
سلام دوستان، حسین هستم یک مسافر سیگار.
وقتی به کنگره میآییم، باید هدف داشته باشیم. اگر هدفی برای درمان سیگار یا مواد نداشته باشیم، سفرمان بیفایده است. ما در زندگی دو معلم داریم: یکی آموزگار و دیگری روزگار. آموزگار با جان و دل به انسان میآموزد؛ اما اگر آموزش نگیریم، روزگار با گرفتن جان به ما درس میدهد. پس بهتر است از آموزگار بیاموزیم، تا اینکه روزگار با هزار دشواری و سختی به ما بیاموزد.
وقتی برای درمان سفر میکنید، ممکن است در ابتدا برخی حسها (مانند حسادت یا حس جنسی) را نداشته باشید، اما در پایان سفر و اوایل رهایی، این حسها در شما باز میشوند و ممکن است دچار احساسات تازهای شوید. در این مرحله باید مراقب باشید تصاویر مخرب وارد ذهن نشوند؛ مثلاً این فکر که «اگر یک نخ سیگار بکشم، اتفاقی نمیافتد».
اگر بخواهیم درمان سیگار را شروع کنیم، شاید چند روز اول اذیت شویم، اما پس از چند روز عادت میکنیم و میتوانیم در مسیر درمان قرار بگیریم.
ممنونم که به صحبتهایم گوش دادید.
تایپ و ارسال: خدمتگزاران سایت شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
72