English Version
This Site Is Available In English

با اتصال به لژیون سردار چشمه جوشان بمانم

با اتصال به لژیون سردار چشمه جوشان بمانم

جلسه دوم از دوره دوم لژیون سردار همسفران نمایندگی بروجن به استادی  همسفر سوزان، نگهبانی دنور همسفر الهام و دبیری همسفر فردوس با دستور جلسه‌ «وادی یازدهم (چشمه‌های جوشان و رود‌های خروشان همه به بحر و اقیانوس می‌رسند)» روز دوشنبه 1 دی‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۳:۳۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:

وادی یازدهم «چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس می‌رسند» این وادی یک قانون است که اگر من بتوانم آن را اجرا کنم می‌تواند تبدیل به واقعیت شود این وادی به من می‌گوید: جام‌های خالی و نیمه‌ پر عاقبت پر خواهد شد و این وعده بر حق، برای کسانی است که همیشه مثل چشمه در حال جوشش هستند و از هیچ تلاشی فروگذار نیستند تا به اهداف خودشان برسند. اصلاً من به عنوان یک انسان اینجا هستم که تبدیل به چشمه شوم، اینجا هستم که حرکت کنم، جاری شوم و به آن هدف نهایی برسم؛ اما چطور می‌توانم این کار را انجام دهم؟

به نظر من زمانی که خودم را بشناسم و بفهمم که ماهیت من انسان چیست و نسبت به وضعیت خودم هر لحظه آگاه باشم متوجه می‌شوم که آیا من چشمه‌ای دارم اگر دارم آیا این چشمه آبی در درون دارد؟ اگر آبی دارد در حال حرکت است یا نه؟ زمانی که آگاه نباشم متوجه می‌شوم چشمه‌ای دارم که خشک شده و هیچ آبی ندارد و من متوجه نشده‌ام‌ و از طرف دیگر من باید بدانم که انسان با ویژگی خوب و بد آفریده شده است و از یک سری فکرها، اندیشه‌ها و حس‌ها تشکیل شده‌ و جهان اطراف ما پر از نور، صوت و حس است و زمانی که حس‌های من منفی می‌شوند من را سنگین می‌کند و جلوی حرکت کردن من را می‌گیرد، وقتی سنگین می‌شوم در سطح خودم باقی می‌مانم و دیگر نمی‌توانم  به سمت جلو حرکت کنم و به  چشمه تبدیل شوم در عوض وقتی حس من خوب و پاک و زلال است می‌توانم تبدیل به یک چشمه روان شوم.

باید این را بدانم آن چیزی که من را به قضاوت، کینه، نفرت و حس‌های منفی دعوت می‌کند ندای حقیقت نیست، دقیقاً نیروهای مخرب در زمان حس‌های ناسالم و اتفاقات بدی که برای من می‌افتد سعی می‌کنند به فرموده دکتر امین یک سری پیوندهای نامیمون در من ایجاد کنند و جلوی حرکت من را بگیرند. این شناخت و آگاهی که برای من ایجاد می‌شود من متوجه می‌شوم که تنها راه نجات من همان ریسمان الهی است و همان قوانین الهی است تا زمانی که من در کنگره و عضو لژیون سردار هستم آن ریسمان الهی در دستان من است.

لژیون سردار برای من فرصتی ایجاد می‌کند تا ببخشم و با بخشش خیلی از حس‌های منفی من  آشکار شود و من می‌توانم آن‌ها را تغییر دهم؛ اما چیزی که بسیار مهم است این است که ارتباط و اتصال خودم را با کنگره و لژیون سردار و آموزش‌های صحیح حفظ کنم تا چشمه من همیشه جوشنده باشد.   

زمانی که من بتوانم وادی‌ها را اجرا کنم، وقتی به وادی یازدهم رسیدم می‌توانم به یک چشمه زلال تبدیل شوم یکی از آن قوانین این است که بتوانم صفات‌هایی را که به دست آورده‌ام حفظ کنم، مسئولیت‌پذیر باشم، تفکر کنم، حرکت سالم داشته باشم و ... وقتی تبدیل به چشمه می‌شوم باعث آبادی و سرسبزی اطرافم می‌شوم، انسانی که حال درونش خوب باشد و درونش آباد باشد تلاش می‌کند که بیرون خودش را هم آباد کند، مثل اعضای لژیون سردار مثل پهلوان‌ها، دنورها و سردارها و از طرفی دیگر وقتی بتوانم این قوانین را اجرا کنم و حس سالمی داشته باشم و سوار بر مادیات خودم شوم و یک اختلاف ارتفاع در درون و بیرون خودم اجرا کنمو

بدانم که من برای ادامه دادن حرکت خودم نیاز به انرژی دارم تا در درون خودم ذخیره کنم و سعی کنم تغییر جایگاه ایجاد کنم ممکن است من را در سختی و فشار بگذارد؛ اما این سختی است که باعث رشد من می‌شود و آن درد و سختی لازمه رشد من است وقتی این مسیر را طی کنم در نهایت می‌توانم در لژیون سردار با انجام  خدمت‌های معنوی و مالی  تبدیل به یک رود خروشان و به آن بحر مورد نظر خودم برسم.

تجربه‌ای که من در مورد وادی یازدهم داشتم این بود که همیشه فکر می‌کردم یک چیز ایده آلی است برای من و نمی‌توانم به آن دست پیدا کنم و زمانی می‌توانم دست پیدا کنم که انسانی کامل باشم؛ اما متوجه شدم همین که من اینجا هستم در لژیون سردار عضو هستم و در حال خدمت همین یعنی چشمه هستم؛ اما در ادامه این‌که من چگونه حرکت کنم و چطور به بحر برسم نتیجه تلاش و استقامت خودم است که بتوانم برسم؛ اما به نظر من این وادی مثل یک نقطه است که شروع می‌شود و من یک هدفی دارم چشمه می‌شوم تبدیل به رود می‌شوم و به بحر می‌رسم و دوباره از اول شروع می‌شود وقتی  هر روز این برای من اتفاق می‌افتد من می‌توانم به قطره‌ای از اقیانوس تبدیل شوم.

تجربه خودم از نظر مالی در لژیون سردار زمانی که مسافرم و من عضو لژیون سردار شدیم و خدمت‌هایی را در لژیون سردار انجام دادیم حقیقتاً که زندگی مالی تبدیل به رود شد گاهی  وقت‌ها کم شد، گاهی تند؛ اما هیچ‌وقت قطع نشد و برکت آن در زندگی ما جاری شد. امیدوارم که من در این مسیر بمانم و چیزی را که به دست آورده‌ام برای حفظ کردن آن تلاش کنم.

تایپیست: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون دوم)
ویرایش، عکاس و ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بروجن

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .