دومین جلسه از دوره پنجم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی سنایی نیشابور ویژه مسافران، در روزهای سهشنبه با استادی مسافر ابوالفضل، نگهبانی مسافر امیر و دبیری مسافر عباس، با دستور جلسه «وادی یازدهم» در تاریخ 2دیماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خداوند را هزاران مرتبه شاکر و سپاسگزارم که بار دیگر این توفیق حاصل شد در این جایگاه قرار بگیرم. تشکر ویژه دارم از راهنمای محترم، آقای قاسم؛ اگر امروز اینجا هستم بهواسطه لطف ایشان بوده و واقعاً از ایشان ممنونم. همچنین از ایجنت محترم، نگهبان و دبیر جلسه که این فرصت را در اختیار من قرار دادند، قدردانی میکنم.
دستور جلسه امروز کنگره، وادی یازدهم است.ما در کنگره از همان بدو ورود یاد میگیریم که تنها جایی که واقعاً میتواند گره از کار یک رهجو باز کند، وادیهای کنگره است. کنگره ۶۰ چهارده وادی یا چهارده راه دارد تا ما بتوانیم خودمان را بهتر بشناسیم و دوباره خودمان را پیدا کنیم.من، ابوالفضل، روزی در دنیایی از ناامیدی، اضطراب، ترس و حقارت گم شده بودم؛ جایی که راه بازگشت نداشتم و مسیر را پیدا نمیکردم. گاهی یک سال، دو سال یا پنج سال درگیر مصرف و اعمال ضد ارزشی هستی، اما یکوقت میبینی دیگر دست خودت نیست و ده، پانزده یا حتی بیست سال محکم جلو میروی. بهترین مسیری که من پیدا کردم، مسیر کنگره و وادیهای آن بود.
چهار وادی اول، وادی تفکر است؛ نه فکر، بلکه تفکر.فکر ممکن است سطحی و گذرا باشد، اما تفکر یعنی عمیق شدن؛ یعنی بپرسی: من چه کردهام و قرار است چه کاری انجام بدهم؟ من قرار است کار بزرگی انجام بدهم؛ کاری که خیلیها هنوز در آن ماندهاند. بیرون از کنگره اگر بگویی اعتیاد درمان دارد، شاید باور نکنند؛ اما من با گوشت و پوست و استخوانم این را باور کردم.
وادی پنجم میگوید: در جهان ما، تفکر خدای حل نیست؛ بلکه باید در جهان ذهنی خودت یک ساختار بسازی. چشمهایت را ببند و آیندهات را به تصویر بکش؛ بگو اگر امروز سفر اولی هستم، یک روز سفر دومی میشوم، یک روز استاد جلسه میشوم، نگهبان میشوم یا دبیر میشوم. یک رهجوی کنگره از بدو ورود باید این ساختار ذهنی را برای خودش بسازد.
در ادامه، وادی حکم عقل میآید؛ عقل فرمان اشتباه نمیدهد. وقتی حکم عقل را درست اجرا کنی، مسیر برایت روشن میشود. رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است: یکی یافتن راه، و دیگری برداشتی که از این راه داری. مهمترین سؤال این است که من بهعنوان یک رهجوی کنگره، دنبال چه برداشتی هستم؟وادیها مثل زنجیر به هم متصلاند. وقتی حکم عقل را بهدرستی اجرا کنی، متوجه میشوی برداشتت از کنگره چیست.
وادی هشتم میگوید: «مرد این راه هستی؟»مسیر کنگره مسیری درست و شفاف است؛ مسیری که هیچ ایرادی به آن وارد نیست. حالا در این مسیر، منِ رهجو یا منِ خدمتگزار باید ببینم دنبال چه برداشتی هستم و آیا مرد این راه هستم یا نه.
وادی نهم درباره نقطه تحمل است؛ یعنی برای رسیدن به صلح، آرامش و آسایش باید تغییر کنی. تغییر با درد همراه است و باید بتوانی دردش را به جان بخری.
وادی یازدهم میگوید:چشمهای را تصور کن که زلال و شفاف است، اما در مسیرش ممکن است هزاران آلودگی وارد آن شود. با این حال، اگر مسیر درست باشد، چشمههای جوشان و رودهای خروشان در نهایت به بحر و اقیانوس میرسند.اگر هدف را درست انتخاب کرده باشی، تو هم میتوانی به اقیانوس رهایی برسی. اگر هدفت زندگی و آزادی باشد، میتوانی در کنار خانوادهات از این رهایی که برایش زحمت کشیدهای، به بهترین شکل استفاده کنی و حتی بمانی و به دیگران کمک کنی.کنگره به ما یاد داد که همه میتوانیم یک چشمه جوشان باشیم. هدف بسیار مهم است. اگر هدفم خدمت باشد، خداوند هم مسیرش را برایم باز میکند. حتی اگر سطح سوادم پایین باشد، اما هدف بزرگی داشته باشم و بخواهم خدمت کنم، میتوانم رشد کنم، آموزش بگیرم و دست چند نفر دیگر را بگیرم.هدف، صلح است؛ هدف، آرامش و آسایش است.چشمه جوشان یعنی بتوانم در لحظه زندگی کنم. به قول مهندس، خودِ حیات معجزه است. زندگی کردن، آزاد بودن و رها بودن، خودِ معجزه است.در پایان، تأکید میکنم همهچیز را برای خودتان به تصویر بکشید.
گاهی شعرها هم به من کمک میکنند. شعری از فریدون مشیری هست که خیلی روی من تأثیر گذاشت:
پشهای در استکان آمد فرود
تا بنوشد آنچه واپس مانده بود
کودکی از شیطنت بازیکنان
بست با دستش دهان استکان
پشه دیگر طعمهاش را لب نزد
جستوجو میکرد راهی سوی رَست
راه او روزنی میجست باز
تا به آزادی رسد بار دگر
آنقدر کوبید بر دیوار سر
تا فرو افتاد خونین بال و پر
نعمتِ آن قطره آب ارجمند
لیک آزادی گرامیتر بُوَد
متشکرم از اینکه به صحبتهای بنده گوش کردید.

ضبط صدا مسافر بهروز
عکس مسافر مهدی
تایپ مسافر علی
لینک و انتشار خبر مسافر حمزه
- تعداد بازدید از این مطلب :
149