سلام و درود بر یاران جستجوگر که به دنبال حق هستند. در مسیری که تاریکیها ما را در خود بلعیده بود نوری پدیدار شد به نام کنگره۶۰ که نه تنها مسافران را به آرامش و تعادل رهنمون ساخت؛ بلکه همسفران را نیز به خودشناسی و رشد دعوت کرد. در این مسیر پرفراز و نشیب همراهی و هدایت کسانی که خود از سختیها گذشتهاند نعمتی بیبدیل است.
در خدمت راهنما همسفر منیژه نمایندگی جهانبین هستیم. همسفر منیژه و مسافرشان با بیش از 25سال تخریب وارد کنگره شدند، آخرین آنتیایکس مصرفی مسافر؛ تریاک و شیره دودی، بوده است، به مدت ۱5ماه به روش DST همراه با داروی OT به راهنمایی آقای مهدی و خانم پروانه سفر کردند و هم اکنون به مدت 9سال و 8ماه است که به دستان پر توان آقای مهندس آزاد و رها هستند. ورزش همسفر منیژه دارت و مسافرشان باستانی و شنا. همسفر منیژه در جایگاههای خدمتی مختلف از جمله: در بخش آبدارخانه، خدمتگزار سایت، مرزبانی، مسئول امتحانات، مسئول حضور و غیاب، مسئول نشریات، 5دوره حضور در لژیونسردار، یک دوره دنور، ورزشبان دارت، نگهبان جلسه راهنمایان، دبیر جلسه، راهنما تازهواردین خدمت کردهاند و هم اکنون در جایگاه راهنمایی در حال خدمت هستند.
یک چشمه اگر جوشش نداشته باشد تبدیل به گندآب میشود، آیا مفهوم این مسئله در مورد انسان هم صدق میکند؟
چشمه اگر قدرت جوشش لازم را نداشته باشد، تبدیل به گندآب میشود. در مورد انسان، اگر شناختی از خودش نداشته باشد، به ضعفهای وجودی خود پی نبرد، نپذیرد، حرکت نکند و آنها را با آموزشهای درست برطرف نکند، تبدیل به گندآب میشود. میدانیم چشمه برای اینکه جوشش داشته باشد، نیاز به منابع آب ذخیره شده و اختلاف ارتفاع یا پتانسیل منابع آبی با دهانه خروجی چشمه دارد. انسان باید در مسیر زندگی اطلاعات درستی از دانایی داشته باشد و اگر دانایی خود را بالا نبرد و آگاهی کسب نکند و یا آموزشهایی که در جهانبینی و سیدیها هستند کاربردی نکند، تبدیل به گندآب میشود و تولید و خروجی ندارد. ما وقتی به کنگره میآییم در سفر اول تماشاچی هستیم و زمانیکه رها میشویم باید بازیگر باشیم و تلاش کنیم وگرنه تولیدی نداریم و انرژی را از دیگران میگیریم و این انرژی منفی است؛ مانند گرفتن حق دیگران و سرقت کردن. این کسب انرژی منفی است و این شخص مانند چشمهای میشود که جوشش نداشته و گندآب میشود و افرادی که آموزشها را جدی نگیرند مانند فاضلاب در باتلاق و تاریکیهای بیشتر فرو میروند و عملکرد آنها ضعیفتر میشود و مانند چاهی پر آب هستند که جوشش ندارند و بوی ناخوش ایجاد میکند. انسان اگر در هر نقطهای که است، بماند، مانند خانهای که در آن سکونت نداشته باشند پر از تار عنکبوت شده و حالت مرگ از در و دیوار آن نمایان است. هر چیزی در حالت سکون باشد از بین میرود و باعث عذاب و شکنجه انسان میشود؛ پس باید از آن نقطه حرکت کند وگرنه اتفاقی نمیافتد، مثل مشکل اعتیاد که باید مسافر حرکت کند تا به رهایی برسد وگرنه توان خود را از دست داده و نابود میشود.
خدمت کردن در کنگره باعث کسب انرژی میشود، چگونه میتوان انرژی بهدست آمده را در بیرون از کنگره هم حفظ کرد؟
ارزش انسان به اثری است که از خودش بهجا میگذارد. وقتی در مسیر درست حرکت کنیم متوجه میشویم در درجه اول بهخود خدمت کردهایم و بیشترین انرژی بهخود ما باز میگردد. خدمت باید صادقانه و عاشقانه باشد و تفاوتی نمیکند چه خدمتی باشد، مهم این است که خروجی و بازدهی داشته باشد. وقتی ذرهذره مسئولیتهای بزرگتر را بگیریم و کسب انرژی کنیم و با خدمت، تزکیه و پالایش کنیم و ظرف وجودی خودمان را بزرگتر کنیم و به ظرفیت بالایی از دانایی و آگاهی برسیم، نیروهای تاریکی درون خود را ضعیف میکنیم و جایگاه واقعی انسان که در ادامه حیات است بستگی کامل به انرژی و توان مدیریت آن توسط انسان دارد و شخص به داناییموثر رسیده و قدرت بهاجرا در آوردن دارد که خواستههای نامعقول را از خواستههای معقول تشخیص داده و درست انتخاب کند و این انرژی را همیشه در بیرون به دیگران انتقال دهد و حفظ کند. وقتی انرژی مثبت در ما بهوجود میآید، مقداری در جهت سازندگی فکر و جسم خود پسانداز مینماییم و وقتی انسان سطح انرژی بالاتری دارد صرف خدمت بهخود و دیگران مینماید.
فردی که تبدیل به چشمه جوشان میشود چه تغییراتی در صورظاهر و پنهان او ایجاد میشود؟
انسانی که تبدیل به چشمه جوشان شود از نظر درونی و بیرونی جایگاه خود را به طرف ارزشها تغییر میدهد، صعود میکند و در او ایجاد انرژی مینماید که بستگی به تغییر جایگاهش دارد و اعتماد بهنفس شخص بالاتر میرود و انرژی پتانسیل مثبت در او بهوجود میآورد که در انسان باعث ایجاد لذت و کسب آرامش میشود. انسان با فرمانبرداری تبدیل به چشمه جوشان میشود و میداند که با درک صحیح آموزشها و مطالب به خود واقعی میرسد و میداند لذتهای زودگذر انسان را به نابودی میکشاند و قوانین باعث ساخته شدن و پیشرفت ما میشود و تا نکاریم، از مال خود انفاق نکنیم، نبخشیم و از خود نگذریم هیچچیز را بهدست نمیآوریم. وقتی با تفکر صحیح و داناییمان با مشکلات روبهرو شویم نوع نگاه انسان به زندگی عوض میشود، شنیدن و حس و درک انسان با قبل بسیار تفاوت دارد و میداند ارزش والای انسان و گنج درون که خداوند به انسان داده میتواند مانند رود خروشان به زمینهای خشک، زندگی و سرسبزی هدیه دهد. انسان میتواند به کسانی که افسرده و ناامید هستند، امید و عشق واقعی هدیه دهد و نور امید را در دلشان روشن کند مانند رهایی انسانی از تاریکی اعتیاد.

چگونه میتوان از نیروهای بازدارندهای که در مسیر حرکت وجود دارند بهعنوان نیروهای مکمل استفاده کرد و آنها را در مسیر رشد بهکار برد؟
این قانون هستی است که مشکلات و سختیها باید باشند تا انسان به تکامل برسد، تا بیماری نباشد من قدر سلامتی را نمیدانم، تا شب نباشد، قدر روشنایی را درک نمیکنم. همه نیروهای بازدارنده هدفشان در هستی توقف فرآیند دانایی، آن هم از نوع داناییموثر است. این نیروها هستند تا انسان به درجه فهم برسد. درد شکافنده فهم است و خدا را شکر در کنگره، آموزشها به صورت سیدی، کتاب و جزوات جهانبینی استاد امین و آقای مهندس موبهمو، قوانین الهی را برای من همسفر باز کردند. بستگی دارد که چقدر من مشتاق یادگرفتن هستم، کتاب «حال شما چطوراست» کتاب پرمعنایی است در ظاهر یک سوال پرسیده، حال شما چطور است؟ این سوال را باید از خودم بپرسم روزانه چقدر آموزشها را عملی کردم، چقدر روی تفکر و تجربه و آموزشهایم کار کردم؟ آیا به مرحله عمل رساندهام؟ آنموقع است که با عملی کردن آموزشها پلی میسازم و از مشکلات و نیروهای منفی میتوانم عبور کنم؛ اما قبل از آن باید خودم را بشناسم و بپذیرم و روی خودم کار کنم. بعد از گذشتن از خود، میتوانم از مشکلات عبور و به مرحله کامل شدن و رشد کردن قدم بگذارم. انسان باید یاد بگیرد، اگر رنج میکشد رنجش بیهوده نیست و بهقول آقای مهندس در زیر هزار ناکامی گنجی نهفته است. وقتی انسان رنج دارد، آگاهتر و هوشیارتر میشود و قدر خیلی چیزها را میداند و برداشت و درک او از زندگی بهتر میشود و مسیرهای درست را بهتر پیدا میکند. خیلی مهم است که اضلاع مثلث جهالت؛ «ترس، ناامیدی و منیت» را بشناسیم و روی اضلاع دانایی خود کار کنیم. نقطه مقابل مثلث جهالت تفکر، تجربه و آموزش است و باید هر سه را با هم رشد دهیم تا به داناییموثر که هدف اصلی است برسیم و آنموقع است که خواستههای معقول و نامعقول را میتوانیم تشخیص دهیم و قدرت بهاجرا در آوردن قوانین الهی را پیدا میکنیم که باعث آرامش و آسایش ما میشود.
افراط و تفریط خواسته اهریمن است، برای رسیدن به تعادل چه کارهایی را باید انجام داد و از انجام چه کارهایی باید امتناع کرد؟
خداوند قوانین بسیار محکمی برای ما مشخص کرده و ما درحال زندگی کردن و یادگرفتن آنها هستیم. افراط و تفریط خواست نیروهای اهریمنی است تا تفکر، اندیشه و کارهای ما را از طریق القا و الهام بهسمت کارهای منفی ببرد؛ اما خداوند انسان را اشرف مخلوقات قرار داده و ویژگی خاصی که انسان دارد قدرت اختیار است که میتواند انتخاب کند. اگر کسی مصرف مواد را به او پیشنهاد داد قبول کند یا نکند. قوانین الهی که میگوید: دروغ نگو، دزدی نکن، رشوه نگیر و... را اگر بشناسیم، آنها را اجرایی کنیم و علم و آگاهی درست کسب کنیم و یا اگر بهدنبال بهدست آوردن پول هستیم آگاهانه خرج کنیم، ببخشیم و در مسیر خیر استفاده کنیم، آنموقع ما سوار بر مادیات هستیم وگرنه اگر قدرت و اختیار ثروتی را که بهدست آوردهایم، نداشته باشیم و نتوانیم از آن درست استفاده کنیم و نبخشیم تبدیل به انسانی حریص و ناسپاس میشویم و باید مراقب باشیم که بهدرستی از مادیات استفاده کنیم و نقض فرمان نکنیم، که اگر فرمانهای الهی را اجرا نکنیم، تحت فرمان نیروهای مخرب قرار میگیریم که پرده یا پوششی سراسر وجود ما را میگیرد و حس ما بسته میشود و دیگر آموزشها و علم درست را دریافت نخواهیم کرد؛ زیرا با اعمال مخرب خودمان حس ما هم آلوده میشود. ما باید ذرهذره با عملیکردن آموزشها و اجرای فرامین الهی از تاریکیها خارج شویم و بهسمت ارزشها حرکت کنیم تا از تعادل خارج نشویم.
از طرف سایت نمایندگی جهانبین از راهنما همسفر منیژه بسیار تشکر میکنیم که وقتشان را در اختیار ما گذاشتند و برای ایشان آرزوی سلامتی و موفقیت داریم.
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون دوم)
مصاحبه کننده: همسفر توران رهجوی راهنما همسفر شکیبا (لژیون هفتم)
ویرایش و ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم) دبیر اول سایت
همسفران نمایندگی جهانبین شهرکرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
224