خودم دروغ میگفتم و بقیه پول آن را بین خودمان تقسیم کنیم، ابتدا نفس اماره آمد به سراغم و با آموزشهایی که در کنگره گرفتم، فکر و اندیشه کردم، عذاب وجدان گرفته و نفس لوامه به سراغم آمد و به خودم گفتم با این عمل من میخواهم به کجا برسم و از این کار چه سودی میبرم و این راه به ناکجا آباد ختم میشود. من در کنگره یاد گرفتم که اول باید تفکر کنم و در مسیر درست یعنی صراط مستقیم حرکت کنم و عقل بایستی با نیروهای خود یکی از مجهولات را کشف نماید تا راه درست را به ما نشان بدهد زیرا مسئله خیلی مهمی است که انسانها و دوستان زیادی در آن قربانی شدهاند فقط به دلیل اینکه راه را پیدا نکرده و براثر مسیر غلط جسم و روانشان از تعادل طبیعی خارجشده است همیشه پیدا کردن راه سریع برای حل مشکلات در تمام زندگی ما نقش مؤثری دارد رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است یکی پیدا کردن راه و دیگری آنچه برداشت مینماییم.
نفس اماره هم همینطور است، یکدفعه تمام نمیشود و به نفس لوامه تبدیل شود ممکن است یک مقداری اماره باشد و یک مقداری هم لوامه باشد و بهمرور از نفس اماره فاصله بگیرد و ذرهذره این اتفاق بیفتد. البته با تصفیه و پالایش و دانایی که فرد انجام میدهد و این اتفاق یک پیشرفت در جهت تکامل و دانایی انسان محسوب میگردد که خودش از ارزش و اهمیت بالایی برخوردار است. وقتی از مرحله نفس لوامه عبور کنیم وارد نفس مطمئنه میشویم، نفس مطمئنه یعنی نفس قابلاطمینان. وارد شدن به نفس مطمئنه و در آن زیستن از ارزش و اهمیت فوقالعاده بالایی برخوردار است و جایگاه آن از جایگاه فرشته هم میتواند بالاتر باشد بهطوریکه خداوند کسی را که در وادی نفس مطمئنه قرار دارد وارد بهشت خاص خودش میکند. درنهایت مسئولیت حیات خود را بپذیریم و سعی و کوشش لازم برای رسیدن به اهداف خودمان انجام بدهیم و مطمئن هستیم که قدرت مطلق و نیروهای مافوق ما را یاری و هدایت میکنند. امیدوارم که همه ما به حال خوش دست پیدا کنیم.
عکاس و ارسال مطلب: مسافر ایمان لژیون هشتم
مرزبان خبری: مسافر میلاد
- تعداد بازدید از این مطلب :
163