دلنوشته مسافر فتح اله، رهجوی راهنمای محترم مسافر سامان

بنام خالق مهر ‌و محبت
سلام مهربان ترین راهنمایم
سلام بر تو ای گوهر گرانقدر و در گرانبهای قله های ایثار و عشق و استقامت ، شما با نسیم علم و دانشت طراوت خاصی به این جهنم خواب و نا آگاه من بخشیدی ، شما باعث شدی تا من از تاریکی و ذلت جهل بسوی روشنایی و سربلندی و از غبار کوه بی معرفتی و نا آگاهی به سمت دهکده علم و معرفت راه یابم ، به راستی که اگر شما نبودید چه کسی دستگیر من در این طوفان سهمگین زندگانی که اندوهی از نا امیدی برای من شده بود ، مرا به سوی کشتی پر بار و علم و معرفت و نور هدایت می کرد .
شما همیشه به عنوان یک راهنمای دلسوز هیچگاه دست پر مهر و محبت و مملو از امیدت را از سرم برنداشتی و همیشه من را به صبر و راه درست و صراط مستقیم هدایت نمودی ، این شما بودید که به من یاد دادید و آموختید که چگونه با سلاح برنده ایمان و صبر و عشق و از خود گذشتگی خودم را از زنجیر های اسارت و بردگی این جهل و نادانی رها کنم .
شما باعث شدید تا من آفریدگار حقیقی خودم را بیشتر بشناسم و به دستورات او با عشق و ایمان عمل کنم و با اعمال ارزشی و خدا پسندانه به جای نارضایتی و نا امیدی از او، سایه عشق و محبت و مهربانی اش را بر سرم بیشتر احساس بکنم .
بهشت جاویدان جایگاه ابدیت ای راهنمای عزیز و و گرانقدرم ، این جشن زیبا و ارزشمند بر شما مبارک باد . اومیدوارم رهجوی لایقی برای شما باشم ، تا بتوانم ذره ای از این دریای بیکران محبت و آموزش های گرانبهایتان را جبران نمایم .
سایه پر مهرتان مستدام و بهترین ها نصیب قلب مهربان تان باد .
رهجوی همیشه قدردان شما مسافر فتح‌الله

تایپ: همسفر مصطفی «لژیون سوم»
تنظیم و ارسال: مسافر علی «لژیون اول»