English Version
This Site Is Available In English

با آموزش، خدمت و حرکت رها شدم

با آموزش، خدمت و حرکت رها شدم


وقتی به صحبت‌های آقای مهندس در فایل صوتی «فاضلاب‌های جوشان» گوش می‌کردم، یاد خودم افتادم؛ روزی که وارد کنگره شدم، من هم یک باتلاق جوشان بودم. هیچ اطلاعات و آگاهی‌ای در مورد بیماری اعتیاد نداشتم. ذهنم پر از سؤال درباره اعتیاد مسافرم بود و گیج و مبهوت مانده بودم. قبل از کنگره کسی نبود که پاسخ درستی به من بدهد و هر روز ناامیدتر می‌شدم. از همه دنیا گله و شکایت داشتم و از اطرافیان کمک می‌خواستم، اما آن‌ها نمی‌توانستند مرا یاری دهند، تا اینکه لطف خدا شامل حال ما شد و وارد کنگره شدیم.

اولین چیزی که متوجه شدم این بود که باید همه چیز را بیرون از کنگره بگذارم؛ دستانم را خالی کنم، ذهن آلوده‌ام را پاک کنم و قلبم را از کینه و نفرت خالی سازم تا آن را از مهر، عشق و زیبایی پر کنم. یاد گرفتم که باید گوش‌به‌فرمان راهنما باشم. زمانی که تسلیم راهنما شدم، قدم برداشتم، آموزش دیدم و از منابع و اطلاعات کنگره استفاده کردم. آرام‌آرام آموزش‌ها را کاربردی نمودم تا جایی که توانستم وجودی را که به فاضلاب جوشان تبدیل شده بود، به چشمه‌ای جوشان بدل کنم. زندگی برای من معنای دیگری پیدا کرد.

زیبایی‌ها را دیدم، طبیعت را دیدم و داشته‌هایم را شناختم. گله و شکایت را کنار گذاشتم و شکرگزار خداوند شدم. در کنگره فهمیدم که مشکلات و مسائل، لعنت خداوند نیستند، بلکه همگی رحمتی از سوی او هستند؛ مسائلی که قرار است مرا به انسانی قوی تبدیل کنند، مانند رودی که در مسیر حرکتش پر از سنگلاخ و چاله‌های مختلف است، اما هیچ ترسی ندارد و با تمام توان از آن‌ها عبور می‌کند تا به بحر و اقیانوس برسد.

امروز می‌دانم زمانی می‌توانم چشمه جوشان درونم را حفظ کنم که از قوانین کنگره اطاعت نمایم؛ به این صورت که قبل از شروع جلسه در شعبه حضور داشته باشم، سی‌دی‌هایم را بنویسم، لباس سفید بپوشم، فرمان‌بردار باشم، قدردان خدمتگزاران باشم و خودم نیز خدمت کنم تا چشمه درونم همیشه پرآب بماند؛ زیرا اگر حرکت را متوقف کنم، این سکون می‌تواند دوباره مرا به فاضلابی جوشان تبدیل کند.

نویسنده: همسفر مونا رهجوی راهنما همسفر مانیا (لژیون دوم)
رابط خبری: راهنما همسفر مانیا (لژیون دوم)
ارسال: همسفر مونا نگهبان سایت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .