English Version
This Site Is Available In English

هر روز تشنه‌تر از قبل به مسیر آموزش می‌پردازم

هر روز تشنه‌تر از قبل به مسیر آموزش می‌پردازم

عاشق را حساب با عشق است با معشوق چه حساب
من آب می‌آورم
تو از این آب، آنقدر بنوش که سیراب شوی
اما ،نه زیر آب
من می‌‌رویانم
آنقدر که زمین و آسمان را شب و ظلمت، فرا گیرد.
اما تو از میان سبزها، نور را بیاب و...  .

آن‌گاه‌ که روشنایی آبستن تاریکی بود، اهریمن از فرمان سرپیچی کرد، گویی نقطه‌ای سیاه و تاریک از دل روشنایی‌ها زاده شد و حرکت خود را آرام و خزنده برای تاختن به جهان روشنایی‌ها آغاز کرد تا ظلمت و تاریکی را گسترش دهد و برتری خود را نسبت به انسان در مقابل قدرت‌مطلق به اثبات برساند؛ اما انسان‌هایی این تاریکی‌ها را به نور تبدیل کردند و ظلمت را کنار زده‌اند. در مسیر روشنایی‌ها فرشتگانی با عشق و شوقِ خدمت پا به عرصه ظهور نهادند، تا با حال خوشِ خود، حال خوش را به دیگران هدیه بدهند. مصاحبه با راهنما همسفر سپیده به همراه مسافرشان با آنتی‌ایکس تریاک به روش DST با داروی OT به مدت ۱۱ماه و ۲۶روز به راهنمایی مسافر علیرضا و همسفر فاطمه سفر کردند. با رشته ورزشی مسافر باستانی و رشته ورزشی همسفر شنا اکنون ۶سال و ۲ماه و ۵ روز است با دستان پر مهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. با خدمت در سایت، نشریات، لژیون سردار و خدمت راهنمایی این تاریکی را به چراغ راهی تبدیل کرده‌اند.

وادی یازدهم راهی است که انسان را به چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان هدایت می‌کند، شما چه‌اندازه خود را در این مسیر موفق حس می‌کنید؟

طبق وادی یازدهم چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس می‌رسند؛ برای این‌که من بتوانم چشمه جوشان و رود خروشان شوم و به هدف خود برسم و در میانه راه خسته نشوم و هنگام مواجه با موانع پا پس نکشم به دو منبع نیاز دارم، یکی منابع اطلاعاتی صحیح که باید در مسیر دانایی داشته باشم و دوم اختلاف پتانسیل درونی و بیرونی است؛ برای کسب انرژی باید این دو ویژگی را مرتباً درون خود تقویت کنم تا به وادی یازدهم نزدیک‌تر شوم. خدا را شکر که در مسیر خدمت قرار دارم و می‌توانم آگاهی خود را نسبت به پیرامون و جهان اطرافم بالا ببرم و همین امر کمک شایانی است تا به وادی یازدهم نزدیک‌تر بشوم. افراد خدمتگزار در کنگره حال خوب و سرشار از انرژی دارند به خاطر این‌که اختلاف پتانسیل درونی و بیرونی درون آن‌ها اتفاق می‌افتد و می‌توانند انرژی کسب کنند. جایگاه راهنمایی نیز در کنگره همانند بقیه خدمت‌ها، اختلاف پتانسیل ایجاد می‌کند و من به واسطه قرار گرفتن در این خدمت انرژی و آموزش لازم را کسب می‌کنم. ممکن است که زمانی خود را بدون انرژی تصور کنیم؛ اما به محض ورود به کنگره و انجام خدمت، انرژی لازم در ما ایجاد می‌شود. به‌عنوان راهنما در لژیون با مشارکت کردن و شنیدن مشارکت اعضا، انرژی دریافت می‌کنم و هر روز تشنه‌تر از قبل به مسیر آموزش می‌پردازم؛ اما این آموزش و این انرژی نباید محدود شود و توقف آموزش مساوی با افت انرژی پتانسیل و رکود است. ا‌ِن‌شاءاللّه که خداوند در این مسیر مرا یاری کند تا با قدرت به مسیرم ادامه بدهم و آن رود خروشانی باشم که همه موانع را پشت سر می‌گذارد و با قدرت به مسیر خود برای رسیدن به هدف ادامه می‌دهد.

وادی‌ها در کنگره۶۰ مانند کلید قفل‌هایی در زندگی ما هستند که راه را می‌آموزند، چگونه می‌توانیم به بهترین نحو آن‌ها را در زندگی خود کاربردی کنیم؟

از بدو ورود به کنگره شروع به نوشتن سی‌دی‌ها و دریافت آموزش‌ها می‌کنیم و در ابتدا وادی اول تفکر کردن را به ما آموزش می‌دهد و این‌که تا به حال هر تفکر و هر زندگی که داشتی را کنار بگذار و از اکنون به بعد یک تفکر و حرکت جدیدی را آغاز کن و خدا را شکر که در کنگره، منابع آموزشی و الگوهای باارزشی است تا زمان مواجه شدن با مشکلات به آن‌ها مراجعه کنیم مثل این‌که با این کلیدها، قفل‌های زندگی خود را باز می‌کنیم و این‌که وقتی دانسته‌های ما در مرحله دانستن باقی می‌ماند، هیچ گره‌ای از مشکلات ما باز نمی‌شود؛ چون تا زمانی که عملی اتفاق نیفتد تغییری در زندگی ما حاصل نمی‌شود؛ زیرا چرخه زندگی تغییر، تبدیل و ترخیص است و تغییر زمانی اتفاق می‌افتد که ما بتوانیم به دانسته‌های خود عمل کنیم و به قول آقای مهندس این عمل انسان است که جلوداری می‌کند و قدرت و توانایی انسان در دانستن تنها نیست؛ بلکه عمل انسان است که دانسته‌های ما را زیبنده‌تر می‌کند و عاملی که باعث می‌شود زندگی ما به سمت جلو حرکت کند و تغییر مثبتی داشته باشد عملی کردن دانسته‌ها است و سپس با دانستن این مطالب و با توجه به الگوهای بسیار ارزشمند کنگره سعی می‌کنیم که با عمل به دانسته‌ها تغییر مثبتی در زندگی خود ایجاد کنیم.

با توجه به این‌که شما در شعبه دیگر راهنما بوده‌اید و بعد به شعبه پاکدشت تشریف آوردید. این تغییر مکان تاثیری در سطح انرژی شما به وجود نیاورد؟ یا حس غربت و ناآشنایی که شما را آزرده‌ خاطر کند؟

من حدود ۷ سال در شعبه اصفهان بودم و خدا را شاکرم که فرصت داد تا در کنار عزیزانی باشم که هر روز از آن‌ها آموزش و انرژی دریافت کنم. به واسطه یکسری تغییرات در زندگی شخصی تغییر مکان دادیم و وارد شعبه پاکدشت شدم؛ شاید در ابتدا این تغییر برایم سخت بود‌‌‌ و می‌گفتم چگونه وارد مکان جدیدی بشوم و همه چیز را از ابتدا آغاز کنم؛ اما وقتی که در کنار اعضا قرار گرفتم و عشق و محبت و انرژی را از آن‌ها دریافت کردم حالم خیلی‌خیلی مساعد شد و خدا را شکر که آموزش‌های کنگره در تمامی شعب ایران یکسان است و همه اعضا از یک چشمه سیراب می‌شوند و به همین علت احساس غربت نکردم و از بچه‌های پرانرژی و سراسر محبت پاکدشت سپاسگزارم که من را در جمع خود پذیرفتند و توانستم از حس‌های ناب این عزیزان استفاده کنم.

آقای مهندس دژاکام می‌فرمایند: راهنما چراغی است که تاریکی را به روشنایی تبدیل می‌کند. خود شما چه ویژگی‌ای را مهم‌ترین خصیصه یک راهنما می‌دانید؟


به نظر من اولین ویژگی که می‌تواند کمک کند تا یک راهنما در جایگاه راهنمایی قرار بگیرد عشق و محبت یک راهنما است، به‌عبارتی برای انجام هر خدمتی در کنگره اگر عشق و خواسته خدمت کردن و کمک به همنوع نباشد انسان حتی نمی‌تواند قدم از قدم بردارد و نکته‌ای که به یک راهنما کمک می‌کند تا هر روز علاقه‌مندتر  از روز قبل به مسیر خود ادامه بدهد عشق است و به قول جناب مهندس عاشق را حساب با عشق است با معشوق چه حساب دارد و عشق است که راهنما را در این مسیر هدایت می‌کند؛ اگر عشق را از یک راهنما بگیریم هیچ چیزی برای ادامه دادن مسیر باقی نمی‌ماند و یک راهنما دوست دارد تا تمام تجربه‌ها و مطالبی که در کنگره یاد گرفته را در اختیار رهجوهای خود قرار بدهد تا آن‌ها نیز بتوانند در مسیر کنگره زندگی آرام و سراسر عشقی را تجربه کنند.

بزرگترین چالشی که در هدایت رهجو با آن مواجه شده‌اید چیست و چگونه آن را پشت سر گذاشتید؟

زمانی‌که شخصی وارد مرحله راهنمایی می‌شود به عنوان یک الگو برای رهجوهای خود قرار می‌گیرد و عهده‌دار مسئولیت سنگینی می‌شود؛ پس مؤظف است که هر آن‌چه که تا به حال یاد گرفته عملی کند و اگر راهنمایی نتواند در این مسیر به‌درستی عمل کند و آموزش‌های خود را به عرصه عمل برساند؛ دقیقاً رهجوها نیز همانند خود او  پرورش پیدا می‌کنند و زمانی‌که یک گره‌ را در درون رهجو می‌بینیم، متوجه می‌شویم که چه‌قدر این گره آشناست و آن زمان به خودت می‌آیی و می‌بینی که دقیقاً این گره هم در وجود خودت بوده و بیشتر از پیش سعی می‌کنی که بتوانی برای حل آن حرکت کنی و زمانی احساس می‌کنی که رهجو آینه تو شده تا به تو یاد بدهد که چه چیزهایی در درونت است و خودت را به خودت نشان بدهد و این‌که مسیر تکامل و یادگیری انسان همیشه پر از چالش است و بوده و این‌که به‌عنوان یک راهنما باید همیشه خودم را قوی نگه دارم و همیشه جلوتر از رهجوها باشم تا بتوانم مطالب به‌روز را به آن‌ها انتقال بدهم و زمانی یک راهنما سقوط می‌کند که در جا بزند و سکون و رکود برای او اتفاق بیفتد؛ اما خدا را شکر به واسطه آموزش‌هایی که در کنگره در حال دریافت هستم و توانستم این چالش را پشت سر بگذارم و امیدوارم که خداوند در این مسیر یاری‌رسان من باشد.

چرا برای استفاده درست از نعمت‌ها و آموزش‌ها، ابتدا باید «جنس» انسان تغییر کند؟

با ورود به کنگره و دریافت آموزش‌ها حس انسان تغییر می‌کند با تغییر حس، جنس او نیز عوض می‌شود و همچنین در این مسیر یکسری القائاتی به انسان می‌شود و یکسری از چیزهایی که قبلا نمی‌دیده و توجهی به آن‌ها نداشته اکنون برای او ارزشمند می‌شود و به آن‌ها بها می‌دهد و می‌تواند اطراف خود را با دید بهتری مشاهده کند؛ شاید قبلاً هم این نعمت‌ها را داشته؛ اما به دلیل این‌که حس او به‌گونه‌ای دیگری بوده و دائماً گله و شکایت می‌کرده و ناامید بوده تمام این موارد منفی اجازه دیدن نعمت‌ها و استفاده کردن از آن‌ها را به انسان نمی‌داده؛ اما دید اعضای کنگره نسبت به دارایی‌های خود بسیار عمیق‌تر شده و نیمه پر لیوان را به جای نیمه خالی لیوان می‌بینند و امید و انگیزه بیشتری برای ادامه مسیر حیات دارند؛ شاید قبل از کنگره دائما غر می‌زدم و گله و شکایت داشتم؛ اما با دریافت آموزش‌ها متوجه شدم که مطالب بسیاری برای ادامه زندگی وجود دارد و این زندگی مثل یک بازی است که من گاهی آن را خیلی جدی می‌گیرم و زندگی کردن را فراموش می‌کنم؛ اما کنگره یاد داد که به تمام چیزهایی که در زندگی دارم و تمام داشته‌ها و نداشته‌هایم با حس مثبت نگاه کنم و شاکر باشم تا خداوند نعمت‌های بیشتری را به سمت من روانه کند.

آقای مهندس می‌فرمایند: هر نکته‌ای در قرآن می‌تواند کلیدی برای حل یک مسئله باشد. از نظر شما چگونه می‌توان این نکات را در زندگی عملی کرد؟

مطالب قرآن برگرفته از یک منبع الهی بسیار قوی است که در اختیار انسان‌ها قرار داده شده؛ شاید خودم به شخصه وقتی قرآن می‌خواندم درک درستی از آن نداشتم و به علت برکت و ثواب آن این کار را انجام می‌دادم؛ اما از آن‌جایی که با ورود به کنگره دید من نسبت به خیلی از مسائل تغییر کرد نسبت به قرآن نیز آگاه‌تر شدم و سعی می‌کنم که بیشتر ترجمه‌های فارسی آن را مطالعه کنم و ممنونم از آقای مهندس که در سی‌دی‌های آموزشی خود مطالب قرآن را برای ما باز می‌کنند تا با دید بهتری به این کتاب نگاه کنیم و موضوعی که باعث می‌شود تا از مطلبی لذت ببرم و از آن در زندگی استفاده کنم فهمیدن آن موضوع است؛ اگر من متوجه مطلبی بشوم و آن را یاد بگیرم مسلماً از آن لذت می‌برم و سعی می‌کنم تا آن را در زندگی خود عملی کنم؛ وقتی که من متوجه شوم که خوبی، خوب و بدی، بد است و بدانم که غیبت کردن، سرزنش کردن، قضاوت کردن و تمام کارهای ضدارزشی به ضرر من تمام می‌شود و این علت‌ها را بدانم سعی می‌کنم که به آموزش‌ها عمل کنم. تمام وادی‌های کنگره برگرفته از کتاب آسمانی قرآن است که یکایک آن‌ها کلیدی برای باز کردن قفلی است که شاید سال‌های سال نتوانستیم آن را باز کنیم؛ اما از آن‌جایی که در کنگره از علت‌ها با ما صحبت می‌کنند و علت انجام دادن یک ارزش را برای ما مطرح می‌کنند، می‌توانیم به خوبی از آن‌ها در زندگی استفاده کنیم و این‌که هر مطلبی فقط و فقط برای منفعت خود انسان بیان شده و خداوند نسبت به من آگاه‌تر است و از ۱۴۰۰ سال قبل این مطالب را مطرح کرده؛ برای این‌که من انسان در این مسیر به درستی هدایت شوم.

لطفاً از تجربه خدمت خود در شعبه اصفهان برای ما بفرمایید و بیان کنید چه انگیزه‌ای موجب شد؛ پس از آن در شعبه پاکدشت دوباره مسیر خدمت را از سر بگیرید؟ 

تجربه راهنمایی و خدمت در این جایگاه برای من یکی از بزرگترین ارزش‌های زندگی‌ام محسوب می‌شود که خداوند من را لایق این خدمت دانست و توانستم در برهه‌ای از زمان در خدمت عزیزانی باشم که با آن‌ها پیوند عشق و محبت دارم خیلی تشکر می‌کنم از اعضای لژیونی که در خدمتشان بودم و آموزش و انرژی بسیاری از آن‌ها دریافت کردم با خنده‌های آن‌ها خندیدم و با گریه‌هایشان گریستم؛ وقتی گره‌ای در درونشان بود انگار من هم به چالش کشیده می‌شدم و از سکون فاصله می‌گرفتم. خدمت ۴ ساله من هنوز به اتمام نرسیده بود و با توجه به شرایطی که در زندگی پیش آمد اصلاً نمی‌توانستم تصور کنم که از خدمت راهنمایی دور شوم و باید دین خود را ادا می‌کردم؛ برای همین سعی کردم که این خدمت را ادامه بدهم و از این مسیر الهی دور نشوم و حکمت خداوند در این بود که یک برهه‌ای از زمان در کنار عزیزان در اصفهان باشم و مابقی خدمتم را در شعبه دیگری ادامه بدهم و همین جا تشکر می‌کنم از عزیزانی که در این مسیر به من کمک کردند تا بتوانم بقیه خدمت خود را در شعبه پاکدشت ادامه بدهم و امیدوارم که خداوند نیز به من کمک کند تا بتوانم در این مسیر به خوبی عمل کنم و قوی‌تر از قبل به حرکتم ادامه دهم.

کلام آخر:

در ابتدا تشکر و سپاسگزاری می‌کنم از خداوند از آقای مهندس و خانواده محترمشان که اجازه داد در بعد زمینی آموزش بگیرم و خدمت کنم. از تمام اعضای نمایندگی سلمان‌فارسی اصفهان و پاکدشت تشکر و قدردانی می‌کنم که در کنار این عزیزان رشد کردم و به حال خوش رسیدم و این‌که جایگاه راهنمایی برای من سراسر عشق است و امیدوارم بتوانم به عنوان عضوی کوچک از کنگره در این مسیر بمانم و خالصانه خدمت کنم و خداوند اجازه خدمت را به تمام عزیزانی که این خواسته و این بذر در درونشان نهاده شده را بدهد.

مسئول مصاحبه: همسفر معصومه (س) رهجوی راهنما همسفر سپیده (لژیون دوازدهم)
طراح سوالات مصاحبه: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر سپیده (لژیون دوازدهم)
عکاس: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون نهم)
ویرایش و ارسال: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پاکدشت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .