همسفر سمیه در حالی وارد کنگره شد که مسافر او مصرفکننده هروئین و شیشه بود. با راهنمایی راهنمایان محترم همسفر مینا و مسافر مرتضی، سیزده ماه و بیست و شش روز به روش DSD همراه با داروی OT سفر کردند و به لطف خداوند مهربان و محبت آقای مهندس، اکنون یک سال و چهار ماه و نه روز است که از بند اعتیاد آزاد هستند. در ادامه برای درمان سیگار با عضویت در لژیون ویلیام و با راهنمایی راهنما مسافر پژمان، دوازده ماه و دوازده روز به روش DST همراه با نیکوتین خوراکی سفر کردند و اکنون هفت ماه و دو روز است که از بند سیگار نیز رها شدهاند. ورزش همسفر سمیه و مسافرشان والیبال است.
همسفر سمیه از اوایل حضور در کنگره60 عشق به خدمت را در وجود خود پرورش داد و در این مسیر نورانی از هیچ تلاشی فروگزار نکرد. در سفر اول خود با گرفتن اکثر خدمتهایی که امکان انجام آن برای یک سفر اولی مهیا است حرکت خود را آغاز کرد و با ورود به سفر دوم در جایگاه دبیر کارگاه آموزشی، نگهبان لژیون سردار، رابط خبری، مصاحبهکننده و طراح سؤالات مصاحبهها این مسیر را ادامه داد تا هم اکنون که افتخار دریافت شال سبز راهنمای تازهواردین را با اولین حضور در آزمون راهنمایی کسب نمود.
همسفر سمیه مصداق بارز رود خروشان است که با اتکا به چشمه زلال و پربار دانش کنگره رسالت خود را بهعنوان یک همسفر و یک انسان هدفمند به انجام میرساند. جهت گفتگو راجع به یازدهمین وادی برای رسیدن به خود، او را فردی شایسته یافتیم و اینک شما را به خوانش این گفتگوی صمیمانه دعوت میکنیم. با ما همراه باشید.

بزرگترین منبع «جوشش» انرژی شما در حال حاضر چیست؟
من درون رودی هستم که قرار است به اقیانوس برسد. تلاش میکنم تمام قوانین و خطوط قرمز را رعایت کنم تا بتوانم به خودشناسی برسم و دریافتهای لازم را داشته باشم. از جمله این دریافت که اگر بتوانم به ارتقا برسم، میتوانم در بُعدهای بعدی به خدا برسم؛ این انگیزه را از سخنان فوقالعاده آقای مهندس و استاد امین و راهنماییهای راهنمای عزیزم خانم مینا کسب کردم و شور و شوقی در بندبند وجودم ایجاد کرده که من روزبهروز پرانرژیتر و پرجنبوجوشتر به مسیر خود ادامه دهم.
چه زمانی حس کردید که پیوستن به یک جریان، قدرت «جوشش» فردی شما را اینگونه افزایش داده است؟
زمانی که دریافتم زندگی در جریان است و مرگ فنا نیست؛ بلکه بقاست. اینکه انسان به جهان خاکی آمده تا با دانایی و آگاهی که کسب میکند و با تزکیه و پالایش بتواند به جایگاهی که برایش در نظر گرفته شده است، دست پیدا کند. زمانی که در کنگره دید من به زندگی با آموزشها تغییر کرد و دنیای جدیدی را روبهروی خود دیدم! وقتی با عملیکردن آموزشها به آرامش رسیدم، به قول جناب مهندس زمانی که دیدم دیگران کاشتند و ما خوردیم، تصمیم گرفتم در کنگره خدمت کنم و این امر باعث شد من هر روز پرقدرت و پرانرژی در کنگره حضور پیدا کنم و حال خوشی که به دست میآورم را به دیگران هم هدیه بدهم.
بزرگترین مانع در مسیر «جریانیافتن» شما چه بود و چگونه آن را از سر راه برداشتید؟
من در کنگره بهعنوان خواهر، همسفر مسافرم هستم و بزرگترین مانعی که برای من وجود داشت، خانوادهام و مخصوصاً همسرم بود که اجازه حضور در کنگره را به من نمیداد. اوایل بابت این موضوع خیلی میجنگیدم تا بتوانم در کنگره حضور پیدا کنم؛ اما پس از مدتی با آموزشها دریافتم که باید اول خودم تغییر کنم و تا حدودی آرامش و حال خوب را به خانوادهام انتقال دادم. این تغییر من باعث شد همسرم هم شروع به تغییر کند و خدا را شکر اکنون با آموزشها، چیزی به اسم مانع در مسیر من وجود ندارد؛ بلکه من آموختم مثل رود، آنقدر تلاش کنم تا راهی برای خروج یا عبور از مشکلاتم پیدا کنم و بتوانم در حرکت باشم.
اگر رسیدن به «اقیانوس» را به معنای تکمیل یک دوره بدانیم، بزرگترین تفاوت بین خودِ امروز و خودِ گذشتهتان در چیست؟
آقای مهندس از ظرف وجودی سخن میگویند. قبل از حضورم در کنگره ظرف وجودی من خالی بود، هیچچیزی از دنیا و زندگی نمیدانستم و در باتلاق زندگی فقط منتظر مرگ بودم. اما خدا را شکر زمانی که به کنگره آمدم و آموزش گرفتم، تازه فهمیدم چقدر توانایی در من وجود دارد و سعی کردم چهارده وادی را بیاموزم و کاربردی کنم تا بتوانم ظرف وجودی خودم را لبریز عشق و محبت کنم. تفاوتی که بین گذشته و حال من وجود دارد مثل درختی هستم که قبلاً با هر بادی میشکست و ریشههایش از خاک بیرون میآمد؛ اما اکنون برای پیداکردن آب، کیلومترها ریشه در خاک دواندهام و هیچ باد و طوفانی نمیتواند مرا از پا درآورد.
برای حفظ پویایی و جلوگیری از سکون پس از موفقیت، چه جریان جدیدی را برای خود تعریف کردهاید؟
انسان زمانی که دریابد در این بُعد رسالتی بر عهده دارد و باید آن را به بهترین نحو انجام دهد و بداند تمام مشکلات و سختیها برای رشد و بالندگی انسان است و عبور از این گذرگاههای سخت، ما را به فردوس نزدیک میکند، هیچگاه در زندگی متوقف نمیشود؛ زیرا ایمان دارد شیرینی پاداشی که بعد عبور از مسیر به دست میآورد، ارزش تمام سختیها را دارد. من دریافتم سکون برابر با سقوط من است و سعی میکنم در جریان زندگی در حرکت باشم. این آموزشها باعث شد تا بدانم برای چه به این جهان خاکی پا گذاشتهام. امیدوارم تا رسیدن به پایان خط، بتوانم این رسالتی که بر عهده دارم را تماموکمال به انجام رسانم.
به یک تازهوارد که نگران است نتواند به جریان بپیوندد، چه میگویید تا به او اطمینان دهید که همه رودهای خروشان به اقیانوس میرسند؟
اولازهمه به او تبریک میگویم که خدا به دعاهای او پاسخ داده و اذن رهایی او و مسافرش را صادر کرده است. این رویداد برای هر شخصی رخ نمیدهد؛ سپس الگوها را به او نشان میدهم تا دریابد که مشکلات فقط برای او نیست و همه ما همدردیم و آموزشهای کنگره باعث میشود مسافر او هم درمان شود و اتفاقات زیبایی برای آنها رقم بخورد تا طعم شیرین زندگی را بچشند. به او میگویم که تمام اینها بستگی به خواسته و تلاش خودش دارد و همانطور که تاکنون برای حفظ زندگی خود جنگیده، قطعاً اکنون هم میتواند با حضور منظم خود در کنگره و عملیکردن آموزشها به پیروزی و موفقیت دست یابد.
کلام آخر...
کلام آخر این دستور جلسه این است که حتی اگر در مسیر درست هم باشی نیروهای منفی و مشکلات وجود دارند و ما با آموزش، اطلاعات و آگاهی که به دست میآوریم، میتوانیم همچون رود از تمام موانع و سختیها عبور کنیم. این من هستم که انتخاب میکنم در مواجهه با مشکلات متوقف شوم و به گنداب تبدیل گردم یا امید داشته باشم و موانع را از سر راه خود بردارم و در نهایت به اقیانوس برسم.
سپاسگزار آقای مهندس و خانواده گرامی ایشان هستم که بستری فراهم کردند تا ما هم با آموزشها بتوانیم موجسواری را بیاموزیم. سپاسگزار راهنمای عزیزم خانم مینا هستم که همیشه در این مسیر یارویاور من بودهاند. از شما و سایر خدمتگزاران سایت هم بسیار سپاسگزارم که به من اجازه خدمت دادید.
مصاحبهکننده: همسفر آزاده رهجوی راهنما همسفر مینا (لژیون دوم)
عکاس: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون اول)
ارسال: راهنما همسفر افسون نگهبان سایت
همسفران نمایندگی نائین
- تعداد بازدید از این مطلب :
31