نهمین جلسه از دور یازدهم سری کارگاههای آموزشی ، خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی گوجان با استادی، راهنمای محترم مسافر احمد ، نگهبانی مسافر خسرو و دبیری مسافر علی با دستور جلسه: «وادی یازدهم، چشمه های جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس می رسند» روز سه شنبه 02 دیماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند بزرگ را شاکرم که این لیاقت به من داده شد که در این جایگاه حضور داشته باشم تا از همه شما عزیزان آموزش بگیرم. صمیمانه تشکر میکنم از تمامی خدمتگزاران این شعبه؛ ایجنت محترم، راهنماهای عزیز، راهنمای تازهواردین، کلیه نگهبانان، دبیران و عزیزانی که در بخش راهنمایی، همه و همه در حال حرکت هستند تا این چشمه همواره جوشان بماند و افراد بسیاری به رهایی برسند. دستور جلسه امروز درباره وادی یازدهم، یا راه یازدهم است؛ آنجا که چشمههای جوشان و رودهای خروشان همگی به بحر و اقیانوس میرسند.
اگر کمی به عقب بازگردیم و از وادی اول به این مسیر نگاه کنیم، متوجه میشویم که ما از کجا آغاز کردیم و امروز به کجا رسیدهایم. همهچیز با تفکر شروع شد. وادی دوم به ما امید میدهد؛ امید به آینده، اینکه در هر جایگاهی از زندگی که قرار داریم، اگر مشکلی وجود دارد، بپذیریم که خودمان آن را به وجود آوردهایم و برای حل آن حرکت کنیم. در وادی پنجم، آن پارامترهایی که مطرح شده است باید بهدرستی اجرا شوند؛ دوری از ضد ارزشها، توکل، تسلیم، رضا و سایر آیتمهایی که در این وادی مطرح است، تا بهتدریج به فرمان عقل برسیم. سپس میآموزیم که رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز نهفته است؛ موضوعی که وادی هفتم به آن میپردازد. پس از آن، باید حرکت را آغاز کنیم، آرامآرام نقطه تحمل خود را افزایش دهیم و بدانیم که صفت گذشته در انسان صادق نیست، زیرا انسان موجودی جاری است.
در این وادی، صحبت از «چشمه» بهعنوان یک تمثیل است؛ یعنی من بهعنوان یک مسافر باید حرکت کنم، جوشش داشته باشم و آن دو آیتم مهم این وادی، یعنی اختلاف ارتفاع و منابع اطلاعاتی را افزایش دهم تا بتوانم مانند یک چشمه، همواره در حال جوشش باشم. در مسیر حرکت، با هر سختی و مشکلی که روبهرو شدم، بتوانم آن را کنار بگذارم و به مسیر خود ادامه دهم. نکته بسیار مهمی که این وادی برای من، احمد، دارد این است که تعادل یک قانون است. افراط و تفریط خواست نفس انسان است، اما در هر امری باید تعادل را حفظ کرد. اگر این تعادل رعایت شود، قطعاً انسان از مسیر خود خارج نخواهد شد.
برای اینکه مانند یک چشمه همواره جوشان باشم، باید آموزشپذیر باقی بمانم تا به آن نقطه مطلوب برسم. در مورد وادی یازدهم بیش از این صحبت نمیکنم، چراکه هم زمان محدود است و هم آقای مهندس بهخوبی این وادی را تشریح کردهاند. چند دقیقهای که فرصت هست، ترجیح میدهم درباره حرکت در سفر اول صحبت کنم؛ سفری که فرد آغاز کرده و میخواهد به نتیجه برسد. نتیجهگیری کاملاً به حرکت خود شخص بستگی دارد. برخی افراد وقتی وارد مسیر میشوند، تصور میکنند که راهنما باید همه کارها را انجام دهد، در حالی که راهنما فقط در زمینه درمان اعتیاد مسیر را نشان میدهد و بس. این رهجوست که باید مسیر حرکت خود را پیدا کند و با حرکت تدریجی به درمان قطعی برسد. در این مسیر، همانطور که وادی یازدهم میگوید،
برای تبدیل شدن به یک چشمه جوشان، زمانی که سیستم خمر درونی و سیستم بیوشیمی بدن شروع به فعالیت میکند، اگر دردی وجود نداشته باشد، باید از خود سؤال کنیم؛ زیرا مسیر درست معمولاً بدون درد نیست. جوشش چشمه با درد همراه است. من بیست تا سی سال متادون، هروئین و تریاک مصرف کردهام و شهر وجودی خودم را بمباران کردهام؛ نباید انتظار داشته باشم که این مسئله بدون مشکل حل شود. نخست اینکه باید زمان را در نظر بگیرم؛ این مسیر یازده ماه زمان میبرد. دوم اینکه هیچ کاری نباید واجبتر از درمان باشد. اگر درمان در اولویت قرار نگیرد، نتیجهای حاصل نمیشود. روزی که جلسه کنگره است، از ظهر باید خودم را آماده کنم تا به جلسه برسم، خدمت کنم و مشارکت داشته باشم تا این چشمهها بهدرستی به جریان بیفتند.
مسئله بعدی، درمان سیگار است. الحمدلله در این شعبه امکان درمان سیگار وجود دارد، اما متأسفانه برخی برای درمان اقدام نمیکنند که این نوعی ناسپاسی است. مگر نمیخواهیم در این کشور بزرگترین مسئله یعنی درمان سیگار را حل کنیم؟ اگر درمان سیگار در سفر اول انجام نشود، قطعاً در سفر دوم بهمراتب سختتر خواهد بود. بنابراین در همین سفر اول برای درمان سیگار اقدام کنید تا پس از وادی یازدهم به نتیجه مطلوب برسید. قرار نیست فقط وقت بگذاریم و به جلسه بیاییم؛ باید درمان انجام شود. نمیدانم چرا بعضی دوستان این موضوع را سخت میگیرند. همهچیز برای حرکت مهیاست؛ اگر قدم برنمیدارم، مشکل از خود من است. امیدوارم دوستان برای درمان سیگار اقدام کنند تا به نتیجه لازم برسند. تبریک میگویم به آقای عباس عزیز بابت تشکیل لژیون و همچنین آقای حمید. امیدوارم در این مسیر موفق و پیروز باشند. انشاءالله همه ما قدر جایگاه خود را بدانیم؛ همهچیز گذراست و هیچچیز مالکیت شخصی ما نیست. این جایگاه امانتی است که باید بهخوبی حفظ شود و به آیندگان تحویل داده شود.
کنگره به من، احمد، آموخته است که هیچچیز متعلق به من نیست. امیدوارم بتوانیم خوب زندگی کنیم و اجازه دهیم دیگران هم زندگی کنند؛ بکاریم تا دیگران برداشت کنند و آیندگان نیز بکارند. درباره لژیون سردار، شرایط شاید سخت شده باشد، اما نباید از تفکر غلط استفاده کنیم و بگوییم «نمیتوانم». من تعهد دادهام و به اندازه تعهدم مسئولیت دارم که آن را انجام دهم و پرداختی که قول دادهام را بهموقع انجام دهم تا نتایج خوبی برایم رقم بخورد. ما در یک سیستم کاملاً هوشمند زندگی میکنیم؛ کائنات در برابر هر عمل، عکسالعمل دارد.
هر حرف و هر حرکتی مسئولیت دارد. اگر امروز من فکر کنم همهچیز تمام شده، واقعاً همهچیز تمام میشود. همیشه باید به آینده امیدوار باشیم. شرایط اقتصادی، گرانی و مسائل بیرونی، اگر بیش از حد به آنها توجه کنیم، فقط حال ما را خراب میکنند. آنچه به درد من میخورد، درمان اعتیاد است؛ باید محکم به این درمان و به این صندلی بچسبم. اگر قدر این جایگاه را ندانم، خدا میداند چه اتفاقی ممکن است برای من بیفتد. اگر از آموزگار یاد نگیریم، روزگار با سختی به ما آموزش خواهد داد. بیش از این صحبت نمیکنم. خودتان و آقای مهندس را تشویق بفرمایید. متشکرم.

نگارش، ویرایش، تنظیم و ارسال: مرزبان خبری مسافر ابوالقاسم
- تعداد بازدید از این مطلب :
407